• چهار شنبه 2 خرداد 1403
  • الأرْبِعَاء 14 ذی القعده 1445
  • 2024 May 22
پنج شنبه 14 شهریور 1398
کد مطلب : 77015
+
-

گفت‌وگو با استاد محمود حکیمی - نویسنده و عاشورا‌پژوه- که می‌گوید عشق امام حسینع را پدرش در دل او کاشته است

افتخارم خادمی فرهنگ عاشوراست

افتخارم خادمی فرهنگ عاشوراست



آنچه در کربلا رخ داد یکی از ناب‌‌ترین و الهام‌بخش‌ترین وقایع تاریخ بشری است؛ رویدادی پر از حماسه و احساس و آمیزه‌ای از عدالت‌جویی و فداکاری البته ایثار و فداکاری‌ای که توأم با معرفت و بصیرت بود. اکنون بعد از گذشت 1400سال از این واقعه، تحقیق و پ‍ژوهش در این حوزه رسالت و توفیق بزرگی است که نصیب هر کسی نمی‌شود. یکی از فعال‌ترین پژوهشگران این عرصه که در کارنامه برجسته و درخشانش بیش از ۱۸۵عنوان کتاب و صدها مقاله ثبت شده و نسل‌های اول و دوم انقلاب و حتی پیش‌تر، به خوبی با آثار و خدمات او آشنایی کامل دارند استاد  محمود حکیمی  است. اغلب کتاب‌های او، ده‌ها هزار نسخه تیراژ خورده‌اند و تعداد زیادی از آنها بارها و بارها تجدید چاپ شده‌اند تا جایی که او را یکی از پرخواننده‌ترین نویسندگان ایران معرفی کرده‌اند. البته ناگفته نماند از میان عناوین مختلف آثارش، نگارش مقالات و کتاب‌هایی پیرامون عاشورا او را در این حوزه شاخص کرده تا جایی که عنوان «خادم فرهنگ عاشورایی» به او لقب داده شده است. به همین بهانه در ایام سوگواری سالار شهیدان سراغ او رفتیم تا درباره کتاب «امام‌حسین(ع) و نهضت جاوید کربلا» و دیگر آثارش در این حوزه گفت‌وگویی کنیم.

شما از چه زمانی به واقعه عاشورا علاقه‌مند شده و درصدد نگارش چنین آثاری برآمدید؟

پدر و مادرم به آموزه‌های دینی و اهل‌بیت(ع) علاقه بسیاری داشتند و نخستین الگوهای رفتاری در زندگی من بودند. پدرم مرحوم جلال حکیمی بذر عشق و محبت به اهل‌بیت(ع) را در قلب من کاشت و مادرم آنها را آبیاری کرد و چون بزرگ شدم به ادبیات دینی روی آوردم. پدر یک روحانی باتقوا و بسیار شریف بود که در زمان رضا‌شاه مجبور شد از لباس روحانیت بیرون‌ آید. پدرمادرم هم یک روحانی بود. دایی من که بعد از انقلاب اسلامی فوت کرد از روحانیان نام‌آور شهرری و حافظ قرآن بود. او به قرآن‌کریم علاقه بسیار داشت. بیشتر وقت‌ها در مسجد لرزاده مشغول خواندن نماز یا قرآن بود. توصیه‌های او و مادرم در مذهبی شدن من و رویکرد من به کتاب‌های دینی و سپس نویسندگی بسیار مؤثر بودند. روزهای تاسوعا و عاشورا همراه پدرم برای عزاداری به هیئت‌های مذهبی می‌رفتم. البته ناگفته نماند مادرم در کربلا متولد شده بود و سپس همراه پدر و مادرش در اواخر حکومت ناصرالدین شاه به ایران آمده و در شهرری ساکن شده بودند. از همین رو خواندن، تحقیق و نوشتن در این حوزه را آغاز کردم. وقتی کتاب «سیرت و شخصیت حضرت محمد (ص)» را می‌نوشتم جمله معروف «حسین منی و انا من حسین» بسیار توجه مرا جلب کرد و از این رو تصمیم گرفتم درباره زندگی سیدالشهدا (ع) تحقیق و با بصیرت کافی واقعه عاشورا را تحلیل و تفسیر کنم. از این‌رو نخستین اثر من درباره امام‌حسین در سال1351 با عنوان «پیشوای آزادگان» با مقدمه آیت‌الله‌مکارم شیرازی منتشر شد. بعد از آن حدود 48سال پیش می‌شد که کتابی دیگر از من با عنوان «قیام حسین(ع)» ویژه نوجوانان منتشر شد که مانند آثار دیگری که تاکنون برای نوجوانان نوشته‌ام مورد استقبال قرار گرفت. همین امر موجب شد در کنار پژوهش‌های خود به کتاب‌های تاریخی امام حسین(ع) اهمیت بیشتری دهم و آثار دیگری در این زمینه بنویسم. خوانندگان آثار من می‌دانند که من از سال 1347 تاکنون در مجله وزین «درس‌هایی از مکتب اسلام» مقاله یا داستان‌های دینی می‌نویسم و در این دوران هم مقاله‌های زیادی از من درباره نهضت جاودانه عاشورا در این مجله منتشر شده است.

