علی اکبر قاضیزاده/روزنامهنگار پیشکسوت
2هفته پیش از رادیو شنیدم که «تا بهار دلنشین آمده سوی چمن...» گفتم لابد این ترانه ماندگار را خوانندهای دیگر باز میخواند تا یادمانهای نازنین ما را دستکاری کند. اشتباه کردم؛ آگهی تبلیغاتی از آبلیموی یک برند معروف را میشنیدم. موسیقی چون بیشتر شنیدنی است، همیشه با شنیدن کارهایی که دوست داریم، خاطرههایمان را میجوییم. در نتیجه، شنونده کارهایی را میپسندد که در گوش او یادمانهایی گرامی را بازمیسازد؛ مثل همین تا بهار دلنشین.
این آهنگ بیش از 60سال پیش در برنامه گلهای رنگارنگ شماره 224پخش شد. آهنگ را مرحوم روحالله خالقی ساخت و خود ارکستر گلها را رهبری کرد، روانشاد بیژن ترقی شعرش را سرود و زندهیاد غلامحسین بنان آن را اجرا کرد. پس از بنان، چند نفر دیگر از خوانندگان هم آن را خواندهاند. بیتردید بهار دلنشین یکی از 5 شاهکار ماندگار موسیقی ایرانی در برنامه گلهاست. روشن است که قطعههای خاطرهانگیز موسیقی ما، به گلها محدود نمیشود. اما این مجموعه ، به آن گستردگی و آن اثرگذاری و گونهگونی، دیگر تکرار نشد. بعید است آدمهای عاشق و دلسوزی چون صبا، پیرنیا، خالقی، خالدی و دیگران گرد هم آیند و با کمترین هزینه، چنان برنامههایی را تدارک کنند. نمیدانم این نظر شخصی یا یک واقعیت تاریخی است که مجموعه گلها ارزندهترین کار موسیقایی و فاخر ایرانی است. همین هم بود که چند سال پیش گروهی از هنرمندان همتی کردند تا مجموعه گلها در فهرست آثار ملی ثبت شود.
آگهی را که شنیدم خیال کردم لابد صداوسیما، که صاحب آثار پیشینیان رادیوست، دستی برمیآورد و جلوی ادامه پخش این آگهی را میگیرد. خبری نشد. تلفنی با روابط عمومی سازمان و سپس با مسئولی در شرکت آگهیدهنده تماس گرفتم. این دومی نرم نرمک حق را به من داد و دلم را گرم کرد که به بزرگترانش حرف من را میرساند. چند روزی آگهی از رادیو پخش نشد. من شادمان شدم که نق زدنم به جایی رسیده است. سپس در یکیک بخشها و با جدیت بیشتر آگهی را پخش کردند. بعد هم دیدم شبکههای تلویزیونی ما هم یکبند روایت صوتی- تصویری آگهی را پخش میکنند؛ مثل همیشه گویی نوستالژی 40 یا 50 سال پیش، فقط با حوضی که در آن هندوانه و خیار و گوجهفرنگی و (اینجا) لیموترش شناور باشد، باید مجسم شود.
صداوسیما لابد دلیل میآورد که در غرب هم بهدلیل آشنایی گسترده مردم، کارهای فاخر و ماندگار را در آگهیهای بازرگانی میگنجانند. قبول! اما آن شبکهها بسیار کارهای دیگر هم میکنند که شما نمیتوانید. بد است که از این به بعد مردم با شنیدن این آهنگ، یاد آبلیمو بیفتند! یعنی شما به جای آنکه نگهبان داشتههای باارزش و تاریخی سازمان باشید، با انگیزههای مالی، اجازه میدهید با آثار فاخر هنری چنین بازیهایی کنند.
به شرکت آبلیموساز هم پیشنهاد میکنم حالا که صداوسیما گرفتاریهای دیگری دارد و برای این کارهای جزئی وقتی برایش نمیماند، بد نیست از آثار دیگر هم برای تبلیغ استفاده کند؛ ای ایران، مرغ سحر یا کاروان. رنگهای طبیعت روانشاد تاج اصفهانی هم هست. چطور است؟
تا بهار دلنشین...
در همینه زمینه :