• جمعه 14 اردیبهشت 1403
  • الْجُمْعَة 24 شوال 1445
  • 2024 May 03
دو شنبه 16 بهمن 1396
کد مطلب : 6269
+
-

دسته وحشی‌ها

گزیده از گوشه‌ها

نقد
دسته وحشی‌ها

توضیح: در این ستون یک روز در میان در طول روزهای برپایی جشنواره ملی فجر امسال، به‌کار چند نفر می‌‌پردازیم که دقیق و خلاقانه عمل کرده‌اند اما ممکن است در هیاهوی نام‌های مشهورتر یا جلوه‌گری‌های بیشتر بقیه، محصول تلاش‌‌شان نادیده بماند.

موسیقی بامداد افشار در «مغزهای کوچک زنگ‌زده»:

امیر پوریا:

وقتی فیلمی لحن تلفیقی ویژه‌ای دارد و درک آن، کلید دریافت دنیای به‌خصوص فیلم می‌شود، موسیقی متن از آن عناصری است که می‌تواند راهنمای مخاطب به سمت این لحن باشد. فیلم‌هایی وجود دارند که دارند وضعیت غمبار شخصیت‌ها را با موسیقی کمیک همراهی کنند و همین، راهنمایی است برای درک لحن هجوآمیز آنها. در مغزهای کوچک زنگ زده، درست برعکس این مسیر طی می‌شود. شخصیت‌ها و تصادم‌های آنان همزمان جنبه‌های مصیبت‌بار و خشونت‌آمیز (از یک‌سو) و مضحک (از سوی دیگر) دارد؛ اما موسیقی بامداد افشار با آواهای بومی، ضجه‌های آنی، زخمه‌‌های دردمند و در عین حال تغزلی، بر وجه ذهنی و عاطفی این همه فراز و فرود و خشونت و توحش در زندگی جاری در فیلم می‌پردازد و بیننده را به سمت درک لحن هم وحشی و دیوانه‌وار و هم دردآشنای فیلم، رهنمون می‌شود.

بازی علیرضا استادی در «لاتاری»: حدود 20 سال پیش در گوشه و کنارهای دو فیلم «هیوا» و «نسل‌سوخته» مرحوم ملاقلی‌پور، می‌توانید او را بیابید. ولی در این دهه با نقش راننده کامیون فیلم «بی‌خود و بی‌جهت» کاهانی در یادها ماند و تا امروز، از باورپذیرترین بازیگران سینمای ایران در هر نقشی است که به‌او سپرده‌اند. در فیلم لاتاری میان حضور بازیگران نامدارتر، به‌راحتی ممکن است اهمیت و ظرافت انسانی کار او در نقش پدر دختر (زیبا کرمعلی) نادیده بماند. اما منهای وجه عینی بازی‌اش در جایگاه مرد مستأصلی که از اعتبار اقتصادی و اجتماعی به دستفروشی افتاده، انفعال و گریه این مرد برای نوشین، نماینده یکی از انواع واکنش‌ مردمی نسبت به تاراجی است که دارد در همین زمینه در دبی انجام می‌شود. او حتی این تعمیم‌پذیری را هم به باورکردنی‌ترین شکل ممکن به اجرا درمی‌آورد. تا حدی که طبق معمول، بیننده تصور می‌کند استادی خودش است و بازی نمی‌کند.

فیلمبرداری حسین جلیلی در «چهارراه استانبول»: تنها یکی دو فیلم بلند مانند یحیی سکوت نکرد را در جایگاه مدیر فیلمبرداری و تعداد زیادی کار را در جایگاه دستیار اول و غیره، در کارنامه دارد. اما تماشاگری که میزان یکدستی تصاویر پرتنش و پر از حرکت فیلم چهارراه استانبول را درست ببیند و به همنشینی درست انواع نماهای تعقیبی، کرین، دوربین روی دست، کار با نور کم و مهارت خلق تصاویری که بعداً امکان جلوه‌های بصری کامپیوتری را داشته باشند، توجه کند، حتماً در تیتراژ پایانی انتظار دیدن نام یک فیلمبردار باسابقه را دارد. فقط سکانس فرار بهمن (بهرام رادان) و احد (محسن کیایی) از قمارخانه و فرار لادن (ماهور الوند) از خانه پدری، برای ثبت اسم جلیلی در فهرست ستودنی‌ها، کافی است.

این خبر را به اشتراک بگذارید