سال‌ها پژوهش و نوشتن درباره واقعه عاشورا چه تأثیری بر زندگی شما داشته است؟
پس از سال‌ها مطالعه، درک کردم که مکتب امام‌حسین(ع) پیش از آنکه یک مکتب احساسی و عاطفی باشد یک مکتب تربیتی است؛ مکتبی که مردمان در آن به نیکوترین و والاترین تربیت نبوی و علوی دست می‌یابند. امام‌حسین(ع) هنگام حرکت از مدینه به سوی مکه و در آغاز نهضت خود در وصیتنامه‌اش نوشت: «من می‌خواهم به خوبی‌ها سفارش و از زشتی‌ها جلوگیری و به سیره جدم محمد(ص) و سیره پدرم(ع) رفتار کنم. من عقیده دارم که نسل نوجوان و جوان که بیشترین مخاطبان آثار من هستند اگر به راستی علاقه‌مند به شناخت مکتب امام‌حسین (ع) هستند باید درباره نهضت پیامبران توحید مطالعه کنند. من در آخرین کتابی که درباره نهضت عاشورا نوشته‌ام و عنوانش «امام‌حسین(ع) و نهضت جاوید کربلا» است به این موضوع پرداخته‌ام. در آغاز این کتاب آمده است امام‌حسین(ع) ادامه‌دهنده راه انبیاست و بخشی از زیارت وارث را آورده‌ام. سپس با ذکر قسمت‌هایی از نهضت‌های جاویدان پیامبران ادیان توحیدی را مطرح کرده و تأکید کردم که امام‌حسین(ع) و یارانش در قیام خود در مسیری حرکت کردند که مسیر پیامبران الهی بوده است. در این کتاب به نهضت جاودانه حضرت ابراهیم، حضرت موسی، حضرت داوود، حضرت سلیمان، حضرت ایوب و حضرت عیسی با استفاده از آیات قرآن کریم اشاراتی و به این نکته تأکید داشتم که نهضت پیامبران الهی که آخرین آنها نهضت حضرت محمد(ص) بود به دعوت انسان‌ها به پرستش خدای واحد، رهایی از پرستش غیرخدا و دعوت انسان‌ها به نیک‌دوستی است. تأکید می‌کنم که البته نهضت امام‌حسین(ع) هم در این مسیر بوده است. بر این باورم که در جهان امروز انسان‌ها از هر نژاد، مذهب و زبان به شناخت درست از نهضت عاشورا نیاز دارند زیرا پیام نهضت جاویدان پیامی برای آزادی همه انسان‌هاست. در ادامه این کتاب که انتشارات مؤسسه فرهنگی هنری مهر تابان آن را منتشر کرده است به نهضت حسینی و شاعران بزرگ پارسی‌گوی اشاره شده است. همانطورکه می‌دانیم بسیاری از شاعران پارسی‌گوی اشعاری زیبا از واقعه عاشورا سروده‌اند و البته آنها را در این کتاب آورده‌ام؛ اشعاری از چند شاعر پارسی‌گوی همچون سنایی، مولوی، سعدی، سیف فرغانی، محتشم کاشانی و اقبال لاهوری. اگر بخواهم اشعار تمام شاعران را که درباره امام‌حسین (ع) و یارانش سروده‌شده بنویسم 10جلد کتاب هم کافی نیست. پس از انتشار این کتاب بسیاری از علاقه‌مندان برای تشویق من یا نامه نوشتند یا تماس گرفتند و به نوعی از کتاب بنده استقبال کردند. این موضوع موجب شد تا من در چاپ جدید کتاب چندین فصل دیگر را نیز اضافه کنم. فصل اول کتاب امام حسین(ع) و نهضت جاودانه کربلا عنوانش نهضت امام‌حسین بود که راه انبیا را ادامه داده است.

