ما با درخت زندهایم
آتش تقیپور/بازیگر سینما و تلویزیون
در گرمای تابستان هیچ چیز مثل سایهای خنک، لذتبخش نیست؛ آن هم اگر سایه پرمهر یک درخت باشد. هر عابری میتواند پا شل کند، در سایه درنگ کند و لحظهای بیاساید.
خوبیهای درخت به همین محدود نمیشود، صبحهای زود هر درختی میعادگاه صدها پرنده خوشصدا میشود، غروبها هم همین طور. اما ما آدمها چقدر قدر این همسایههای خوب و نازنین را میدانیم. هر بار که ساختمانی را میکوبند تا دوباره بسازند، ای بسا یکی، دو درخت کهنسال هم قطع میشود تا مسیر پارکینگ یا محل جدید در ورودی باز باشد.
نهالهایی که کنار خیابان کاشته میشوند همواره در معرض برخورد با در خودروهایی هستند که در مقابل آنها توقف کردهاند. کم نیستند کسانی که آب حاوی شوینده و مواد روغنی را بدون لحظهای تفکر پای این موجودات عزیز میریزند.
به هر روی باید یک روز به این نتیجه برسیم که زیستن بدون درخت ممکن نیست.
چنین باوری شاید موجب نجات درختان چه در جنگل و چه در محیط شهری شود. اگر کسی به قدر و قیمت یک درخت پی ببرد، هرگز آن را نمیخشکاند تا شهرداری و سایر ارگانها را در مقابل کار انجام شده قرار دهد و محیط سبزی را تبدیل به ساختمان مسکونی یا پاساژ کند. از دیرباز درختان پناه آدمها بودهاند، به آنها خنکا، گرما، میوه و بر بخشیدهاند. با رویش خود آرامش را برای روح و روان آدمی به ارمغان آوردهاند. خانهاش را پر و زندگیاش را راحت کردهاند. پس بیمهری با چنین موجود سخی و مهربانی دور از انسانیت است.
چه خوب خواهد بود اگر به فکر درختان باشیم و کاری نکنیم تا از ما برنجند. ما با درخت زندهایم.