• پنج شنبه 6 اردیبهشت 1403
  • الْخَمِيس 16 شوال 1445
  • 2024 Apr 25
شنبه 14 بهمن 1396
کد مطلب : 6036
+
-

20میلیون نفر

20میلیون نفر

 

نصرالله حدادی | محقق و تهران‌شناس:

تیتر درشت صفحه اول همشهری در روز یکشنبه 19آذر به ‌نقل از محسن هاشمی ـ رئیس شورای شهر تهران ـ چنین است: تا 8سال دیگر جمعیت تهران 20میلیون نفر می‌شود. او تاکید کرده‌ است: «همان‌طور که می‌دانید در سوابق تاریخی شهر و استان تهران، فرض بر این بود که جمعیت تهران و شهرهای اطراف آن نباید تا این حد رشد می‌کرد و این تعداد شهر در اطراف تهران شکل می‌گرفت». وی ادامه می‌دهد: «بر اساس طرح جامع مصوب سال47، تهران بدون درنظرگرفتن شهرهای حاشیه‌ای ‌باید همین 5/8میلیون نفر جمعیت را می‌داشت که اکنون با درنظرگرفتن منطقه22 همین تعداد جمعیت را داراست». هاشمی می‌افزاید: «این در حالی‌است که جذابیت تهران سبب مهاجرت خیلی از افراد شده؛ در حالی که بسیاری از آنان نتوانسته‌اند در تهران سکنی گزینند. همین امر سبب شده که امروز جمعیت شهرهای اقماری تهران نیز رشد فزاینده‌ای به خود گیرد و مهم‌تر آنکه این جمعیت، اثر مستقیم بر شهر تهران دارد و امروز برای تهران جمعیت 15میلیون نفری متصور است».

آیا تهران ظرفیت ‌پذیرش این تعداد جمعیت را در خود دارد و می‌تواند امکانات لازم را طی 8سال فراهم آورد تا این خیل عظیم جمعیت، بتوانند راحت در آن زندگی کنند؟ با جمعیت فعلی، بسیاری از کارشناسان بر این عقیده‌اند که تهران، دیگر جای زندگی نیست و با همین میزان جمعیت و خودرو، تبدیل به یک پارکینگ بزرگ شده و بماند تنش‌های همواره و همیشگی مثل تهیه آب سالم، هوای قابل‌استنشاق، تردد راحت و ده‌ها معضل به‌ظاهر غیرقابل حل دیگر.

بپذیریم که بسیاری از طرح‌ها، ناپخته و کارشناسی‌نشده بوده‌اند و به گونه‌ای صورت مسئله را پاک کرده‌ایم تا بگوییم مسئله‌ای نداریم. پیوندخوردن بسیاری از مسائل و معضلات شهری با سیاست‌های غلط، حاصلی جز گم‌کردن راه‌ ندارد. از مسکن مهر چه طرفی بستیم؟ هموطنان عزیزمان حق دارند صاحب مسکن مناسب باشند اما نه از نوع مسکن مهر که در یک امتحان کوچک در کرمانشاه، امتحان‌نداده، رفوزه شد. از گسترش شهرها چه خیری دیده‌ایم؟ 17کشور اروپایی، مساحتی ـ سر جمع ـ به اندازه ایران دارند و جمعیت افزون‌تری در آن سرزمین‌ها زندگی می‌کنند اما هرگز معضلات ما را ندارند. ایران یک میلیون و 648هزار کیلومتر مربع وسعت دارد؛ چرا طی 4دهه گذشته، مردم را تشویق به شهرنشینی کردیم که هوای آلوده، از مشهد گرفته تا ارومیه و از تهران گرفته تا اراک و تبریز و سنندج را به تعطیلی بکشاند؟ قبول کنیم که سیاست‌های غلط و نگاه سیاسی به بسیاری از امور اجتماعی، حاصلی جز پیرشدن جمعیت و کاسته‌شدن از جمعیت خانواده‌ها نداشته و باعث بالارفتن سن ازدواج و بسیاری از معضلات دیگر شده است. «دورکاری» دولت پیشین را یادتان هست؟ اندوختن یک میلیون تومان برای هر نوزاد هنگام تولد در بانک را چه؛ به یاد می‌آورید؟ و قبل از آن، قول‌دادن به مردم برای خانه‌دارشدن و تشویق آنها برای اقامت در شهرها را چه؟ آن دورکاری، چه حاصلی داشت و اصلا خبری از آن یک میلیون تومان شد؟ آیا پرداخت یارانه و سهام عدالت، باعث فقرزدایی شد یا ترویج فرهنگ «نگاه به دست دولت» را در پی داشت؟ نیاز اصلی سرزمین ما «کار»کردن است. فرهنگ کارکردن، در ما ضعیف است. حاصل کار مثبت و مفید، تولید است و «مزد آن گرفت جان برادر که کار کرد». مزد اگر می‌طلبیم باید کار کنیم؛ آن هم در تمامی پهنه ایران؛ نه فقط در شهرها بلکه روستاها و شهرهای کوچک هم. راه را بیراهه نرویم.

این خبر را به اشتراک بگذارید