این کت و شلوار اندازه شماست
مهتاب چابک | آژانس عکس همشهری/ حامد خورشیدی- یاسمن دهمیانی:
پس از انقلاب مشروطه، بسیاری از مردانی که به خارج سفر کرده بودند، پوشش اروپایی و پوشیدن کت و شلوار، پاپیون و کراوات را به شیوه و سبک و سیاق امروزی پذیرا شدند. حالا پس از گذشت سالها، کت و شلوار وارد عرصه رقابت مد پوشاک شده است. برندهای بزرگ و جهانی در ارائه طرحها و مدلهای جدید از یکدیگر پیشی میگیرند و بازیگران، خوانندهها و شخصیتهای مشهور را برای تبلیغات و عرضه محصول خود بهیاری میطلبند. در سالهای اخیر شاهد ظهور برندهای شناختهشده و ایرانی بسیاری همچون هاکوپیان، ایکات، ماکسیم، گراد و... بودهایم که عموما از کیفیت مطلوبی برخوردارند و براساس خواست و سلیقه مردان ایرانی، محصولات خود را تولید و به بازار عرضه میکنند.این روزها با بررسی بازار کت و شلوار میبینیم که رواج پدیده «مارکبازی» باعث تعطیلی اغلب خیاطیها و کارگاههای تولید کت و شلوار در کشور شده است. ایران که تا سالهایی نه چندان دور یکی از صادرکنندههای کت و شلوار و پارچه آن به کشورهای همسایه بود؛ حالا به مصرفکنندهای صرف در این حوزه تبدیل شده است و تعداد اندکی از خیاطخانههای قدیمی همچنان دین خود را به این صنعت ادا میکنند. در این گزارش صفر تا 100کت و شلوار زیر ذرهبین قرار گرفته است. از گفتوگوی خواندنی و خودمانی با خیاط شماره «یک» تهران و هم صحبت شدن با فروشندگان قدیمی در باب همایون، تا حرفهای طراح خوشفکر و جوانی که از نبود فرهنگ پوشیدن کت و شلوار و صنعت نساجی در ایران گله دارد و روایتهایی درباره گرانترین و پرفروشترین کت و شلوارها در ایران.
باب همایون ؛ باب همه سلیقهها
همان ابتدای ورودی باب همایون، از خیابان صوراسرافیل، مشخص بود که باب همایون امروز با 10سال پیش خیلی تفاوت کرده است. با باب همایونی که 50سال سنتی باقی مانده بود و حتی ریخت و قیافه مغازههایش تا سال 86- 85تغییر چندانی با سالهای 1330و 1340نداشت! حالا میشود تفاوت را بهخوبی دید؛ کیفیت کارهای باب همایون در مقایسه با سابق، خیلی فرق کرده است. امروز در اینجا میتوان کت و شلوارهایی پیدا کرد و خرید که واقعا عالی است و این تغییر به نوعی متاثر از تغییر نسل و وجود نگاهی تازه است. از 10سال پیش، پسرها جای پدرها را گرفتند، نگرشها عوض شد و سلیقههای نسل جوان جایگزین علائق سنتی مغازه دارهای باب همایون شد. به گفته خود کسبه سیستم و تیپ کار در باب همایون امروز عوض شده است.
اولین دهنه مغازه سمت چپ خیابان، پیرمردیتر و تمیز روی صندلی نشسته بود و به خیابان نگاه میکرد. رفتم داخل. با فروشنده که خیلی کم سن و سالتر بود صحبت کردم.از او شنیدم، پیرمردی که من را به داخل فروشگاه راهنمایی کرد، 82ساله و در واقع قدیمیترین مغازهدار باب همایون است که هنوز هم خودش پای مغازه و کسب و کار 60سالهاش میآید.رفتم پیش آن مرد مسن و با او گپی زدم. او میگفت: «60سالی میشه که اینجام. از همون اول هم پارچه رو میخریدیم، میدادیم به خیاط، میدوخت، اجرت دوخت رو میدادیم، کت و شلوارا رو میآوردیم و میفروختیم. الانم همون رواله... الانم خیلی ساله که خیاطامون همون قدیمیا هستن که برامون کار میکنن. کت و شلوار از همون قدیم کلا 3-2 مدل بیشتر نبوده و حالا هم همون مدلهاست که دوخته میشه؛ یکی یقه شاخدار و یکی یقه گرد و یکیم که یقه صاف!» فروشنده هم به جمع ما اضافه شد و گفت: «قبلا بیشتر مردم برای کت شلوار دم دستی میومدن باب همایون. جنس درجه یک کسی میخواست باب همایون نمیومد که! ولی از 86به اینور خیلی عوض شد. خیلی خوب شد و مغازهها کیفیت کاراشون واقعا رفت بالا.» او ادامه داد: «آدمای مهم هم تو این سالها اومدن اینجا برای خرید!.. مثلا آقای عابدزاده، حمید گودرزی، سعید حدادیان و... البته برای سریالها و فیلمها هم که تماما میان باب همایون دنبال لباس.»
