مهرداد طبرسی ـ روزنامهنگار
انتخاب فیلم مستند «در جستوجوی فریده» بهعنوان نماینده سینمای ایران در جایزه اسکار، متهورانه و سنتشکنانه است. این فیلم، قابلیتهای زیادی برای جلب نظر تماشاگران بینالمللی و اعضای آکادمی دارد، اما بهنظر میرسد انتخاب «در جستوجوی فریده» بیشتر از آنکه از سر شایستگیهای فیلم باشد، انتخابی است برای نادیده گرفتن و کنار زدن رقیبان دیگر. بهاصطلاح بیشتر از آنکه «حبالعلی» باشد «بغضالمعاویه» است.
به سابقه نمایندگان ایران برای جایزه اسکار که نگاه میکنیم میبینیم که همواره فارغ از ارزشهای فیلمها، ملاحظات حاکمیتی، سلیقههای مدیریتی و گاه حب و بغضهای شخصی نیز در انتخاب نماینده ایرانی اسکار دخیل بوده است.
2 فیلم «متری شیش و نیم» ساخته سعید روستایی و «قصر شیرین» ساخته سیدرضا میرکریمی میتوانستند نمایندگان ایران در سینمای اسکار باشند. «متری شیش و نیم» نهتنها توجه منتقدان را به خود جلب کرده است، بلکه در صدر جدول فروش سینمای ایران نیز قرار دارد. هر چه باشد سینمای روستایی، سینمایی عامهپسند نیست و قرار گرفتن فیلم او در صدر نشان میدهد که او در دومین فیلم خود با تکیه بر سبک شخصیاش در فیلمسازی توانسته تماشاگران بسیاری را مجذوب کند.
اما چرا سعید روستایی بهعنوان نماینده ایران در سینمای اسکار انتخاب نمیشود؟ ذهنیتی در میان مدیران و سیاستگذاران سینمای ایران وجود دارد که جشنوارههای جهانی به فیلمهایی جایزه میدهند که تصویری سیاه از جامعه ایران به نمایش میگذارند؛ ذهنیتی که در سالهای دهه 60 و 70 شکل گرفته و با وجود اینکه مثال نقضهای بسیاری میتوان برایش فهرست کرد که در صدر آنها 2 اسکار اصغر فرهادی قرار دارد، اما نمیتوان منکر شد که چنین تلقیای همچنان پس ذهن مدیران سینمایی قرار دارد و ترجیح میدهند فیلمی را انتخاب کنند که تصویری که از ایران ارائه میکند تصویری تیره نباشد. پس فیلم دوم سعید روستایی خط میخورد حتی اگر در میان نامزدهای نهایی قرار داشته باشد و به قول خودشان از نامزدهای نهایی بوده باشد. ناگفته نماند که شاید انتخابکنندگان گمان میکنند سعید روستایی برای شرکت در اسکار قدری جوان است و هنوز فرصت دارد.
سیدرضا میرکریمی با «قصر شیرین» پس از یکی، دو تجربه نهچندان موفق، دوباره به اوج بازگشت و توانست یکی از بهترین فیلمهای سینمایی خود را بسازد؛ فیلمی انسانی با شیوه روایتی، خلاف جریان رایج در سینمای جهان که بهنظر میرسید اقبال زیادی برای جلب نظر آکادمی داشته باشد. همچنانکه جایزهاش در جشنواره شانگهای و ستایش کارگردانی مثل نوری بیلگه جیلان نیز شاهدی است بر این مدعا. اما فیلم «قصر شیرین» حتی در جشنواره فیلم فجر هم مورد توجه قرار نمیگیرد. چرا؟
سیدرضا میرکریمی در سالهای اخیر توانسته است به جشنواره جهانی فجر اعتباری دوباره ببخشد و بخش بینالملل جشنواره فیلم فجر را به یک فستیوال مستقل آبرومند تبدیل کند. از ابتدای تغییر مدیریت سازمان سینمایی، زمزمههایی مبنی بر ادغام دوباره بخش داخلی و بینالملل جشنواره به گوش میرسید. جشنواره جهانی فجر جزئی بود که داشت از کل بزرگتر میشد و دبیر جشنواره، فراتر از همه مدیران سینمایی، اعتباری بینالمللی مییافت. فشارهایی بر میرکریمی اعمال شد تا او از دبیری جشنواره جهانی استعفا دهد اما او همچنان از این کار خودداری کرده است. حالا برگزاری دور آینده جشنواره جهانی فجر در ابهام قرار دارد. اما شخصیت و جایگاه میرکریمی نیز بهگونهای است که نمیشود با شیوههای نامتعارف و خلاف عرف او را از دبیری جشنواره جهانی عزل کرد. برای همین بهنظر میرسد بیتوجهی به قصر شیرین در جشنواره فیلم فجر و عدمانتخاب آن بهعنوان نماینده ایران در اسکار بیشتر تسویهحساب شخصی مدیران سازمان سینمایی با رضا میرکریمی است.
انتخاب یا انتقام
در همینه زمینه :