کیست این پنهان مرا در جان و تن...
«گنجینه الاسرار » عمان سامانی، شاعر چهارمحال وبختیاری، در فهرست زبدهترین آثار عرفانی شیعی در شعر فارسی است
پرداختن به مفاخر و چهرهها به عنوان بخشی از هویت قومی و ملی دارای اهمیت فرهنگی بسیار زیادی است و پاسداشت آنها خودباوری و هویت فرهنگی را بیش از پیش تقویت میکند.
به گزارش ایسنا، شناخت مفاخر فرهنگی و هنری یک ملت و تلاش برای الگوسازی آنها تاثیر قابلتوجهی در اعتلای هویت فردی، اجتماعی و ملی آن ملت خواهد داشت. «میرزا نورالله عمان سامانی» ملقب به «تاج الشعراء»، شاعر پرآوازه آیینی و صاحب مثنوی «گنجینهالاسرار»، زاده سال ۱۲۵۸ قمری در سامان یکی از صدها مفاخر و چهره ادبیِ چهارمحال و بختیاری است که در این مجال به معرفی افکار و اندیشههای این شاعر و عارف پرداخته شده است.
سامان را میتوان ایران کوچک نامید؛ چراکه این شهر از دیرباز علیرغم مساحت کم، پذیرای مهاجران بسیاری بوده است. مؤید این مطلب برخی فامیلیهای موجود در شهر سامان است که امروزه پسوند «سامانی» هم دارند؛ فامیلهای آقاجری سامانی؛ تیرانی سامانی، خویی سامانی، چلگردی سامانی، فریدنی سامانی، سدهی سامانی، سورشجانی سامانی، تراکمه سامانی و چندین فامیل دیگر، نشان میدهد اجداد هر یک از این فامیلها، روزگاری به چه شهرها یا روستاهایی منسوب بودهاند.
دروازه ورود به استان
سامان در دورۀ قاجار و قبل از آن، یکی از مهمترین دروازههای شرقی ورود به چهارمحال و بختیاری بوده است و همین موقعیت، امتیازات بسیاری از جمله، تکثر آرا و افکار مردم، به این شهر داده است. با این وصف عمان سامانی چه در سامان به عنوان زادگاه و چه در اصفهان به عنوان یکی از کانونهای فرهنگی پرورشدهنده او در محیطی با غنای فرهنگی والا نشو و نمو یافته بود.
عمان در خانوادهای متولد شد که برخی از آنان اهل فضل و از شاعران نامدار روزگار خود بودهاند؛ پدر بزرگش میرزا عبدالوهاب متخلص به قطره، عموهایش میرزا علی متخلص به جیحون، میرزا شکرالله متخلص به خورشید، میرزا لطفالله متخلص به دریا و پدرش میرزا عبدالله متخلّص به ذرّه و بعدها فرزندش میرزا عبدالله متخلّص به محیط، همگی از معاریف عصر خود بودهاند.
عمان بخشی از تحصیلاتش را در مدارس نیماورد یا نیمارود، مدرسه جده بزرگ و مدرسه صدر در اصفهان به کمال رسانده بود. در کنار آن، آمد و شد عمان به مجامع ادبی و انجمنهای ادبی آن زمان نظیر انجمن ابوالفقرا و عنقا و آشنایی با شاعران و عارفان بزرگ، از او شخصیتی بیبدیل ساخته بود.
ملا محمد کاشانی معروف به آخوند کاشی، ابوالفقرای اصفهانی، میرزا محمدحسین عنقای اصفهانی، سعادتعلیشاه اصفهانی، میرزا محمدهادی پاقلعهای، ملاسلطانمحمد گنابادی، حاج میرزا محمد حسن کوزهکنانی و بسیاری دیگر که در منابع مربوط به زندگی عمان و استادان او قابل جستوجو هستند، هریک از بزرگان عصر خود بودهاند.