این را نمیشود کتمان کرد که باب همایون به نوعی دروازه شکلگیری و رونق بازار کت و شلوار در تهران و بالطبع ایران بوده. به همین دلیل از فروشنده جوان پرسیدم، با این تغییراتی که صورت گرفته، باب همایون دوباره مثل قدیم در حال تبدیل شدن به بورس کت و شلوار است؟ در جوابم گفت: «بله... الان اگرم میبینید ماکسیم و هاکوپیان و ایکات و این جور برندای داخلی تو این خیابون و مغازه نمیان و شعبه نمیزنن، فقط دلیلش اینه که اینجا، تو باب همایون، نمیتونن اون پولی رو که دوس دارن، از مردم بگیرن! الان تو باب همایون کارایی رو میتونین پیدا کنین که 10برابر کیفیتش از اونا بالاتره؛ اینو با اطمینان میگم... الان برید تو خیابون ولیعصر، یه کت و شلوار میگن 600تومن، همونو مثلا اینجا میتونی بخری 450تومن.... حالا یه ذره ممکنه دوختش بهتر باشه. برندهامون که بعضی کلاهبردارن!»
با خود میگویم؛ حتما از یکی- دو تا از مغازهدارها و آنهایی که سالهاست در بازار این نوع لباس، مشغول هستند درباره پارچههای براقی- که حتما شما هم به یاد دارید و زمانی خیلی مد شده بود- بپرسم. امروز این پارچه باب سلیقه خیلیها نیست. منشا این پارچهها که بهنظر تنها از مواد مصنوعیست، کی و کجا بوده؟! قدیمیها میگویند؛ پارچه کت و شلوار هرچه الیاف طبیعیشان بیشتر باشد، کیفیتشان بهتر و بالاتر است! بالاخره سؤالم را پرسیدم، اما برخلاف انتظارم جوابش خیلی کوتاه بود: «اون پارچهها برای 9-8 سال پیش بود؛ حدودا سالهای 89- 88که البته خیلی زودم خداروشکر از مد افتاد.پارچهها از چین میاومدن. البته اینو باید توجه کنیم که ترکیه خیلی تأثیرگذار شده روی مد! نه فقط تو ایران، حتی تو اروپا! میشه یه جورایی هم گفت که باعث و بانی رواج اون پارچههای براق هم در واقع ترکیه بود.» فروشنده ادامه داد: «بازار ما هم خواهی نخواهی، تحتتأثیر بازار ترکیه ست. همین سریالهای ترکیهای، ذائقه جوونای ما رو تو لباس پوشیدن عوض کرده. قبلا جوونا اصلا کت و شلوار نمیپوشیدن! مگه اینکه اداری یا کارمند بانک بودن و بالاجبار میپوشیدن.»
درباره طیف و سلیقه مشتریهای فروشگاهشان پرسیدم و اینکه بهدنبال چه تیپ و مدلی هستند؛ خارجی یا ایرانی؟ در جوابم گفت: «الان خیلی خوب شده. تو این یکیدو سال اخیر، خیلیها میان دنبال کار ایرانی خداروشکر. دنبال کار خارجی هم هستن البته، کارخونههامون هم دارن طرحهای جدیدتر و بهروزتری میزنن؛ پارچههای با کیفیت، اونم با طرح و سبک پارچههای ترک و چینی. اینرو هم بگم که ترک و چین هم پارچههای خیلی خوب، زیاد دارن، اما خب تاجرامون نمیارن.!»
داشتم خداحافظی میکردم که از فروشگاه بیرون بیایم که پیرمرد صاحب مغازه سر آخر درآمد و گفت: «تو این 60سالی که اینجاییم... کاسبی کردیم، اما نه به اون صورت که یهو پولدار بشیم. کم و بیش هرچی درآوردیم از همین مغازه درآوردیم... همیشه هم خدار و شکر میکنیم.»
گپی با محمود بصیرتی؛ خیاط قدیمی شهر
نیم قرن برش و دوخت
خیابان بهار، دو سه پلاک مانده به تقاطع خیابان طالقانی، سمت چپ. طبقه دوم. با اینکه در و دیوار و کف و پلههای راهرو نشان از مرمت در سالهای اخیر میداد، در کارگاه خیاطی قدیمی با لولاهای بادبزنی احتمالا هم سن و سال جواز خیاطی؛ یعنی 50ساله مینمود. داخل، صدای آواز سالار عقیلی میآمد. میز کار، شکل و شمایل کارگاه و آدمهایی که مشغول بهکار بودند، داد میزد دقیقا جایی آمدهام که باید میآمدم.
