مرور تصویر دهه60 در فیلمهای متأخر سینمای ایران
طیفهای یک دهة خاکستری
محمد ناصر احدی_روزنامه نگار
گلوله، خون، مرگ، ترس، شجاعت، فداکاری، مادران چشمانتظار، پدران کمر دوتا، تن کوچهها پر از زخم حجلهها، هقهق زنان مرد خانهها، مرزهای روشن خودی و دشمن، رگهای آماسکرده از خشم و غیرت، عشقهای محجوب و کوچک، دلهای شکسته و پردرد، امید به روزهای گرم و بیدرد؛ اینها توصیفاتی حداقلی است از دهه60 که وقتی شروع شد، میراثدار جنگی بود از واپسین سال دهه پیشین. دهه60 در گفتمان انقلاب ایران آنچنان جایگاه مهمی دارد که میتوان آنچه را در سیاست، اجتماع، فرهنگ، اقتصاد و حتی اخلاقیات دهههای پس از آن رخ داده، واکنشی به این دهه دانست. کمبودها و فشارهای اقتصادی این دهه در سالهای بعد جای خود را به افراط در تجملگرایی داد؛ سیاسیون با میزان ارتباط و نزدیکیشان به وقایع این دهه در سالهای بعد تعریف شدند؛ بسیاری از خطقرمزهای اجتماعی که در این دهه مشخص شد در سالهای بعد از شدتشان کاسته شد و بسیاری از اتفاقات دیگری که در سالهای بعد از این دهه رقم خورد بهنوعی آنتیتز دهه60 محسوب میشود. دهه60 گذشتهای است که هیچگاه ما را ترک نکرده و نخواهد کرد و هرقدر بیشتر از آن فاصله میگیریم، چشمانداز بهتری نسبت به آن پیدا میکنیم و موقعیت کنونی خود را در تناسب با آن میسنجیم. دهه60 خاطرهای است همیشه زنده و ملموس که هر ردی از آن را در زندگی کنونیمان به سرعت بازمیشناسیم. دهه60 دهه سرنگونی قواعد گذشته و استقرار ارزشهای جدید است؛ دهه ایدئولوژی، دهه مناهی، دهه یکسانسازی، دهه سوگ، دههای خشن که در خاطره جمعی اغلب ما رنگ خاکستری دارد. دهه60 برای بسیاری از ما هنوز متناظر با چنین هشداری است: «توجه! توجه! علامتی که هماکنون میشنوید اعلام خطر یا وضعیت قرمز است و معنی و مفهوم آن این است که حمله هوایی انجام خواهد شد. محل کار خود را ترک و به پناهگاه بروید.» از هوا یا زمین یا هر جای دیگری، خاطرات دهه60 به ما هجوم میآورد و هیچ پناهگاهی یارای حراست از ما را در برابر آن ندارد. شاید به همینخاطر هم هست که سینمای ایران در سالهای اخیر سراغ این دهه رفته است. وقتی از خاطره گریزی نیست، چه بهتر که با آن چشمدرچشم شد. سینما گذشته را پیش چشم ما زنده میکند و شهادت دستدومی از وقایع بازسازیشده برای تماشاگر بهدست میدهد. دهه60 دهه خاطره و نوستالژی است و خاطره و نوستالژی خورند سینماست. تصویری که سینما از دهه شصت ارائه داده، خاطره ما از ماست و به این میماند که برای یادآوری گذشته در آینه زل زده باشیم، گذشته ای که با آن رابطه عشق و نفرت داریم. به مناسبت اکران «ماجرای نیمروز2»، در مطلب پیش رو برخی از مهمترین مواجهات سینمایی در سالهای اخیر
با دهه60 را مرور کردهایم.
شیار ۱۴۳
سال: 1392
کارگردان: نرگس آبیار
داستان: پسر جوانی عازم جبهه شده و مادرش (با بازی مریلا زارعی) در نبود او روزهای تلخی را میگذراند. سالها میگذرد و مادر منتظر است سرانجام روزی برسد که پسرش از جبهه بازگردد. او نمیداند پسرش اسیر شده یا به شهادت رسیده است.