تاجایی که اطلاع داریم مراکز مختلف فرهنگی و مذهبی در این سال‌ها درصدد برپایی مراسم نکوداشت از نیم‌قرن تلاش شما در عرصه مطالعات مذهبی و تاریخی بودند اما شما خیلی تمایل به برپایی آنها نداشته و ناچار تنها چند مراسم را پذیرفتید. از علت این موضوع برایمان بگویید.
این برنامه‌ها را به‌دلیل اینکه به نوعی هزینه‌کردن از بودجه مردم برای تجلیل از من است، دوست نداشتم و ندارم. در این سال‌ها به مناسبت‌های مختلف از من تجلیل شده است اما یک مراسم برای من از همه برنامه‌ها ارزش معنوی بسیاری داشت و آن مراسمی بود که مرا «خادم فرهنگ عاشورا» معرفی کردند. این عنوان به‌خاطر 25 مقاله و 4 کتابی بود که درباره فرهنگ عاشورا داشتم. اتفاقا در منزلم لوح آن را بالاتر از سایر لوح‌های مشابهی که به من داده شده، قرار داده‌ام و با افتخار می‌گویم که خادم فرهنگ عاشورایی‌ام.

چرا این عنوان را به شما دادند؟
پیش‌تر عرض کردم که من از سال1350 شمسی که در مورد رویداد عاشورا به پژوهش و تحقیق پرداخته‌ام به جرأت می‌توانم بگویم که صدها مقاله را مطالعه کرده و بهره معنوی فراوان از آنها برده‌ام. پس از آنکه در سال 1381لوح تقدیر و عنوان «خادم فرهنگ عاشورا» را دریافت کردم، در گفت‌وگو با یکی از نشریات از خدمات بسیاری از نویسندگان و پژوهشگران نام بردم که خویش را وامدار پژوهش آنان می‌دانم و شاید اینجا فرصت نام‌بردن از آنها نباشد.

شما در دهه 40 که منابع بسیار اندکی برای مطالعه قیام تاریخی عاشورا در دسترس بود پژوهش‌های خود را درباره نهضت عاشورا آغاز کرده و کتاب و مقالات ارزشمندی را به جا گذاشته‌اید. هم‌اکنون منابع مکتوب بسیاری در دسترس است و اینترنت هم کمک بسزایی برای جمع‌آوری اطلاعات می‌کند. از سختی‌های تحقیق و نگارش در آن سال‌ها بگویید.
بله سختی‌های زیادی تحمل کردیم اما واقعا ارزش داشت. خوشبختانه امروزه هر کس که مایل به شناخت هرچه بیشتر قیام امام‌حسین(ع) باشد منابع و مدارک بسیاری در دسترس اوست و این نعمتی است که هر پژوهشگر راستین به‌خاطر آن باید خدای را سپاسگزار باشد و تحقیق دیگران را ارج نهد.