محمود خان را که مردی حدودا 74- 73ساله است به صحبت گرفتم. از رنگ و سلیقه مشتریان امروزی که پرسیدم، گفت: «اصولا الان 90درصد مردم سلیقهشان به سمت رنگهای تیره است و تمایلی به کت و شلوار با رنگهای روشن و شاد ندارند. درحالیکه قبلا عمدتا پارچههای رنگ روشن و شاد را برای کت و شلوار انتخاب میکردند... اما حالا مشکی، سرمهای و طوسی سیر و این جور رنگها را میپسندند.» آنطور که میگفت 50سالی است که در همین محل مشغول به خیاطی است: «جواز من 50سال قدمت داره! 50سال سابقه تو همین کارگاه سابقه. از همون سال اول هم سوابق دارایی و مالیات و ثبت شده است....» از سخنان خیاط دستگیرم شد که این روزها، آنهایی که دستشان به دهانشان میرسد، کت و شلوار سفارش میدهند. خیلی از مردم که البته دوست دارند کت و شلواری برازنده برای خودشان دست و پا کنند، وقتی از اجرت دوخت میپرسند و متوجه سنگینی قیمت میشوند، منصرف شده و عطای کت و شلوار را به لقای آن میبخشند.اما محمود بصیرتی میگوید که؛ قیمت دوختهای او در مقایسه با بسیاری از خیاطان دیگر مناسب و ارزانتر است، اما بازهم با درآمد عمده کارمندان، فرهنگیان و بسیاری از اقشار مردم، جفت و جور نیست. به قولی وقتی مشتریها بهحساب و کتاب و پول توی جیب و درآمد خود نگاه میکنند، متوجه میشوند زورشان نمیرسد.او میگوید: « هماکنون با توجه به درآمدها، مردم؛ یعنی اکثر مردم، توانشون برای پرداخت هزینه و اجرت دوخت کت و شلوار کم شده. قدیم مشتریایی داشتیم که در سال 15- 10 دست سفارش میدادن و الان همان مشتریان، حداکثر3-2 دست سفارش میدن.»
درباره مدلهایی که مشتریها سفارش میدهند، پرسیدم و آیا گوناگونی مدلها و برشها زیاد است و اینکه اسامیشان چیست؟ در جواب گفت: «مدلها زیاد با قدیم فرقی نکرده! یقه انگلیسی؛ نه پهن نه باریک مده، همه مدلها بدون استثناء یقه انگلیسیه؛ 2دگمه، یه دگمه، چاک بغل یا تک چاک... اما یواش یواش، تازگیا جوونایی که خارج بودن و به ایران برگشتن، بعضا برای سفارش میآیند. انگار سلیقههاشون عوض شده و داره میشه مثل همون قدیما؛ شلوارها از اون حالت لوله تفنگی و تنگ داره به سمت دمپاهای نسبتا گشادتر برمیگرده. یا مثلا کتها داره میشه شبیه مدلهای قدیمی که آزادتر و کلاسیک بودند. یا اینکه جلوی کت هم داره دوباره همون مدل بلیزر جلو راست میشه یا یقه نوک تیز و سر بالا. البته جلیقه هم بعضیها دوباره دارن سفارش میدن و مد شده. اما از اونجایی که خود جلیقه هم به اجرت دوخت اضافه میکنه، تعداد مشتریایی که دست کت شلوار رو با جلیقه سفارش بدن، هنوز زیاد نیستن.»
درباره جنس پارچهها پرسیدم و در جواب پیرمرد خیاط به این رسیدم که حداقل مشتریهای این مرد، غالبا سنگین پوش هستند و علاقهای به پارچههای زرق و برقدار و براق و به نوعی «تابلو» ندارند. بصیرتی میگوید؛ قبل از انقلاب برای شخصیتهای خاص، زیاد لباس دوختم و الان هم مشتریان زیادی از بین افراد برجسته و نام آشنا و حتی مجلسیها دارم. جالب اینکه همان مشتریهای قدیمی و مشهور و هم مشتریان معروف امروز، غالبا یک مدل و برش را سفارش میدهند! قبل از انقلاب برای افرادی مثل هویدا، دکتر اقبال و گلسرخیها کت و شلوار دوختم و بعد از انقلاب هم شخصیتهای برجسته زیادی مشتریام بودهاند. خیلی از اهل مجلس که همهشان به کت و شلوارهای سنگین و با وقار از نظر طرح و رنگ و مدل هستند، به اینجا میان و سفارش میدهند. اجرت دوخت در یک چنین کارگاه خیاطی با «نیم قرن تجربه»، تقریبا 500هزار تومان است. البته این، نرخیست که خیاط منصف و هم صحبت من، آن را در مقایسه با خیاطهای همتراز خود، ارزانتر عنوان میکند: «ما نسبت به خیلی خیاطهای دیگه اجرت کمی میگیریم و البته آستری و خرج کار و لایی و این جور اقلام هم بهعهده خودمونه، ولی هستن خیاطهایی که اجرتشون خیلی بالاست. ما تقریبا اجرتمون برای دوخت یک دست کت و شلوار 2تیکه، 500تومنه! حالا این وسط یه خیاطی بیشتر میگیره و بعضی خیاطها هم شاید کمتر بگیرن که البته تعدادشون خیلی کمه. بیشتر خیاطهای درجه یک، بالاتر از میانگین 500تومنی که گفتم، اجرت میگیرن.»
