• سه شنبه 18 اردیبهشت 1403
  • الثُّلاثَاء 28 شوال 1445
  • 2024 May 07
دو شنبه 24 تیر 1398
کد مطلب : 66099
+
-

سری سقطی

قصه‌های کهن
سری سقطی


«سری» در ابتدا در بغداد می‌نشست. دکانی داشت و پرده در دکان آویخته بود.
یک روز، کسی از کوه «لکام» به زیارت وی آمد، پرده از آن برداشت، سلام کرد و «سری» را گفت: «فلان پیر، از کوه «لکام» تو را سلام می‌گوید.»
سری گفت: «وی در کوه ساکن شده است؟ پس کاری نباشد. مرد باید که در میان بازار، به حق مشغول تواند بود.»

تذکره‌الاولیا ـ عطار نیشابوری

این خبر را به اشتراک بگذارید
در همینه زمینه :