اولین تک نواز دف در موسیقی ایران
خاکطینت ، نوازنده: دفنوازی در کردستان هم از نظر گروهی و هم تکنوازی پیشرفت خاصی داشته است
دف را به کودکی تشبیه میکند که مادر او را با مهر و محبت در آغوش گرفته است و بالا و پایینش میکند، به چپ و راست حرکت میدهد تا آرامش کند و نگاههایی سرشار از عشق و مهربانی به او دارد و در نهایت او را میبوسد.
به گزارش ایسنا «احمد خاکطینت» خود را یک موزیسین معرفی میکند اما بیشتر او را به عنوان استاد دفنوازی میشناسند. او در اکثر زمینههای دنیای موسیقی کار کرده و به تمام سازهای کوبهای شرق و همچنین سازهایی از جمله سنتور، سهتار، تنبور و نی تسلط دارد. 8 سال هم در دهه 80 معلم یونیسف در کشور عراق بود و در یک مدرسه به کودکان آواره کُرد، موسیقی درس داد.
او زاده شهر سنندج است و به گفته خودش از 8 سالگی نواختن دف را شروع کرده، او در آنجا با افرادی همچون خلیفه کریم صفوتی، خلیفه میرزا آغه غوثی، سیدشمس الدین سیدزاهدی و سایر بزرگان دفنوازی کردستان آشنا شده و از آنها تاثیر گرفته است. خاکطینت میگوید: این استعداد را در خودم میدیدم که دفنواز شوم و چون صدایم خوش بود، از استادان هم الهام میگرفتم. او علاوه بر این، آواز و مقامهای کُردی را نیز از ایرج عندلیبی یاد گرفته و چون صدای خوشی داشته در خانقاهها نیز مداحی کرده است.
آغاز کار حرفه ای
خاکطینت که مقام اول جشنواره فجر را هم در دفنوازی دارد، شروع کار حرفهای خود را زمانی عنوان میکند که در دهه 70 با استاد محمد موسوی آشنا شده است. او دهه 70 را دهه طلایی موسیقی ایران میداند و میگوید: آن زمان کنسرتی با آقای موسوی داشتیم که یک ساعت و 45 دقیقه بود، بدون آنتراکت و خواننده؛ به یاد دارم که مردم بسیار علاقهمند بودند و از تمام ایران میآمدند. من لابهلای کنسرتهای استاد موسوی تکنوازی میکردم و در واقع اولین تکنواز ایرانی موسیقی دف هستم.
افتخار همکاری با استاد شجریان
این موزیسین کُرد ادامه میدهد: افتخار داشتهام که با اساتید بزرگی همچون استاد شجریان، افتخاری، شهرام ناظری، ایرج بسطامی، سراج، ذوالفنون و... کار کنم. به مدت 8 سال با صداوسیمای تهران کار کردم و آهنگسازی و نوازندگی تعدادی از برنامهها را انجام میدادم. موسیقی فیلم و تئاتر هم کار کردهام. علاوه بر اینها بیش از 200 کنسرت داخلی و خارجی را نیز با همین اساتید بزرگ موسیقی ایران داشتهام.
23 سال پژوهش در حوزه موسیقی عرفانی
اما او بیشترین عشق و علاقهاش به تحقیق و پژوهش بوده و چون رشته «اتنوموزیکولوژی» را نیز خوانده، بیشترین تحقیق را در زمینه موسیقی عرفانی و موسیقی خانقاهی داشته و برای این مساله به کشورهای بسیاری از جمله کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس، عراق، لبنان، سوریه، مصر و ترکیه برای پژوهش و تحقیق سفر کرده است. حاصل 23 سال پژوهش او کتابی 8 جلدی در مورد موسیقی عرفانی و خانقاهی است که بهزودی جلد اول آن روانه بازار میشود. خاکطینت، شانس بزرگ زندگی خود را آشنایی با استاد محمدرضا درویشی میداند که نزد او روش تحقیق را یاد گرفته است.
او عنوان میکند: تجربیات من در مورد خانقاهها از کودکی تا بزرگسالی باعث شد که من یک محقق در زمینه موسیقی خانقاهی و عرفانی کُردها شوم و 3 هزار کاست و سیدی را از نواهایی که اکنون دیگر از بین رفته است، جمعآوری کردهام و آرشیو بزرگی را در این زمینه دارم که بهزودی قرار است به کمک خانه موسیقی ایران در یونسکو ثبت جهانی شود.