با پرس و جویی که کردم، پی بردم که قیمت هر متر پارچه اعلای کت و شلواری، حدودا بین 350 -300هزار تا 450و حتی 500هزارتومان است. برای یک دست کت و شلوار، به نسبت هیکل و اندام، حداقل 3متر پارچه لازم است و با احتساب قیمت پارچه و اجرت دوخت، تهیه یک دست کت و شلوار در حد عالی، تقریبا چیزی بین 1و نیم تا 2میلیون تومان هزینه دارد. این مبلغ، پولیست که خیلی از اقشار مختلف جامعه امروز ما شاید توان پرداخت آن را حتی سالی یکبار هم نداشته باشند. داشتم به همین موضوع فکر میکردم که از من پرسید: «دیگه سؤالی نداری؟» پرسیدم چه گروه سنی معمولا برای سفارش دوخت کت و شلوار به مغازهاش مراجعه میکنند؟ در پاسخم گفت: «زیاد به سن و سال ربط نداره! یه سری آدما هستن که از اول دوست داشتن کت و شلوار سفارش بدن، این آدما شاید 40- 30 سال پیش 20سالشون بوده الان که شدن 70-60 ساله بازم میان سفارش میدن و این نگاه به کت و شلوار رو خیلیهاشون به پسراشون منتقل کردن. الان مشتریهای معروفی دارم که از زمان دانشجویی تا همین الان که 40-30 سال گذشته، هنوز دوست دارن کت و شلوار بپوشن؛ اونم کت و شلواری که میان و سفارش دوختاش رو میدن.» سپس از دکتر زالی (رئیس سازمان نظام پزشکی)، دکتر کنزی و دکتر اصانلو یاد کرد که ازجمله مشتریانش هستند و از زمان دانشجویی تاکنون پیش او میآیند و سفارش میدهند.
وقتی درباره نرخ اجرت و تغییرات آن طی این 50-40 سال پرسیدم، گفت: «قبل از انقلاب، حدودا 12سالی شد که اصلا اجرت تغییر نکرد! چرا؟ چون نه کارگر حقوقش بیشتر میشد، نه حق بیمه بالا میرفت، نه مالیات. همه هزینههای ما هم به همون نسبت درآمدهای مردم ثابت بود و دلیلی نبود که بخواد اجرت اضافه بشه! ولی بعدها، وقتی هر سال حق بیمه کارگر 15-10 درصد و حقوقش حداقل همین قدر و به همین اندازه هم مالیات ما زیاد شد، خب چارهای نبود! و بالاجبار اجرت رو اضافه کردیم. هرچند افزایش اجرت ما به اندازه همه این بالا رفتن هزینهها هم نبوده و تا جایی که برامون مقدور بود، سعی کردیم مزد دوخت رو جوری تعیین کنیم که به مشتریها تا اون حد فشار نیاد، اما به هرحال مجبور به اضافه کردن بودیم.»
محمود بصیرتی در میان حرفهای خود، گلایهای هم داشت و این بود که بهدلیل ورود فزاینده پارچههای بیکیفیت و ارزانقیمت چینی به بازار پوشاک ایران، تقریبا کارخانههای نساجی و بافندگی خودمان، یا تولیدشان کم شده و یا بعضا تعطیل شدهاند. وقتی مشتری به چنین خیاط خانهای میآید و متوجه میشود که اجرت دوخت مثلا 500هزار تومان است، نگاهی به پشت سرش میاندازد؛ فروشگاههایی را از ذهن میگذراند که در مسیر آمدن به خیاط خانه از کنارشان عبور کرده و برچسب قیمتها را روی کت و شلوارها دیده است. با خودش میگوید «بابا فلان جا کت و شلوار دوخته شده ترک رو میده 450- 400تومن!» مسلما راه خود را برمیگرداند و میرود از همان مغازهها خرید کند. پرسیدم بهنظرش اگر همین روند ادامه داشته باشد، آیا خیاط شخصی دوز مردانهای دیگر باقی خواهد ماند؟ در جوابم گفت: «اگر همین جور پیش بره، هنر دست خیاط مردونه دوز از بین میره. وقتی حمایتی نشه و اهمیت به این کار ندن، به کلی از بین میره. اصلا توجهی نمیشه! مهم نیست برای کسی انگار! واقعا برای حفظ هنر و مهارت خیاطی مردونه کاری نشده و فکر نمیکنم قرار باشه کاری هم بشه!»
یاد کت و شلوارهای 30تومنی بخیر!
