هنر ایرانی و آداب آموزش
سیدآرش شهریاری ـ مدرس موسیقی
کمتر خانواده دارای فرزندی است که در این فصل بهدنبال محل مناسبی برای آموزش و گذران مفید اوقات فراغت او نباشد.
تغییر باورها و فرهنگ شهرنشینی موجب شده است که پدرها و مادرها دیگر به سپردن بچههایشان بهدست صنعتگران قانع نباشند. البته بچهها هم نه حرفشنوی بچههای قدیمی را دارند، نه دلشان به چندرغاز دستمزد روزانه یا هفتگی خوش میشود و نه یاد گرفتن حرفههای سنتی آنها را به آینده امیدوار میکند. بنابراین آموزشگاهها بیش از همه مقصد کسانی است که قصد ثبتنام فرزندشان را دارند. کسی نمیتواند از حالا پیشبینی کند که بچهها در آخر تابستان چقدر در آموزش یک هنر یا زبان موفق خواهند بود اما با رویکرد موجود در جامعه از همان اول میتوان حدس زد که در این آموزشها از میزان بسیار اندک درس زندگی خبری نیست و نخواهد بود. شاگردی در عرصه هنرهای ایران علاوه بر آموزاندن شیوه اجرا به هنرجو او را با آداب و اخلاق و فرهنگ آبا و اجدادی نیز آشنا میکند.
اگر در جامعه ما کمکم احترام به بزرگتر و جنبههای دیگر رفتارها و هنجارهای اصیل کمرنگ میشود بهدلیل آموزشهای یکسویه است. هنرجو ممکن است نقاشی، عکاسی، بازیگری و... را بیاموزد اما چیزی در ارتباط با اخلاق هنری نمیآموزد. چنین آموزشهایی صرفا در جاهایی دیده میشود که حرفهای سنتی یا هنری بومی تعلیم داده میشود. اما چرا در طول این دههها و سالها کسی بهفکر نیفتاده است تا بخشی از آموزشها در هر دوره و رشتهای مربوط به اخلاق هنری باشد. چه عیبی دارد هنرجویی که هنری فرنگی میآموزد با اخلاق و فرهنگ هنرمندان رشتههای اصیل نیز آشنا شود. چرا هنوز نتوانستهایم رابطه فرهنگی شاگرد و استادی را در سایر رشتهها که اتفاقا برای جوانان نیز جذاب هست، برقرار کنیم. یقین دارم اگر در پایان این فصل نوجوانان در کنار هر هنر و مهارتی آداب هنری و حرفهای را هم بیاموزند، خانوادهها راضیتر خواهند بود.