شما سال‌ها در زمینه تاریخ اسلام و عاشورا پژوهی مطالعه کرده‌اید اگر اجازه بدهید کمی درباره بحث تحریف در واقعه عاشورا بیشتر صحبت کنیم. همانطور که می‌دانید ما در مورد وقایع کربلا متأسفانه در طول تاریخ با مقوله‌ای به نام تحریفات رویدادها روبه‌رو بوده‌ایم.
بله من تاکنون آثار ارزشمند بسیاری ازجمله کتاب‌ و مقاله در مورد تحریف و به‌ویژه تحریف عاشورا خوانده‌ام که از میان این آثار 4 اثر را به‌‌عنوان اثر ویژه و خاص برای شما معرفی می‌کنم. نخستین مقاله مربوط به استاد رسول جعفریان، پژوهشگر حوزه است. این مقاله با موضوع تحریفات عاشورا در نشریه کتاب‌هفته سال1380 چاپ شده‌است که اصولاً استاد همیشه مقالات جالبی می‌نویسند. تقسیم‌بندی ایشان در تحریفات به تحریف لفظی و معنایی و سپس انگیزه‌های تحریف در تاریخ عاشورا و زمان رسوخ تحریف در عاشورا از مباحث جالبی است که ایشان مطرح کرده‌اند. من تاکنون بیشتر آثار ایشان را در تاریخ اسلام خوانده و بهره فراوان برده‌ام. مقاله‌ای دیگر درباره تحریف‌شناسی عاشورا مقاله استاد داوود الهامی است که ایشان چندین سال سردبیر مجله درس‌هایی از مکتب اسلام بوده و یکی از مشوق‌های من هست و ایشان هم برخی تحریفات را مورد انتقاد قرار داده‌اند. یکی دیگر از پژوهشگرانی که در حوزه تحریف واقعه عاشورا بسیار زیبا نوشته، کتاب «قیام امام‌حسین(ع)» شهید مطهری است که بحث‌های جالب و ارزنده‌ای را مطرح کرده است. مقاله«تحریفات عاشورا» که در جلد اول حماسه حسینی به چاپ رسید راه را برای بسیاری از نقادان باز کرد. قبل از آن کمتر کسی جرأت می‌کرد که به نقد آثار گذشتگان در زمینه واقعه کربلا بپردازد. یکی دیگر از این مقاله‌ها اثر استاد محمد صحتی سردرودی است که ایشان هم به نقد آثار سلفی‌ها درباره واقعه عاشورا پرداخته است. ایشان در کتاب‌های خود به خوبی برای خواننده پژوهشگر شرح می‌دهد که چگونه «عداوت ابن‌تیمیه با اهل‌بیت(ع)  و شیعیان علی(ع) در جای جای آثارش دیده می‌شود. بدین‌سان در هر جا بهانه‌ای می‌یابد به مکتب اهل‌بیت(ع) می‌تازد و دروغ‌هایی می‌بافد که در ذهن نیز نمی‌گنجد.» البته شاگرد ابن‌تیمیه یعنی ابن‌کثیر نیز در جعل روایات و اخبار از استادش عقب نیست و در کتاب البدایه و النهایه برای تبرئه یزید آ‌ن‌قدر دروغ می‌بافد که هر خواننده منصفی- خواه شیعه و خواه سنی- از این همه تحریف دچار حیرت می‌شود.

اصولا تحریف واقعه عاشورا فقط توسط دشمنان اهل‌بیت(ع) نبوده و گاهی دوستان نادان دست به تحریف زده‌اند.
همانطور که شهید مطهری عنوان کرده‌اند تحریفاتی که از سوی دوستان و علاقه‌مندان به امام انجام شد، بیشتر از تمایل آدم‌های عاشق به افسانه‌سازی‌ و اسطوره‌پردازی ریشه می‌گیرد. برخی از علاقه‌مندان تلاش می‌کردند که از امام‌حسین(ع) یک شخصیت غیرعادی بسازند، درحالی‌که اگر ما بخواهیم از امامان یک موجود فوق‌العاده بسازیم نمی‌توانیم بگوییم که آنان الگو و اسوه بوده‌اند و هستند. خداوند در قرآن هم تأکید دارد که پیامبر(ص) را یک انسان عادی مانند سایر انسان‌ها معرفی کند، جز آنکه به وی وحی می‌شود و امانتدار خداوند در القای وحی به مردم است. اما متأسفانه انگیزه اسطوره‌سازی‌ در مورد امام‌حسین(ع) و واقعه عاشورا بدان‌جا رسید که شمار سپاه دشمن را تا 500 هزار نفر بالا ببرند. این تحریفات آنچنان رواج یافت که از قرن دهم هجری ساختن افسانه‌ها برای گریاندن هر چه بیشتر عزاداران امری عادی شد.