به سمت بالای باب همایون رفتم. تقریبا همه فروشگاهها طراحی و ویترینهای مثل خیلی از فروشگاههای بالای شهر را داشتند، شاید بعضیها تا حدی شیکتر تزیین شده بودند. بدون اغراق، به جز چندتایی، تقریبا در همه آنها یکی دو مشتری بود. در مسیر برگشت از بالای خیابان به سمت پایین بودم که اینبار مرد سالخورده شیک پوش و سرحالیکه جلوی مغازهای ایستاده بود، نظرم را بهخود جلب کرد. در واقع صاحب فروشگاه بود. سر حرف را با او باز کردم.آقای افتخاری، 74ساله و حدودا 60سالی میشد که در این حرفه در باب همایون فعالیت میکند. از او خواستم بیشتر از حال و هوای آن روزهای باب همایون بگوید: «قیمتها پایین بود، هم قیمت مغازه و هم قیمت کت و شلوار... کاسبی رونق داشت و مردم هم، مشتری و خریدار بودن! خیلی از همون دستفروشای عدل بیروتی در باب همایون، به لطف همین رونقی که میگم، تونستن ادامه بدن و صاحب مغازه شدن و به مرور باب همایون شد تقریبا بورس کت و شلوار تهران و ایران. اون موقعها این جوری نبود اینجا که! مغازهها همه قدیمی بودن؛ نه ویترینی و نه دکوری! قیمتها خیلی پایین بود. یادمه حتی زمانی رو که کت و شلوار میفروختیم دستی 30تومن؛ 30تا یه تومنیها!»
برایم خیلی جالب بود که صاحب فروشگاه درباره پارچههای آن زمان میگفت: «پارچه مقدم!... ایرانی بود، اما واقعا خوب بود. البته پارچههای خارجی هم بود؛ ایتالیایی، انگلیسی و.... اما کارخونه مقدم که راه افتاد، دیگه پارچه بیشتر کت و شلوارا هم شد پارچه ایرانی! دووم و طرحهای مقدم فوقالعاده بود.. عالی بود اصلا. اما خب متأسفانه تعطیل شد و الان پارچهها همه شده چینی!» از او پرسیدم، چه شد که کارخانه مقدم تعطیل شد؟ در پاسخ گفت: «دلیل اصلیاش همین واردات بیرویه پارچههای خارجی بود. پارچه مقدم اون قدر کیفیتش بالا بود که صادر میشد. تقریبا هم رده پارچه انگلیسی بود!... از پارچههای ایتالیایی که بالا زده بود! پارچههای ایتالیایی از پشم کهنه درست میشن. وقتی استفاده و دوخته میشه، طرف بپوشه، یه بارون بزنه و خیس بشه، بو میگیره! ولی مقدم از نظر دوام، ترکیب و فرم عالی بود. مهندسا و طراحایی که کار میکردن، خیلی خوب بودن. البته الان هم همون طرحها و نقشهها رو مطهری و جامعه و میهن دارن تولید میکنن، اما خب طرح و نقشه اونه فقط، جنس و کیفیت قطعا متفاوته!»
پرسیدم، مدلها چطور بود؟ گفت: «اکثرا جلو راست بود، 4دگمه... یواش یواش یه تغییراتی بهوجود اومد... مثلا شلوارا پیلیدار و دمپاهاشون دوبل شد. در ادامه هم رفت دیگه رو مد و این چیزا دیگه!»
این فروشگاه که به گفته صاحبش 60سال است که در این خیابان مشغول و دایر است، هم کت و شلوار با پارچه ایرانی دارد و هم با پارچه خارجی. قیمت ایرانیها بین 300تا 320هزار تومان است؛ کت و شلوارهایی با دوخت خوب صنعتی. لباسهایی که بنابر ادعای صاحب فروشگاه، تضمین داشت و یک سال هم پوشیده شود، ایرادی پیدا نمیکنند. خارجیها هم که پارچه چینی داشتند و قیمتشان چندان اختلاف زیادی با کارهای ایرانی نداشت. البته در باب همایون مغازههایی را هم دیدم که کت و شلوار از 150تا 500هزار تومن داشتند، ولی در این مغازه قیمتها تقریبا با هم یکسان بود.از مغازهدار درباره رنگ پارچههای کت و شلوارها و قیمت پارچههای ایرانی پرسیدم. گفت: «رنگهای شاد الان زیاد هستن. اما خب رنگهای غالب، همون سرمهای و مشکی و قهوهایه. پارچههای ایرانی هم مطهری 55-45 هست؛ منظورم نسبت مواد مصنوعی به الیاف طبیعی ست. پشم که قیمتش حدودا بین 45تا 48هزار تومنه؛ یه قوارهاش حدودا 150هزار تومن درمیاد.» با تعجب از او پرسیدم، پس چطور ممکن است که یک مغازهدار، همین جا؛یعنی در باب همایون کت و شلوار ایرانی را 180یا 200هزار تومان بفروشد؟بدون مکث گفت: «نه!نمیشه! یا داره دروغ میگه و پارچهاش چینیه، یا اگر هم پارچهاش ایرانی باشه، جنساش 90 -10 باید باشه؛ یعنی 10درصد پشم و بقیهاش مواد مصنوعی که بازم هرجور حساب میکنم... نه! با پارچه ایرانی اون قیمت نمیشه... شک نکنید که پارچه چینیه.. اونم چینی بیکیفیت»! از باب همایون هم بیرون آمدم؛ باب همایونی که 70-60 سال پیش، با مغازههای کوچک و عدلهای بیروتی، باب رونق بازار کت و شلوار شده بود و با آنچه از آن دیدم، امروز تقریبا بازاری باب هر سلیقه است!