گردآوری ریتمهای گمشده
خاکطینت کتابی را نیز با عنوان «ریتم سوخته» تالیف کرده که در مورد ریتمها و ادوارهایی از 1200 سال قبل ایران تاکنون است که در موسیقی ایرانی گم شده. این کتاب هماکنون مورد استفاده دفنوازان قرار میگیرد. او پیشتر یک کتاب تحقیقی و پژوهشی دفنوازی را نیز به چاپ رسانده است. وی در ادامه باز هم به دهه 70 اشاره میکند و میگوید: آن زمان با آقای کامکار صحبت کردم که اساسنامهای را برای جشنواره دف بنویسیم، ایشان گفتند که دفنوازان کمی در کشور داریم و چنین جشنوارهای را نمیتوانیم برگزار کنیم، اما حالا خوشحالم که 50 الی 60 هزار دفنواز در کشور داریم.
دف جایگاه قبل خود را ندارد
او ادامه میدهد: امروزه دف متاسفانه جایگاه قبل خود را ندارد چون بسیار تکرار میشود و گوش از شنیدن آن اشباع شده است. تعداد جشنوارهها هم بسیار زیاد شده و کارها بیشتر کپیبرداری است. تکنیکها بالا رفته اما در شبکههای اجتماعی و مجازی بسیار زیاد شده و اجراها خلاقیت و تازگی آنچنانی ندارد و حالت عرفانی آن از بین رفته است.
وی اعتقاد دارد که موسیقی پویاست و راه خود را پیدا میکند و زمان این کار را درست میکند. هرچند دف جایگاه قبلی خود را از دست داده است و با برگزاری جشنواره هم درست نمیشود اما جایگاه اصلی دف که خانقاهها هستند، هنوز زنده است. سرانجام هنر راه خود را پیدا میکند و دریای مواج و طوفانی آن به ساحل آرامش میرسد. تاریخ تکرار میشود و جنبههای اشتباه خود را اصلاح میکند.
نت نویسی برای دف
خاکطینت که به گفته خودش جزو اولین کسانی بوده که برای دف «نت» نوشته است، ماندگاری هر سازی را در گرو نوشتن خط نت میداند، چون اگر خط نت نباشد، هیچ چیزی ماندگار نمیشود و به آیندگان هم نمیرسد. برخلاف تعدادی از اهالی خانقاه که معتقدند دف باید به صورت شفاهی منتقل شود بر یادگیری دف از طریق نت تاکید دارد.
دف زبان ناگفته من است
این دفنواز کُرد، دف را از دیدگاه خودش اینگونه توصیف میکند: دف میتواند تمام ابعاد بشری را در بربگیرد، تمام زیباییها و قلب تپنده زندگی در دف جریان دارد. دف زبان ناگفته من است. دف همچون کودکی است که مادرش او را به آغوش گرفته و به او محبت میکند، او را به آسمان میاندازد و به چپ و راست تکان میدهد و میبوسد. فقط تکرار صرف دف بدون محبت و عشق درست نیست. متاسفانه دفهایی را که الان مینوازند اکثرا فقط تکرار ریتم است.
او در مورد دفنوازان اکنون کردستان نظر مثبتی دارد و میگوید: دفنوازی در کردستان پیشرفت خاصی داشته است؛ هم از نظر گروهی، هم مداحی و هم تکنوازی. اکنون موسسات فعالی داریم و گروههای زیادی کار میکنند که فعالیت این گروهها جای بسی خوشحالی است.
راهاندازی خانه دف ایران در کردستان
خاکطینت با اشاره به راهاندازی خانه دف ایران در کردستان می گوید: هماهنگی و تعامل بیشتر میان دفنوازان بزرگ ایران و تبادل نظر با آنها از جمله اهداف تشکیل خانه دف ایران است که تا چند هفته آینده راهاندازی میشود.
وی در ادامه در مورد جشنواره «دف، نوای رحمت» هم یادآور شد: این جشنواره نکات مثبت بسیاری را دارد و آقای مرادی رئیس حوزه هنری هم زحمات بسیاری را برای جشنواره کشیدهاند. هرچند هر جشنوارهای نقاط مثبت و منفی را دارد اما راهی که شروع شده مثبت است. همین که افراد بسیاری از نقاط مختلف ایران به جشنواره میآیند و کارهای خود را عرضه میکنند، کاری مثبت است.