در اکثر آثارتان که در مورد نهضت امام‌حسین(ع) نگاشته‌اید آشنا کردن نوجوانان با مسئله تحریف وقایع عاشورا را بسیار ضروری دانسته‌اید. ممکن است در این‌باره بیشتر توضیح دهید.
ما باید تعریف درستی از «تحریف» به نوجوانان ارائه دهیم. بزرگ‌ترین وظیفه یک مورخ آگاه در دوران ما آن است که نوجوان پژوهشگر را با تحریفات آشنا کند. یکی از تحریفات معنایی که توسط امویان صورت گرفت «عید اعلام‌کردن» روز عاشورا بود. یکی دیگر از تحریفات اموی که بعدا وسیله‌ای برای مورخان فاقد انصاف در برخی کشورهای عربی شد این بود که امام‌حسین(ع)  را فردی خشونت‌طلب معرفی کنند.

مشوق اصلی شما برای فعالیت‌هایتان چه‌کسی بود؟
 بی‌تعارف عرض کنم که همسرم اصلی‌ترین مشوق من برای فعالیت‌های پژوهشی و انتشار کتاب‌هایم بوده‌است و جا دارد از همین ‌جا از او تشکر کنم.

فرزندانتان چطور، آنها هم اهل تحقیق و پژوهش و نوشتن کتاب هستند؟
پسر بزرگ‌ترم محمد نویسنده است و پسر کوچک‌ترم مهدی هم به‌تازگی برای جمع‌بندی و انتشار آثارم به من کمک می‌کند. دخترم آزاد نیز علاقه‌مند به کتاب‌های من است.

استاد درباره جدیدترین آثارتان برای ما بگویید.
 آخرین اثر من که هفته پیش منتشر شد کتاب «پیام محبت» است که انتشارات مدرسه منتشر کرده است. درباره کتاب پیام محبت خیلی کوتاه عرض کنم که این اثر پیرامون شناساندن دین پرمحبت اسلام است که متأسفانه در شرایط کنونی جهان چهره هولناکی از اسلام برای جهانیان نشان داده شده است. فعالیت‌های سلفی‌ها، وهابی‌ها و داعش‌ها چهره مخوفی از اسلام را برای برخی نشان داده‌است که باید اصلاح شود.

از سفرهای زیارتی‌تان برایمان بگویید.
 من2 بار توفیق داشتم که به سفر کربلا بروم. اتفاقاً خاطره جالبی هم از یکی از این سفرها دارم. نوروز سال95 بود که به همراه خانواده‌ام به سفر کربلا رفتم. من معمولاً در سفرها خودم را معرفی نمی‌کنم اما در آن سفر یکی از افرادی که پیش از انقلاب بنده را در حوزه می‌شناخت و با آثارم هم آشنا بود مرا به رئیس کاروان معرفی کرد و گفت ایشان آقای حکیمی هستند و کتاب‌های زیادی در مورد امام‌حسین(ع) نوشتند. رئیس کاروان از من خواست تا برای همسفران در مورد نهضت کربلا صحبت کنم. 2روز آخر سفر که در نجف بودیم برای آنها صحبت کردم که خیلی هم تشکر کردند و خاطره زیبایی برای من شد.