هاکوپیان
گرانترین پارچهها
از باب همایون که بیرون آمدم، با پرس و جویی ساده متوجه شدم، پاساژ آرین در بلوار میرداماد، بورس کت و شلوار آمادهست. به سمت میرداماد رفتم. قبل از ورود به پاساژ، به جز هاکوپیان که در یک سوی همین پاساژ شعبه داشت، در سوی دیگر ورودی پاساژ نیز، برند «ایکات» به چشم میخورد. با این حساب، با یک تیر، 2نشان زدم.
داخل فروشگاه هاکوپیان شدم؛ فروشندهها لباسهای متحدالشکلی به تن دارند و بر یقه کتشان، نشان هاکوپیان زده شده. با صحبت با آنها نکات بیشتر و جالبتری دستگیرم شد؛ اینکه در این فروشگاه مدلها، تماما کلاسیک هستند و برش دیگری ارائه نمیشود. قیمتها از 1میلیون و 200هزار تومان شروع میشود تا حدودا 2میلیون 600هزار تومان. پارچههای گران هم از کارخانههای لوراپیانا (loro piana) و زنیا (Zegna) خریداری میشود. کارخانههایی که گرانترین پارچهها را تولید میکنند و هاکوپیان مدعی است که از این پارچهها برای دوخت کت و شلوارهایش استفاده میکند. به این ترتیب غالب پارچههای هاکوپیان ایتالیایی و جنسشان صد درصد پشم است. البته برند کارخانه بافنده پارچه هم در قیمت تعیینکننده است.پارچههای هاکوپیان تماما خارجی هستند. از پارچههای ترک و ایتالیایی گرفته تا پارچههای آلمانی و انگلیسی که البته میشود گفت کت و شلوارهایی با پارچه ایتالیایی که قیمتشان از 1میلیون و 700هزار تومان به بالاست، پرفروشترین محصولات این برند ایرانی به شمار میرود. البته هاکوپیان از معدود برندهای داخلیست که سفارش تک دوزی هم قبول میکند که حداقل افزایش هزینه 50-40 درصدی را برای مشتری بهدنبال دارد. میان سؤال و جواب با فروشنده هاکوپیان، پرسیدم که گرانترین کت و شلواری که هاکوپیان تولید میکند؛ حتی بهصورت تک دوزی و سفارشی، کدام است و چه قیمتی دارد؟ در جوابم گفت: «بستگی به نوع پارچه داره... حتی پارچه طلا هم داشتیم!» با تعجب پرسیدم: «طلا؟؟!! یعنی چه؟ یعنی زرق و برق دارد؟» گفت: «نه! تو بافت پارچه از یه تار نخ طلا استفاده شده!» دوست داشتم بدانم چنین فروشگاهی که صرفا برشها و مدلهای کلاسیک را عرضه میکند، در مواجهه با سلیقه امروز آقایان، چه طیف سنی را پوشش میدهد. فروشنده در اینباره گفت: «معمولا 35سال به بالا که کارای کلاسیک رو میپسندن و انتخاب میکنن. از طرفی خیلی شرکتهای دولتی، جامعه پزشکی و نمایندگان مجلس هم ازحمله مشتریهای ثابت ما هستن. البته خیلی از ارگانها و سازمانها هم براساس قراردادهای منعقد شده، کت و شلوارهای کارکنانشون رو که عمدتا کلاسیک میپوشن به ما سفارش میدن.»
از هاکوپیان بیرون آمدم. زیاد به این فکر نمیکردم که قیمتهایش ارزان بود، گران بود یا مناسب جیب عامه مردم! بیشتر ذهنم درگیر این بود که بهنظر میرسد با این قرار دادهایی که فروشنده از آن صحبت کرد، برای این برند چندان مهم نیست که پول جیب مردم چقدر است، یا بهعبارت بهتر؛ قدرت خرید مردم در چه وضعی است. هاکوپیان قطعا با قراردادهایی که میتواند ببندد، نباید نگران کسادی بازار یا بیرونقی کسب و کارش باشد.
ایکات
مخصوص پشت میزنشینها
بصیرتی؛ همان خیاط قدیمی خیابان بهار، میگفت برای مردم صرف نمیکند که سفارش دوخت کت و شلوار بدهند. میگفت خیلی از آنهایی که به او مراجعه میکنند که البته بعد منصرف میشوند، معتقدند کت و شلوار حاضری را میشود با پول اجرت دوخت یک دست کت و شلوار، خرید! اما در فروشگاه هاکوپیان ارزانترین کت و شلوار تقریبا به اندازه دوخت یک دست کت شلوار، آن هم بهدست یک خیاط با 50سال تجربه، قیمت دارد. رفتم داخل فروشگاه ایکات. اینجا هم قیمتها نزدیک به هاکوپیان بود و بعضا گرانتر! قیمتها از یک میلیون و 400هزار تومن شروع میشد تا حدودا 2میلیون، 2600 و 2700هزار تومان، که باز بستگی به الیاف بهکار رفته در پارچهها داشت. مشتریهای ایکات با توجه به نوع برش و فرم و مدل اسلیم و فاق نسبتا متوسط شلوارها، اکثرا طیف سنی 20سال تا نهایتا 45- 40 سال رو شامل میشوند.