مهمترین اثر
مثنوی «گنجینهالاسرار» عمان سامانی به عنوان مهمترین اثر این شاعر، روایتی عرفانی از واقعه عاشورا است. شاعر در این اثر با نگاهی ذوقی و عرفانی، عاشورا را به میثاق الست پیوند و بدین ترتیب این واقعه را با تأویلات عرفانی ارتباط میدهد.
گنجینهالاسرار اینگونه آغاز میکند:
کیست این پنهان مرا در جان و تن
کز زبان من همی گوید سخن؟
این که گوید از لب من راز کیست
بنگرید این صاحب آواز کیست؟
در من اینسان خودنمایی میکند
ادعای آشنایی میکند
کیست این گویا و شنوا در تنم؟
باورم یا رب نیاید کاین منم!
متصلتر با همه دوری به من
از نگه با چشم و از لب با سخن!
«احمد رحیمخانی»، نویسنده و پژوهشگر زبان و ادبیات فارسی در چهارمحال و بختیاری، درباره شاعران تأثیرگذار بر سبک شعری این شاعر سامانی، میگوید: از میان شاعران سلف، حافظ شیرازی، سعدی شیرازی، عطار نیشابوری، سنایی غزنوی، مولوی بلخی، خاقانی شروانی، ناصرخسرو قبادیانی و چند شاعر دیگر از بقیه متمایزتر هستند.
وی ادامه میدهد: از میان شاعران معاصرِ اثرگذار بر عمان، باید به پدرش میرزا عبدالله متخلص به ذره، پدربزرگش میرزا عبدالوهاب متخلص به قطره، ملا محمدباقر گزی اصفهانی ملقب به ابوالفقرا مؤسس انجمن ادبی ابوالفقرای اصفهان، میرزا محمّدحسین عنقای اصفهانی مؤسس انجمن ادبی عنقای اصفهان و میرزا محمدعلی مسکین اصفهانی صاحب «تذکره مسکین» اشاره کرد. در کنار این دو دسته، لازم است از عارفان شاعری نیز نام برد که بر عمان تأثیر بسیاری داشتهاند و از آن میان، میرزا حسن اصفهانی ملقب به صفیعلیشاه، صاحب منظومه «زبدهالأسرار» جایگاه ویژهای دارد.
آثار عمان سامانی
رحیمخانی در خصوص آثار عمان سامانی توضیح میدهد: عمان صاحب چند اثر ادبی و عرفانی کوچک و بزرگ است که معروفترین آنها، مجموعه اشعار «گنجینهالأسرار» است، «معراجنامه» و «گنجینهالأسرار» وی، بیش از آنکه سبقه ادبی داشتهباشند، حال و هوای عرفانی دارند.
وی از میان تمام آثار عمان، شاهکار گنجینهالأسرار را یکی از زبدهترین آثار عرفانی شیعی در شعر فارسی از اواخر قرن سیزدهم برمیشمرد و میافزاید: در این اثر شما افزون بر اینکه یکبار با اشارات ظریف شاعر به قلب حادثۀ عاشورا پرتاب میشوید، با اثری روبهرو هستید که میکوشد به شکلی زبدهتر و موجزتر نسبت به آثار مشابه پیش از خود، نظیر «زبدهالأسرار» صفیعلیشاه اصفهانی که به کالبدشکافی حادثۀ عاشورا از همین دیدگاه عرفانی میپردازد، به این حادثه توجه کند.
این پژوهشگر زبان و ادبیات فارسی در استان تأکید میکند: در گنجینهالأسرار، تمام افعال و اقوال امام حسین(ع) به عنوان قطب و ولیِ کامل، با هدایت از ناحیۀ مقدسه است، او به عنوان یک مرشد و سالکِ کامل، در هر یک از حوادث کربلا که در کتاب به آنها اشاره شده، مفسر و مُبین یکی از مقامات و منازل عرفانی است.