ویژگی: تصویر زیبایی از انتظار در این فیلم ارائه شده است و روایت داستان از زبان چند نفر که رو به دوربین نشستهاند، به باورپذیرتر شدن فیلم کمک کرده است. بازسازی سالهای دهه60 کرمان در این فیلم وجه ممیزه آن با دیگر آثاری است که معمولا به تصویر کردن دهه60 در تهران
پرداختهاند.
ضدگلوله
سال: 1390
کارگردان: مصطفی کیایی
داستان: در اواسط دهه۶۰ و اوج دوران جنگ ایران و عراق، مردی حدودا ۵۰ساله (با بازی مهدی هاشمی) که مشغول فروش نوارها و فیلمهای غیرمجاز است و تومور مغزی دارد، سر از جبهه و جنگ درمیآورد.
ویژگی: این فیلم در ژانر کمدی است و قصد دارد تا جایی که میتواند از شوخی با محدودیتهای سالهای دهه60 برای خنداندن تماشاگر بهره ببرد. همین که شغل شخصیت اصلی فیلم فروش نوارها و فیلمهای غیرمجاز است، امکان خلق موقعیتهای کمیک زیادی در فیلم بهوجود آمده است.
ماجرای نیمروز: رد خون
سال: 1397
کارگردان: محمدحسین مهدویان
داستان: این فیلم روایتی از عملیات مرصاد در سال1367 است. نیروهای امنیتی ایران که متوجه حضور نفوذیهای منافقین در جبهه شدهاند، با ارسال دو مأمور امنیتی به بغداد میخواهند قبل از شروع عملیات فروغ جاویدان، عباس زریباف -فرمانده این عملیات- را ترور کنند، اما داستان طور دیگری رقم میخورد.
ویژگی: این فیلم روایتگر عملیات مهمی در تاریخ جمهوری اسلامی است و تعدادی از شخصیتهای قسمت نخست این فیلم در «رد خون» هم حضور دارند. البته، این فیلم مانند قسمت نخستش نتوانست نظر همه منتقدان را جلب کند. حتی برخی معتقدند مصالح داستانی «رد خون» کافی نیست و چه بسا بهتر بود این دنباله ساخته نمیشد و لذت موفقیت قسمت اول را از بین نمیبرد.
ماجرای نیمروز
سال: 1395
کارگردان: محمدحسین مهدویان
داستان: این فیلم به ترورهای سال۱۳۶۰ بهدست منافقین و تلاش گروهی از مأموران اطلاعات و امنیت برای دستگیری آنها میپردازد.
ویژگی: این تریلر پلیسی - سیاسی در زمان اکرانش موافقان و مخالفان سرسختی داشت. بازسازی فضای تهران در دهه60 مثل خیابانها، مغازهها و ساندویچیها، باجههای تلفن عمومی، سرولباس شخصیتها و نمایش برخی از چهرههای واقعی انقلاب باعث شهرت این فیلم شد. همچنین، شخصیتپردازی یکی دیگر از مواردی بود که در این فیلم مورد توجه منتقدان قرار گرفت.
نهنگ عنبر
سال: 1393
کارگردان: سامان مقدم
داستان: ارژنگ صنوبر (با بازی رضا عطاران) مردی ۵۰ساله است که از کودکی رؤیا (با بازی مهناز افشار) را دوست داشته اما به دلایلی نمیتواند با او ازدواج کند. رؤیا بهدلیل محدودیتهای اجتماعی دهه60 راهی آمریکا میشود ولی ارژنگ -که کارهای عجیب و غریبی از او سر میزند- هرگز او را فراموش نمیکند و در مقاطع مختلف زندگیاش با رؤیا روبهرو میشود.
ویژگی: این فیلم کمدی با هر چیزی که حس نوستالژی مخاطب را تحریک میکند و او را به دهه60 میبرد، شوخی میکند؛ از لباسها، آرایش مو، موسیقی، مهمانیها و ترس از مأموران گرفته تا قول و قرارهای عاشقانه و روابط عاطفی.