پارچههایی که کت و شلوارهای این برند از آن دوخته میشود، به قول فروشنده «مجلسی» هستند. پارچههایی که برای استفاده روزمره استفاده شود، نیست و به قول معروف مناسب مدیران و دکترهاست.بنابراین با این کت و شلوار نمیشود کار سخت انجام داد؛ یعنی اینکه یک نفر این لباس را بپوشد و بخواهد پیاده از این سوی شهر به آنسو برودو یا مدام از ماشین پیاده و دوباره سوار شود.
ایکات با سه شرکت معتبر اروپایی قرارداد دارد؛ پارچههای چروتی (cerutti) و لاروپیانا(loro piana) که هر دو ایتالیایی هستند و دومی؛ یعنی لاروپیانا از معتبرترین برندهای پارچه در تمام دنیاست. سومین پارچه مورد استفاده این برند ایرانی هم پارچه دورمیل (Dormeuil) ؛ کارخانه معروف و معتبر انگلیسیست. پارچههایی که در واقع پشم بره مرینوس، ماده اصلی الیاف طبیعی مورد استفاده در بافت آنهاست.البته مدیر فروشگاه، علاوه بر این موارد، به این هم اشاره کرد که از پارچههایی هم در تولیدات خود استفاده میکنند که نهایتا 2درصد مواد مصنوعی «لاکرا» در بافت آنها بهکار رفته و از آنجایی که درصد الیاف طبیعی در این پارچه بسیار بالاست، کت و شلوارهای دوخته شده از آن خاصتر هستند. در مقابل اما پارچههایی که برای دوخت کت و شلوارهای معمولی و روزمره استفاده میشود، درصد بالایی الیاف مصنوعی مثل پلی استر، ویسکوز و ترویرا دارند و این الیاف هرچند استحکام پارچه را برای روزمره پوشیدن بیشتر میکند، ولی آراستگی یک کت و شلوار برازنده برای یک مجلس رسمی را ندارد. از فروشنده ایکات پرسیدم؛ چون برش کارهایشان اسلیم است؛ یعنی کسی که بهدنبال کت و شلوار کلاسیک باشد، در ایکات به کت و شلوار مورد نظرش نمیرسد؟ در جوابم گفت: «سبک کلاسیک؛ چرا! ما در فروشگاهامون دراپ 6معمولی و نسبتا آزاد هم داریم. بالاخره جوری برنامه ریختیم که به نسبت متقاضیان، بتونیم کاری رو به اونا ارائه بدیم. مهم اینه که یک فروشگاه همه نوع برشی داشته باشه. اما نسبت کارهای کلاسیک فروشگاههای ما به محصولات اسلیم، ارتباط مستقیمی با سلیقه و درخواست مشتریانمون داره. کلا برند ایکات رو به همین سبک و مدل دوخت و برش اسلیم میشناسن. این چیزیه که ما رو متفاوت میکنه با سایر برندها مثل هاکوپیان.»
صحبتی با یکی از طراحان کت و شلوار
دور از دسترس
وارد پاساژ آرین شدم؛ پاساژی که فروشندههای قدیمی، آن را بهعنوان یکی از قدیمیترین مراکز امروزی و پیرو مد کت و شلوار در تهران معرفی میکنند. به محض ورود، با یک طراح روبهرو میشوم. جوانی خوش پوش که به گفته خود او در چندین کارگروه طراحی شرکت کرده و دو - سه سالیست که به «فشن شوهای» دنیا دعوت میشود. این طراح جوان میگوید: «واقعیت اینه که ما تو ایران اصلا فرهنگ پوشیدن کت و شلوار نداریم. بلد نیستیم. الان بیشتر مردم تا کت میپوشن، دگمهش رو میبندن! ولی فلسفه کت برشدار اینه که در حالت دگمه باز، برشش معلوم باشه!»
از او درباره طرح و برش کت و شلوارهایی که در مغازهاش میفروشد، میپرسم. میگوید: «طرح همه کت و شلوارهایی که تو این مغازه (بوتیک) میبینی کار خودمه. خودم شخصا میرم، پارچه رو میبینم، انتخاب میکنم، از متری 7دلار - 8دلار تا حتی 35دلار میخرم و با طرح مورد نظرم سفارش دوختش رو میدم! تمام این کارها رو هم تو ترکیه انجام میدم. روی کار هم ساخت ایران Made in Iran)) میزنم که بهعنوان کالای قاچاق به ما گیر ندن!»