رحیمخانی ادامه میدهد: در این کتاب کمنظیر، زینب کبری(س)، ابوالفضل العباس(ع)، علیاکبر(ع)، علیاصغر(ع)، امام سجاد(ع)، قاسم بن حسن و حُر بن یزید ریاحی، هر یک سالکانی هستند که فارغ از جنسیت و سن و سال، در هر حادثهای که قرار میگیرند، آن حادثه دستمایۀ عمان سامانی برای تشریح و تبیین لطیفهای از لطایف عرفانی میشود.
مضامین عرفانی گنجینهالاسرار عمان سامانی
پژوهشگر زبان و ادبیات فارسی در تشریح مضامین عرفانی که عمان در وصف اشخاص و حوادث واقعه عاشورا به کار برده است، بیان میکند: اصطلاحاتی نظیر ساقی، سالک، عارف، راهرو، پیر، مُرشد، باده، مستی، زُهد، سلوک، یقین، فقر، فنا، شقاوت، نفس اماره، ابلیس، وسوسه، هواجس نفسانی، جهل، عالَم ماده، قبض، بسط، جام سعادت، جام شقاوت و... را به اندازهای که شاعر مناسب تشخیص بدهد، میتوان در این کتاب ملاحظه کرد. احمد رحیمخانی در ادامه یادآوری میکند: باید گفت که مطالعۀ عمیق گنجینهالأسرار عمان سامانی، یک دوره فشرده عرفان و تصوف اسلامی است که در بستر حادثه عاشورا تبیین میشود. وی در پاسخ به این پرسش که آیا شاعر یا شاعران دیگری هستند که با نگاه عرفانی به موضوع عاشورا پرداخته باشند، میگوید: اگر از نگاههای گذرای عارفانی چون سنایی غزنوی و مولوی بلخی درباره امام حسین(ع) و حادثه عاشورا بگذریم، به نظر میرسد تعداد شاعرانی که با نگاه عرفانی و البته روایی، به این حادثه نگاه کردهاند، زیاد نباشد (البته این ادعا باید بررسی شود).
رحیمخانی در ادامه با ذکر نمونههایی از این آثار تصریح میکند: «مثنوی عرفانی» علامه اقبال لاهوری یکی از آثار ارزشمند در این حوزه است که فیلسوف و شاعری غیر ایرانی در این اثر، برخی حوادث عاشورا را از دید عرفانی بررسی کرده است. اثر دیگر، «زبدةالأسرار» صفیعلیشاه اصفهانی است که به شکل گستردهتری به حوادث نهضت حسینی میپردازد و از گنجینةالأسرار عمان سامانی نیز حجیمتر است و الگوی اصلی عمان در سرودن گنجینۀ اسرارش بوده است. او ادامه میدهد: اثرِ دیگر «سرالأسرار» میرزا محمدکاظم غمگین اصفهانی است که معاصر عمان بوده و به نظر بنده شاعر از گنجینهالأسرار عمان سامانی برای خلق این مثنوی الگو گرفته است. البته از میانِ آثار ارزشمند و تقریباً همعصر گنجینهالاسرار، نباید از «آتشکده» نیر تبریزی نیز غافل شد که نگاهی حماسی و عرفانی به این حادثه دارد. رحیمخانی در پایان در پاسخ به این پرسش که اگر بنا بود عمان سامانی در چند جمله عاشورا را توصیف کند، چه میگفت، بیان کرد: پرسشِ دشواری است که برای پاسخ آن ناچارم از خود گنجینه کمک بگیرم، عمّان سامانی در بخشی از سرآغاز بند ۲۷ گنجینه میگوید: «عارف را حذر از آفات و موحد را، اِسقاطِ اضافات، واجب آید». وی خاطرنشان کرد: این جمله میتواند لُب کلام تمام آثار عرفانی باشد. عارف اگر میخواهد به لقای معشوق ازلی و ابدی برسد، باید هر آنچه را ابدی و ازلی نیست، کنار بگذارد.