کتاب
قفسه
احمد شاملو هر وقت دنداندرد میگرفت میآمد خانة ما و شوستاکوویچ و استراوینسکی گوش میداد، عاشق این نوع موسیقیها بود. گاهی هم به «آژیرفیلم» میآمد. آنقدر برای نظرهای او ارزش قائل بودم که گهگاه از او خواهش میکردم تا سناریوی خودم را برایش بخوانم. گوش میداد. از «خداحافظ تهران» خیلی خوشش آمد. شاملو حتی دیالوگها را مرور کرد. دیالوگهای سناریوی «من هم گریه کردم» را هم دادم مرور کند. سرش شلوغ بود و سهچهار هفته ای کار را نگه داشت.
پروندۀ یک جناییساز: ساموئل خاچیکیان - عباس بهارلو
در همینه زمینه :