قیمت کت و شلوارهایی که این طراح در مغازهاش میفروخت، بین یک میلیون 380هزار تا 4میلیون تومان بود. پرسیدم چرا همه این کارها را در ترکیه انجام میدهد نه در ایران؟ در جوابم میگوید: «ما اصلا در ایران صنعت نساجی نداریم! برای تولید کت و شلوار، نخستین اصل اینه که شما پارچه داشته باشین!. اما تو ایران این صنعت تعطیله. مورد بعدی نیروی انسانیه که اون رو هم نداریم! نیروی انسانی بعد از پارچه مهمترین عامله. این روزا هیچکس بچهاش رو نمیذاره که بره خیاطی یاد بگیره! هرچی هم خیاط داریم مال 40- 30 سال پیش هستند!»
از او میپرسم، تاحالا شده به جایی مراجعه کنید که تولید کت و شلوار را در همین ایران- آنگونه که مورد نظرتان است- انجام بدهید؟ پاسخ میدهد: «پیش یکی از کارآفرینان برتر رفتم. به من گفتن بیا برو خط تولید راه بنداز. گفتم شما به من 2میلیارد هم بده! فرضا 4تا دستگاه هم وارد کردم، با کدوم نیروی انسانی تولید کنیم؟! گفتم آیا شما اجازه میدید بچه تون بیاد خیاطی کار کنه؟! هیچکس نمیذاره! بعد میان میگن تولید ملی را حمایت کنید! ما که صنعتی نداریم ! آخرین دستگاهی که وارد شده 2سال پیش گراد آورده. قبل از آن هم هاکوپیان که 15سال پیش وارد کرده بود. وقتی میگیم حمایت از تولید ملی! اول باید شرایط آن رو فراهم کنید! مواداولیه نیست، نیروی انسانی نیست، تجهیزات نداریم، صنعت نساجی نداریم. هیچی نداریم!»
در پایان از او میپرسم، هماکنون چه مدلی بیشتر فروش دارد و مورد توجه مشتریان است. میگوید: «دَبل برس»؛ 6دگمه هست، با ژیله مد شده و خیلی به روز است. از لحاظ رنگ هم، طوسی خیلی طرفدار داره. پارسال هم چارخونه هواخواه داشت. البته الان «کمبین» (combain) هم داره جا باز میکنه؛ کت یه طرح و رنگ، ژیله یه رنگ و شلوار هم یه طرح و رنگ متفاوت.»
از کت و شلوارهای بدون چاک تا یقه بلیزر
از آنجا بیرون آمدم و بعد از چرخی در پاساژ، به داخل مغازهای که تابلوی سردرش؛ «پیر گاردین» بود، رفتم. به گفته صاحب مغازه حدودا 20سالی میشد که بهعنوان یکی از قدیمیترین مغازهها، همین برند را در این پاساژ میفروشد. در این مغازه هم مثل بیشتر فروشگاههای این اطراف، متوسط قیمت محصولات از 1میلیون و 800هزار تومن بود تا 2میلیون و 400، 500؛ قیمتهایی که تقریبا نزدیک به ایکات و هاکوپیان بود!
آن طور که فروشنده میگوید، آوردن محصول «پیر» از خود فرانسه خیلی مشکل است: «اگه بخوایم کت و شلوار دوخته شده رو از فرانسه بیاریم، یه دست کت شلوار حدود 7- 8میلیون فقط برای خودمون تموم میشه! تا بخواد برسه دست مشتری قیمتش خب! مسلما بیشتر میشه و نمیصرفه براشون! الان پارچه همونه و دوختش ترکه. دوخت ترک هم از کیفیت لازم و بالا برخورداره و در عوض قیمت خیلی پایینتر درمیاد. البته آستر و خرج کار هم ترکه، فقط متریال اصلی که پارچه ست، فرانسویه. اینم بگم شما جاهای مختلف میبینید که «پیر گاردین» میفروشن و بهعنوان شعبه دارن فعالیت میکنن، اما هیچکدوم از ما، ارتباطی با هم نداریم؛ یعنی اینطور نیست که یه شرکت در ایران نماینده انحصاری پیر باشه و ما، یک به یک، شعب اون باشیم.»
از صحبتهای این مغازهدار متوجه یک مطلب جالب شدم، اینکه در همین تهران فروشگاههایی هستند که کت و شلوار با مارک و به اسم برند «پیر گاردین» از چین و دبی میآورند و بعضی کت و شلوارها هم حتی دوخت خود ایران است. جالبتر اینکه 4فصل سال روی شیشه ویترین این مغازهها، با نوشتهای بزرگ، با مضمون 50درصد تخفیف روبهرو میشویم.از طرحها و مدلهای این برند پرسیدم و اینکه در 10سال اخیر چه تغییراتی داشته؟ در پاسخم گفت: «3دگمه و 2دگمه بود قبلا، حالا شده 2دگمه و یه دگمه. اون موقع کپها آزاد بود، اما الان برشها اسلیم شده! یقه هم که از قدیم 3مدل بوده؛ بلیزر، انگلیسی و آرشا که الانم تقریبا همون جوریه. چاک هم که همون یه چاک و بغل چاکه... بدون چاک هم که دیگه تقریبا 10سالی میشه دوخته نمیشه و مشتری نداره.»