رنج و سرمستی
امیر حاجرضایی _مفسر فوتبال
با آغاز رقابتهای فوتبال در فصل جدید 2020-2019 میلادی در سراسر جهان بهویژه در اروپا و کشور خودمان بازنگری کتاب «رهبری» اثر «سرالکس فرگوسن» را مفید میدانم.
این کتاب که برای اولینبار سال1394 خورشیدی با ترجمه «شایان سادات» منتشر شد، شرح حال مردی است که زندگیاش مصداق عبارت «رنج و سرمستی» است؛ چراکه او از دل سختیها و مشتقات به اوج افتخار رسید. این کتاب نهتنها برای کسانی که با فوتبال سروکار دارند، راهنمای مفیدی است، بلکه مربی خوبی است برای موفقیت در زندگی. فرگوسن سال1941 میلادی در «گوان»؛ شهری در «اسکاتلند» بهدنیا آمد. این شهر مرکز کارخانههای کشتیسازی است. پدر او درنهایت تنگدستی برای امرارمعاش خانواده تلاش میکرد. او یکی از کارگران همین کارخانهها بود. حتی روزهای شنبه و یکشنبه را که تعطیلات هفتگی در کشورهای اروپایی است با هدف کسب دستمزد بیشتر کار میکرد؛ با این حال در قبال 7روز کار تنها 5/6 پوند در هفته مزد میگرفت.
فرگوسن کارگرزادهای بود که در منطقهای در گلاسکو زندگی میکرد. او خود را مدیون والدینش میداند.
کتاب «رهبری» در 13فصل به زندگی فرگوسن میپردازد. او در فصل اول تحت عنوان «خودتان باشید» بر شنیدن، دیدن و خواندن تاکید دارد. با پافشاری بر همین اصول سهگانه از چهرههای ماندگار پیش میافتد و در جهان فوتبال افسانه میشود.
فرگوسن در اینباره میگوید: «وقتی در 16سالگی، دبیرستان گوان را در گلاسکو ترک کردم تا در مغازه ابزارسازی شاگردی کنم و در «کویینز پارک» مشغول فوتبال شوم، هرگز تصور نمیکردم 55سال بعد در سالن دانشکده بازرگانی «هاروارد» بایستم و درباره خودم با دانشجویان «ام.بی.ای» صحبت کنم؛ درحالیکه به این فکر میکردم ساکتترین آنها که همهچیز را بهخاطر میسپارد، موفقتر خواهد بود.»
فرگوسن مربیگری را با دستیاری «جک استاین»، مربی نامدار اسکاتلندی آغاز کرد؛ مردی که توانست «سلتیک گلاسکو» را قهرمان اروپا کند. استاین تمام زندگیاش را با فوتبال سپری کرد و سرانجام در کنار زمین فوتبال دچار حمله قلبی شد و درگذشت.
فرگوسن، تحت تاثیر جک استاین توانست بر موانع غلبه کند. پایداری، اراده محکم و قدرت تصمیمگیری از ارکان موفقیت او بودند. هرگز از شکستها نهراسید و هیچگاه مأیوس نشد.
فرگوسن توصیههای پدرش را هرگز فراموش نکرد؛ «دروغ نگو، دزدی نکن، وقتشناس باش.» در طول دوران مربیگری، زمان برای سر الکس از اهمیت بالایی برخوردار بود. هنگام هدایت منچستریونایتد در لحظات حساس پایانی مسابقه وقتی همه منتظر شنیدن صدای سوت داور بودند، تصاویر تلویزیونی از نمای نزدیک او را نشان میداد که به ساعتش اشاره میکرد؛ یعنی هنوز وقت داریم و فرصت برای تغییر نتیجه وجود دارد، ولو اینکه بیش از چند ثانیه نباشد. اصطلاح (There is time) یادگار همان دوره است.
سر الکس در سال1986 میلادی به «اولدترا فورد» پای نهاد و نزدیک 27سال روی نیمکت «منچستریونایتد» نشست. کسب 45جام از مسابقات مختلف میراث او در ویترین این باشگاه است.
زمانی که در سال1999 میلادی ـ دقیقا 20سال پیش – سهگانه خود را فتح کرد و طی یک مسابقه دراماتیک بایرنمونیخ را در فینال جام باشگاههای اروپا شکست داد به لقب «سر» مفتخر شد. او در پایان فصل 2013-2012 با کسب قهرمانی در لیگ جزیره، بازنشستگی خود را اعلام و از دنیای مربیگری خداحافظی کرد. کتاب رهبری به زندگی مردی میپردازد که کار در همه عمرش مفهومی باارزش بود و با خلاقیت پیوندی ناگسستنی داشت. اشتباه است اگر این کتاب را درباره فوتبال بدانیم؛ چون زندگینامهای است که به ما مدیریت را میآموزد.