سندروم وقت اضافه
5 نکته از نمایش پنجشنبه استقلال
استقلال میل به بردن دارد اما هنر بردن را ندارد. آنها نسبت به شروع فصل کمی بهتر شدهاند اما این کافی نیست. تیمی که قصد پیروزی دارد باید از حداقلها استفاده کند. استقلال به سختی گل میزند و به آسانی گل میخورد. ساختار دفاعی این تیم بهشدت آسیبپذیر است و هر توپ سادهای ممکن است به یک خطر روی دروازه آبیها تبدیل شود. استقلال با این شرایط شانس قهرمانی نخواهد داشت. همه قهرمانهای تاریخ، یک استاندارد حداقلی در حوزه دفاعی داشتهاند.
سندروم گل خوردن در دقایق پایانی، روح و روان بازیکنان استقلال را ویران کرده است؛ طوری که آنها اصرار دارند در این دقایق گل بخورند؛ حتی اگر تیم حریف توان این کار را نداشته باشد! استقلال بعد از خوردن گل در داربی هم آماده بود تا گل دوم را بخورد اما اشتباه بشار رسن مانع از این اتفاق شد. کافی است به دقایق پایانی بازی با نفت مسجد سلیمان نگاه کنید تا بهتر بفهمید در مورد چه چیزی حرف میزنیم. توپ در آن دقایق با شدت کم از مقابل پای مدافعان استقلال میگذشت اما آنها توانایی ضربه زدن را نداشتند. بهنظر میرسد این مشکل بیشتر از اینکه فنی باشد، روحی است و به شکلی دیگر باید حل شود. شاید یک پیروزی با گل ثانیه آخری، این استرس مرگبار را رفع کند.
حسین حسینی حداقل گل دوم را خیلی بد خورد تا روزهای ناامیدکنندهاش همچنان ادامه داشته باشد. زمانی میگفتند مشکل رحمتی این است که روی خروجها ضعف دارد اما آیا بهنظر شما الان این مشکل در استقلال حل شده است؟
آندرهآ استراماچونی بدشانس بود که درست در اوج عصبانیتش توپ زیر پای او افتاد و آن شلیک تماشایی را انجام داد اما بدشانستر از او امیرحسین فتحی است که حتی بعد از اخراج سرمربی تیمش از کنار زمین هم فحش میخورد و «حیاکن، رهاکن» میشنود! یعنی این تنها صحنه کل فصل بود که حتی با یک من سریش هم به مدیریت باشگاه و فدراسیون فوتبال و وزارت ورزش نمیچسبید اما وای به وقتی که بخت از یک نفر برگردد.
خارجی استقلال برای اینکه از خارجی پرسپولیس عقب نمانده باشد، در صحنه گل دوم ذوبآهن ناشیانه آفساید را پر کرد و حسرت برد را همچنان بر دل تیم استراماچونی نگه داشت. میلیچ آبیها البته به اندازه جونیور قرمزها «داغون» نیست اما او هم چنگی به دل نمیزند و قطعا ارزش دلار را ندارد. هفته پیش هم نوشته بودیم برای تامین دارو و درمان برخی بیماران این سرزمین هم ارز به اندازه کافی وجود ندارد، حالا شما بدهید به میلیچ که سر بزنگاه بیاید و آفساید را برایتان پر کند.