ویلاییها
سال: 1395
کارگردان: منیر قیدی
داستان: این فیلم داستان خانوادههای فرماندهان نظامی در میانه دهه60 در مجموعهای از خانههای ویلایی است که مردانشان به جبهه رفتهاند و زنانشان در کنار هم زندگی میکنند. عزیز (با بازی ثریا قاسمی) زن ۵۰سالهای است که همراه نوههایش وارد یکی از ویلاها میشود. پس از مدتی سیما (طناز طباطبایی) که عروس عزیز است از تهران میآید تا بچههایش را به خارج از کشور ببرد.
ویژگی: این ملودرام زنمحور در طراحی صحنه و پرداختن به زندگی روزمره تعدادی از همسران رزمندگان که در بیم و امید برای شنیدن خبری از شوهرانشان بهسر میبرند، موفق است.
نهنگ عنبر ۲: سلکشن رؤیا
سال: 1395
کارگردان: سامان مقدم
داستان: ارژنگ بعد از 40 سال انتظار بالاخره رؤیا را بهدست میآورد و برای برگزاری عروسی با او راهی شمال میشود. در جریان سفر به شمال شاهد خاطرهبازیهای این دو با دهه60 هستیم.
ویژگی: هرچند برخی از موقعیتهای فیلم تکرار شوخیهای قسمت نخست آن است، اما شوخی با دهه60 و یادآوری آن دوران چنان برای تماشاگر جذاب بود که این فیلم به فروش افتتاحیه فوقالعادهای دست پیدا کرد.
بمب؛ یک عاشقانه
سال: 1396
کارگردان: پیمان معادی
داستان: در زمان بمبارانهای تهران، زن و شوهر جوانی که با یکدیگر مشکل دارند چون فکر میکنند چیزی برای از دست دادن ندارند، هنگام اعلام وضعیت قرمز به زیرزمین آپارتمانشان پناه نمیبرند.
ویژگی: مدرسه یکی از مهمترین نوستالژیهای دهه60 است و بخش زیادی از حوادث این فیلم ملودرام در مدرسه و با حضور مدیر، ناظم، معلمها و دانشآموزان مدرسه رخ میدهد.
زیر سایه
سال: 1391
کارگردان: بابک انوری
داستان: این فیلم که در دوره جنگ ایران و عراق میگذرد، ماجرای یک مادر و دختر خردسالش است که در غیاب پدر خانواده -که بهعنوان پزشک به جبهه رفته- خانهشان مورد اصابت موشکی قرار میگیرد که عمل نمیکند. دختر پس از این واقعه دچار مشکلات شدید روحی میشود و مادر پس از مشورت با همسایهها به این نتیجه میرسد که این موشک عمل نکرده در واقع طلسمی برای تسخیر روح دخترش است.
ویژگی: این فیلم در ژانر ترسناک ساخته شده و محصول انگلستان است و لوکیشن فیلمبرداری آن نیز کشور اردن بوده است تا صحنهها شباهت بیشتری به ایران دهه60 داشته باشد. البته، به اعتقاد برخی منتقدان ایرانی تصویری که این فیلم از جنگ تحمیلی ارائه داده چندان با ارزشهای دفاع مقدس همخوانی ندارد. نکته قابل توجه دیگر درباره این فیلم آن است که بخشی از خط داستانی «بمب؛ یک عاشقانه» که در زیرزمین خانه میگذرد، شباهت زیادی به «زیر سایه» دارد.
هزارپا
سال: 1396
کارگردان: ابوالحسن داوودی
داستان: رضا هزارپا (با بازی رضا عطاران) که کیفقاپ است، از طریق مادرش متوجه میشود که دختر یک خانواده متمول نذر کرده با فردی جانباز ازدواج کند. به همین دلیل رضا که در تصادف پای خود را از دست داده تصمیم میگیرد با همکاری دوستش، منصور (با بازی جواد عزتی)، خود را به دختر نزدیک کند تا بتواند با وی ازدواج کند.
ویژگی: هزارپا عصاره تمام موقعیتهای کمیک و شوخیهایی است که پیشتر در سایر فیلمها دیده بودیم. موسیقی، لباس، تظاهر به دینداری، ترس از مأموران و شوخیهای جنسی باعث شد تا این فیلم اکران بسیار موفق داشته باشد و به یکی از پرفروشترین فیلمهای تاریخ سینمای ایران بدل شود.