گذشت، پایان پرونده 22ساله
اعضای باند سرقتی که زن تنهایی را به قتل رسانده بودند بهزودی آزاد میشوند
22سال قبل زن جوانی به همراه شوهر و دختر نوجوانش و مردی دیگر باند سرقت تشکیل دادند و در جریان دستبرد به خانه ویلایی زنی تنها، جان او را گرفتند. با دستگیری آنها، 2نفر از متهمان به قصاص و بقیه به حبسهای طولانی محکوم شدند و 3سال پیش حکم قصاص یکی از آنها اجرا شد، اما درنهایت خانواده مقتول رضایت دادند و پایان خوشی را برای این پرونده قدیمی رقم زدند.
بهگزارش همشهری، آغاز این پرونده به سال76 برمیگردد. در آن زمان سهیلا که پس از جدایی از همسر اولش با مردی به نام حسین ازدواج کرده بود، مجبور بود با کار کردن در خانههای مردم خرج زندگی خود، شوهر و دختر نوجوانش را تامین کند. آنها شرایط مالی خوبی نداشتند و شوهرش حسین بیکار بود تا اینکه یک شب مردی به نام سامان که از دوستان حسین بود به خانه آنها رفت.
آن شب سهیلا نزد مهمانشان از وضعیت زندگی افرادی گفت که برای نظافت به خانههایشان میرفت و حرفهای او جرقهای شد برای طراحی نقشه شومی که سامان در سر داشت. او سهیلا و شوهرش را وسوسه کرد که با هم باند سرقت تشکیل دهند و با ورود به خانه افراد پولدار، دست به سرقت از آنجا بزنند. وسوسههایی که خیلی زود نتیجه داد و زوج جوان قبول کردند که در اجرای این نقشه با سامان همکاری کنند.
سرقت مرگبار
هشتم بهمنماه سال76 بود که سهیلا به همراه همسرش حسین و دوستشان سامان و دختر 12سالهاش پا در خانه زنی ثروتمند که ساکن شهرک غرب بود و تنها زندگی میکرد، گذاشتند. زن جوان مدتی قبلتر در خانه این زن کار کرده بود و از وضعیت زندگی او آگاه بود. انگیزه آنها سرقت بود اما وقتی زن تنها متوجه ماجرا شد شروع کرد به داد و فریاد و حسین و سامان از ترس اینکه مبادا همسایهها بویی ببرند زن تنها را به زیرزمین خانه ویلایی کشاندند و با بستن دست و پایش، او را خفه کردند. این در حالی بود که همزمان سهیلا و دختر نوجوانش در جست و جوی داخل خانه 40سکه تمام بهار آزادی به همراه گردنبند جواهر، 2النگو و دو انگشتر طلا و 400هزار تومان پول سرقت کردند و پس از آن همگی از خانه خارج شدند.
2سال بعد
اعضای این گروه پس از سرقت و قتل زن تنها، فرار و اموال مسروقه را میان خودشان تقسیم کردند. آنها تا مدتها از ترس دستگیری دست از پا خطا نکردند اما حدود 2سال که از ماجرا گذشت به خیال اینکه آبها از آسیاب افتاده و پلیس پی به رازشان نبرده، نقشه سرقت دوم را کشیدند. هفتم خردادماه سال78 بود که اعضای این گروه به همراه پسر جوان دیگری که از دوستانشان بود وارد خانه زوجی در شمال تهران شدند. سهیلا در این خانه نیز کار کرده و فهمیده بود که صاحبخانه وضع مالی خیلی خوبی دارد.
با اطلاعاتی که او در اختیار شوهر و بقیه همدستانش گذاشت، این گروه که اسلحه و چاقو به همراه داشتند وارد خانه شده و به تهدید زن و شوهر پرداختند. سهیلا و دخترش تمام طلاها و جواهرات به همراه پولهای نقد داخل خانه را سرقت کردند اما پیش از فرار اتفاقی غیرمنتظره رخ داد. وقتی همدستان سهیلا، زوج جوان را زندانی کرده و مراقب بودند که سروصدا نکنند، این زوج با سارقان مسلح درگیر شدند. در جریان این جدال مرد صاحبخانه بهشدت زخمی شد و همسرش نیز هدف ضربات چاقوی دزدان قرار گرفت و بینایی چشم چپش را از دست داد اما با سروصدای آنها همسایهها در جریان قرار گرفتند و 2نفر از مردان این گروه گیر افتادند.
وقتی مأموران پلیس به محل حادثه رسیدند سهیلا و دخترش بههمراه سامان از ساختمان فرار کرده بودند اما شوهر وی و همدست دیگرشان که بازداشت شدند در جریان بازجوییها راز سرقت مرگباری را که 2سال قبلتر مرتکب شده بودند، فاش کردند. با اعتراف آنها سامان، سهیلا و دختر نوجوانش نیز دستگیر شدند و محاکمه آنها در دادگاه شروع شد.
اعضای این گروه پس از مدتی در شعبه1604 دادگاه جنایی سابق تهران پای میز محاکمه رفتند و با حکم قاضی دادگاه، حسین (شوهر سهیلا) و سامان بهاتهام مشارکت در قتل عمدی به قصاص و به اتهام سرقت، هرکدام به 10سال زندان و ردمال محکوم شدند. دوست آنها که در سرقت دوم همراهشان بود به 10سال زندان، شلاق و رد مال محکوم شد. سهیلا نیز به اتهام معاونت در قتل عمدی به 10سال حبس و به اتهام سرقت به 10سال زندان، شلاق و رد مال محکوم شد. دختر نوجوان سهیلا نیز در دادگاه اطفال محاکمه شده و او نیز به حبس محکوم و راهی کانون اصلاح و تربیت شد. احکام صادرشده به تأیید قضات شعبه هفتم دیوان عالی کشور رسید و اعضای باند راهی زندان شدند تا اینکه 3سال پیش، حسین (شوهر سهیلا) و سامان پای چوبه دار رفتند. آن روز حسین قصاص شد اما سامان به اولیای دم التماس کرد تا او را ببخشند. او در تمام مراحل بازجویی ادعا کرده بود که قاتل نیست و فقط دستوپای زن تنها را بسته و حسین او را خفه کرده بود. با توجه به اینکه او هیچ وقت اعترافی به جنایت نکرده و پای چوبه دار هم همان گفتههای قبلی خود را تکرار کرده بود اولیای دم به او مهلت دادند. سامان چند وقت بعد هم برای دومین بار پای چوبه دار رفت و بازهم موفق شد از اولیای دم مهلت بگیرد تا اینکه اتفاقی که مدتها انتظارش را میکشید، رخ داد.
آزادی از زندان
پرونده این جنایت در شعبه اجرای احکام دادسرای امور جنایی تهران بود و تلاش تیم صلح و سازش برای گرفتن رضایت از اولیای دم آغاز شد تا اینکه آنها مدتی قبل سامان را بخشیدند. رضایت آنها بدون هیچگونه قید و شرطی بود و حتی دیه نیز دریافت نکردند. دلیل آنها این بود که سامان هرگز به قتل اعتراف نکرده و اصرار داشت که قتل را حسین انجام داده است. با بخشش اولیای دم سامان و سهیلا پس از 20سال حبس از زندان آزاد شدند. این در حالی است که دختر سهیلا هم چندی قبل از زندان آزاد شده و به این ترتیب پرونده این جنایت مختومه شد.