در این ایام که افراد در مجالس عزاداری شرکت می‌کنند چه توصیه‌ها و راهنمایی‌هایی برای این دوستان دارید؟
 من یک پیشنهاد برای دوستان دارم و آن این است که فقط صرف شرکت در عزاداری‌ها کافی نیست و بهتر است زمانی را هم برای مطالعه در زمینه نهضت عاشورا و کتاب‌هایی پیرامون آن اختصاص دهند. از دوستان عزیزم می‌خواهم که کتاب بخوانند، پژوهش کنند و نقد کنند. درباره هیئت‌ها هم باید عرض کنم که فرصت خوبی است که علاوه بر تدریس قرائت قرآن، ترجمه این کتاب رهایی‌بخش هم تدریس شود. آموزش تاریخ اسلام و زندگانی اهل‌بیت(ع) باید در جلسات هیئت‌های دینی تدریس شود. مهم‌ترین کاری که باید امروزه در هیئت‌های دینی انجام شود عادت‌دادن نوجوانان و جوانان به مطالعه نشریات و کتاب‌های دینی است.

صحبتی با مداحان و نوحه‌سرایان در این ایام دارید.
این دوستان باید تلاش کنند که با درک درست فرهنگ عاشورا از تکرار اشعاری که از آنها کوچک‌ترین بوی خواری و ذلت اهل بیت(ع) و یاران فداکارش و خانواده عزت‌طلبش به مشام ‌می‌آید خودداری کنند. فراموش نکنیم که عنصر عزت در تمام مراحل قیام امام حضور دارد و گزارش‌های مورخان درباره این نهضت را می‌توان با این ترازو سنجید و هر گزارشی که کمترین شائبه ذلت در آن باشد را مردود شمرد.


ما باید تعریف درستی از «تحریف» به نوجوانان ارائه دهیم. بزرگ‌ترین وظیفه یک مورخ آگاه در دوران ما آن است که نوجوان پژوهشگر را با تحریفات آشنا کند


بیش از نیم‌قرن پژوهش و نویسندگی
باید اعتراف کرد سخن‌گفتن از بیش از 185کتاب که حاصل تلاش شبانه‌روزی یک نویسنده است، کار بسیارسختی است. اینجاست که شعر «آب دریا را اگر نتوان کشید/ هم به قدر تشنگی باید چشید» مصداق پیدا می‌کند. نخستین کتاب حکیمی «اشراف‌زاده‌ قهرمان» نام دارد که شرح زندگانی مصعب بن عمیر، صحابی دلیر رسول اکرم(ص) بود و با استقبال خوانندگان نوجوان روبه‌رو شد. یک سال بعد (1351) کتاب «حسین‌بن علی(ع) پیشوای آزادگان» از او به چاپ رسید. «طاغوت»، «سلحشوران علوی»، «شهدای فخ»، «سرودهای رهایی»، «سوگند مقدس»، «نقابداران جوان» و دلاوران عصر شب ازجمله آثار وی است که قبل از انقلاب اسلامی منتشر شدند. پس از انقلاب اسلامی، حکیمی آثاری در زمینه زندگانی 14 معصوم(ع) ویژه نوجوانان منتشر کرد. کتاب «وجدان» که داستانی با درون‌مایه دینی است نیز از وی منتشر شد که به‌علت استقبال جوانان به چاپ هجدهم رسید. اما کار اصلی و مهم حکیمی پس از انقلاب تألیف مجموعه 22جلدی تاریخ تمدن یا داستان زندگی انسان ویژه نوجوانان و جوانان است که «شرکت سهامی انتشار» منتشر ساخت. او تمدن‌های نخستین تاریخ را براساس نهضت پیامبران توحیدی تدوین کرد؛ حضرت ابراهیم(ع) در بابل، حضرت موسی(ع) در مصر باستان و حضرت عیسی(ع) در روم باستان. حکیمی تمام این رویکردهای مکتبی در ادبیات و تاریخ را نتیجه پرورش‌یافتن در یک خانواده مذهبی، استفاده از آموزه‌های دینی هیئت‌های مذهبی و مطالعه مداوم نشریات دینی و کتاب‌های علمی می‌داند.
 

این خبر را به اشتراک بگذارید