زن کشی در صدر خشونت های خانوادگی است. واقعا چطور میتوانیم خشمهای آنی را کنترل کنیم و جلوی یک فاجعه را بگیریم؟
همسر نکشی
« قصد قتل نداشتم و این حادثه ناشی از بیارادگی و جنون آنی و خشم فراوانی بود که در آن لحظه داشتم.»؛ این اظهارات محمدعلی نجفی در آخرین جلسه دادگاه پرونده قتل میترا استاد است؛ کسی که میگوید تنها یک خشم و جنون آنی باعث آن قتل خونین شد. خیلی از ما در مثالهایمان میگوییم از قدیم گفتهاند زن و شوهر دعوا کنند و ابلهان باور،! ولی گاهی این دعواها آنقدر بیخ پیدا میکند که به کشتهشدن یکی از طرفین منجر میشود. آن وقت همه جز ابلهان این قضیه را باور میکنند! چون در دل دعوا افراد آنقدر عصبانی میشوند که کنترلشان از دست خارج میشود و مجبور به قتل میشوند. ولی همیشه آدم عاقل آن کسی است که راههای پیشگیری را یاد میگیرد تا کارش به جاهای باریک کشیده نشود. سیدحسن موسوی -رئیس انجمن مددکاری اجتماعی ایران- یکی از کسانی است که اشراف کاملی به موضوع دارد. در این مطلب راههایی هست که او برای در امان بودن در درگیریهای خانوادگی پیشنهاد داده است.
حرف به جای بحران
یکی از مشکلاتی که این روزها در خانوادههای ایرانی وجود دارد کم شدن آمار گفت و گو بین زوجین است. آمار میگوید میانگین گفت وگو در هر خانواده ایرانی به کمتر از 20دقیقه کاهش پیدا کرده و این یک زنگ خطر است. بنابراین بهترین راه این است که اگر دچار مشکل میشویم در مورد آن قضیه گفتوگو کنیم. وقتی با هم حرف نمیزنیم، مشکلات روی هم تلنبار میشود و باعث مشاجرات ناجور میشود. پس باید مشکل را بگوییم و با زبان خوب هم بگوییم نه با داد و بیداد و تهدید و تمسخر و کنایه. اگر این کار را بکنیم موضوع برایمان روشن میشود. بیان کردن، فشارها را کم و آنها را سبک میکند. با این کار دیگر به مرحله بحران نمیرسیم. وقتی هم مشکل به مرحله بحران نرسد، رفتارهای خشونتآمیزی مثل قتل بسیار کمتر اتفاق میافتد.
مشورت کنید
گاهی اختلافاتی که پیش میآید خارج از توان ما برای حلکردن است. در اینطور مواقع باید از منابع اجتماعی کمک بگیریم؛ همانطور که وقتی ماشینمان خراب میشود سراغ تعمیرکار میرویم و وقتی برق خانه قطع میشود از برقکار میخواهیم که آن را برای ما درست کند. زندگی ما هم همین است؛ یعنی وقتی مشکلات و اختلافاتی پیش میآید که ما نمیتوانیم درون خانواده آن را حل کنیم باید از متخصصان و منابع اجتماعی کمک بگیریم؛ منابع اجتماعی مثل روانشناس، مشاور و مددکار اجتماعی، اورژانس اجتماعی۱۲۳، پلیس۱۱۰ و مراکز مشاوره خط ۱۴۸ بهعنوان صدای مشاور. وقتی افرادی از بیرون، به مشکلی نگاه میکنند راحتتر میتوانند آن را حل کنند. اگر این فرهنگ در خانوادههای ما جابیفتد بسیاری از این اختلافات به خشونت (به شکل قتل) ختم نخواهد شد.
تصمیم بگیرید
متاسفانه زنکُشی درایران آمار بالایی بین خشونتهای خانوادگی دارد. واقعا چه چیزی باعث میشود که افراد به سمت کشتن هم میروند؟ یک بخشاش مدیریت و تدبیر روی عوامل است؛ تدبیر برای تأثیرگذاری روی عواملی که رفتارهای خشونتآمیز را کم کند یا به حداقل برساند. وقتی مسائل، ناموسی میشود نوع رفتار ما بهصورت خشن است که قتل خشنترین نوع آن است. ما هیچ وقت دلمان نمیخواهد اختلافات خانوادگی به بیرون از خانواده درز پیدا کند اما یکجاهایی اجتنابناپذیر است برای همین هم وقتی موضوع قضایی باشد، نیروی انتظامی باید ورود پیدا کند و اگر با ورود متخصصان اجتماعی مشکل حل شود خط تلفن اورژانس اجتماعی یا پلیس۱۱۰ میتواند قضیه را حل کند. هر چیزی در یک آن اتفاق میافتد. در زمان خشم نمیشود تصمیم درستی گرفت. بسیاری از افرادی که قتل کردهاند بعد از این کارشان پشیمان شدهاند.
«من» نباشید
ما باید بتوانیم رفتارمان را مدیریت کنیم و موقعیتهایی که رفتار خشن را بروز میدهد تعدیل کنیم. وقتی زن و شوهر در حال دعوا هستند و هر دو داد و فریاد میکنند،یکی این وسط باید کوتاه بیاید. اگر هم نشد کوتاه بیایند، یکی از طرفین از خانه خارج شود تا دعوا پیش نیاید. همه این راهها واقعا در تعدیل درگیری مؤثر است. خشونت کم میشود و منطقیتر به ماجرا نگاه میکنید.
گذشته بی گذشته!
گاهی موقع دعوا، طرفین همه موضوعهای قبل را وارد دعوا میکنند؛یعنی زن یا مرد چیزهای که قبلا اتفاق افتاده و سرش دعوا شده را در دعوای جدید دخیل میکنند. اگر الان سر یک چیز دعوایشان شده و قبلا سر ۲۰ چیز دیگر، مشکل میشود ۲۱ و حل کردنش سختتر میشود! سعی کنید فقط بر همان موضوع مورد دعوا تمرکز کنید. همیشه سعی کنید در دعوا فقط عیب طرف مقابل را نبینید. بالاخره هر کسی، هم خوبیهایی دارد و هم بدیهایی. وقتی این دو را در کنار هم ببینیم فشار روانیمان کمتر میشود و میتوانیم مدیریت بهتری روی رفتارمان داشته باشیم.
جانم در امان
گاهی هم فکر میکنیم که محیط، محیط امنی برای ما نیست؛ یعنی آنقدر دعواها به جای باریک کشیده شدهاند که نمیدانی جانت در خانه در امان است یا نه. در احکام قضایی، قانون مدنی مجاز است که آن زن را به محیط امنی معرفی کند. آن محیط امن میتواند خانه دیگران یا سازمانهای اجتماعی باشد؛ مثل سازمان بهزیستی. (اینطور وقتها معمولا زن در خطر است)
تعامل چیز بدی نیست
تحمل پذیرش همدیگر را داشته باشیم و از همدیگر حمایت عاطفی کنیم. هیچ وقت 2 زن یا 2مرد شبیه هم نیستند. هیچ وقت انتظاراتمان شبیه هم نیست. در بعضی جاها اختلاف نظر و اختلاف بینش داریم. حتی دوقلوهای یکسان هم شبیه هم نیستند. در واقع انسانها را همانطور که هستند باید بپذیریم. درست است که موقع ازدواج دنبال کسی هستیم که ویژگیهای مشترک زیادی داشته باشیم اما همیشه تفاوتهایی وجود دارد. همین باعث میشود که بپذیریم در تعامل با همدیگر صبورتر باشیم. ما اگر این تفاوتها را بپذیریم معمولا میتوانیم تعارضها را به درستی مدیریت کنیم و منجر به این میشود که مهارتهایمان افزایش پیدا کند.
انکار نه!
بهصورت طبیعی در هر خانوادهای اختلاف و تعارض بهوجود میآید. ما تلاش میکنیم که از زندگی لذت ببریم، نه اینکه فقط زندگی کنیم. اگر این لذت حاصل نشد و مشکلی پیش آمد، نباید آن تعارض را انکار کرد؛ یعنی اگر اختلاف داریم نگوییم نه نداریم! وقتی انکار میکنیم و روی هم تلنبار میکنیم یکهو از یکجایی بیرون میزند و گاهی خطرآفرین است. این اختلافات گاهی روی احساسات، ارزشها و جزئیترین چیزهاست. کسی موفق است که آن را انکار نکند و در برابر اختلافات تسلیم نشود و راهحل برخورد با آن را پیدا کند.
چرا خشونت؟
آنچه کمک میکند که ما یک خانواده با نشاط و سالم داشته باشیم این است که مهارت حل تعارض داشته باشیم. هیچکس نمیتواند بگوید در زندگیام با همسرم هیچ مشکلی ندارم. اما وقتی تعارض پیش میآید باید مهارت حل تعارض را بلد باشیم. باید مهارت زندگی و حل مسئله را بلد باشیم و بتوانیم خشممان را کنترل کنیم. روابط بین فردی را بلد باشیم. مهارت گفتوگو داشته باشیم. مشکل ما همینهاست. وقتی دعوا میکنیم و همدیگر را میکشیم، این نهایت خشم را نشان میدهد.
گاهی طلاق راه حل است
یک جاهایی دیگر کوتاه آمدن و کارهای دیگر جواب نمیدهد. مجبور میشوید که از هم جدا شوید. اما این نیست که مشکل، راهحل نداشته باشد. آنجای که سلامت جسم و روان فرد و امنیتش بهطور مداوم در حال تهدید شدن است آن زن و شوهر باید از هم جدا شوند. حتی در دین ما هم طلاق، فعل حلال است. ابغض الحلال است ولی به هر حال گاهی یکی از راههاست و البته آخرین راه!
14
براساس آمارهای اورژانس اجتماعی کشور، ۱۴درصد زنانی که در ایران مورد خشونت خانگی قرار میگیرند تحصیلات دانشگاهی دارند، ۲۵درصد دیپلم و مابقی زیر دیپلم هستند و همچنین ۱۰درصد این زنان شاغل و ۸۱درصد آنها خانهدار هستند
48
آمارها نشان میدهد که 48درصد خشونتهای خانگی علیه زنان ۳۰ تا ۳۹ساله رخ میدهد