هنجارها را نمیتوان به زور به جامعه تحمیل کرد
حسین ایمانیجاجرمی/ جامعهشناس
طی روزهای اخیر اتفاقی در فضای عمومی جامعه به وقوع پیوسته که ورود بیمحابای برخی رسانههای عمومی و جهتگیری یکسویه آنها باعث شده شاهد دوقطبی شدن اخلاق اجتماعی در جامعه باشیم. در موضوع اخیری که مربوط به کشف حجاب یک مسافر در داخل یک تاکسی اینترنتی و تذکر راننده تاکسی به وی بود، شاهد موضعگیریهایی بودیم که بدون تردید پیامدهایی را بهدنبال خواهد داشت. البته نباید این نکته را فراموش کنیم رسانهای که میخواهد مخاطب بیشتری داشته باشد، تلاش میکند تا بحثها و برنامههایش حول محور مسائل روز جامعه باشد اما مطرح کردن این مسائل باید بهصورت کاملا بیطرفانه و کارشناسی شده صورت بگیرید؛ مسئلهای که در موضوع اخیر شاهد آن نبودیم و رسانه ملی بهصورت کاملا یکجانبه به آن ورود پیدا کرد. این در حالی است که ورود به حوزههای اجتماعی و اخلاقی باید با تامل و تدبیر همراه باشد و اگر قرار است از این منطق ساده پیروی شود باید بدانیم که انسانها موجوداتی عقلانی هستند که بنا به ذات انسانی خود از پاداش استقبال و از تنبیه فرار میکنند و مسائل مالی هم از مهمترین انگیزههایی است که انسانها برای خود قائل شدهاند. با وجود این، ورود مسائل مالی به موضوعاتی مثل حجاب و سربازی هم باعث میشود تا با کم و زیاد کردن عوامل مادی انسانها تحت فشار قرار بگیرند؛ به همین دلیل است که گفته میشود ورود به حوزههای اجتماعی و اخلاقی باید با تامل و تدبیر همراه باشد و اگر به این موضوع توجه نشود، ممکن است در آیندهای نزدیک با جامعهای مواجه شویم که به ارزشهای اخلاقی و فضیلتهای دینی کمکم بیاعتنا شده و هر اقدامی که انجام میدهد بهدلیل دریافت پاداشهای مالی است و اگر از مجازاتی فرار میکند هم بهدلیل ترس از پرداخت مالی جریمه است. در این صورت هیچ تضمینی وجود ندارد که رفتارهای مطلوب از سوی شهروندان ادامه پیدا کند. هیچچیزی قویتر و مؤثرتر از کنترلهای اجتماعی نیست و با اعمال جریمههایی برای مسائلی مثل خرید سربازی، بیحجابی و...
مکانیسمهای اخلاقی و اجتماعی جامعه از کار میافتد و وقتی این مکانیسمها از کار بیفتد جامعه نیازمند دستگاههای بوروکراسی گستردهتری است که بتواند رفتار مطلوب را در خود برقرار کند. هیچ جامعهای نمیتواند مسائل اجتماعی را دولتی کند و این بحث در تمام جوامع شکست خورده است. اگر میخواهیم در جامعه مردم رفتارهایی داشته باشند که متناسب با هنجارها باشد، باید بدانیم که نمیتوان این رفتار را با زور تنبیه و از طریق رفتارهای بوروکراتیک بهدست آورد. باید دید در کجای کار به لحاظ اجتماعی کمکاری شده و چرا مسائلی مثل حجاب و... جذابیت خود را برای برخی افراد از دست داده و چرا همراهی و همدلی مردم در این مسائل کمرنگ شده است که حالا میخواهیم با فشار این موضوع را جبران کنیم که البته امکانپذیر هم نخواهد بود. ما در روزهای اخیر و بر اثر این اتفاقات شاهد دوقطبی شدن جامعه هستیم؛ این مسئله خبر خوبی برای نظم اجتماعی نیست.
در مسئله اخیر شرکتهایی که خدمات حملونقل عمومی را ارائه میدهند باید مسئله بیحجابی مسافران و امکان جریمه شدن رانندگان را با نیروی انتظامی حل کنند و نباید گذاشت شهروندان بر سر این مسائل با همدیگر درگیر شوند. در چنین تصمیماتی که از سوی برخی نهادها گرفته میشود معمولا به عواقب اجتماعی آنها اندیشیده نشده و روابط اجتماعی در سطح خرد دچار اختلال میشود. اکنون ارتباط بین جریمه و مسئله حجاب جای اشکال دارد و وقتی ارزشهای اخلاقی در قالب پول بیان شده و جریمههای پولی برای بیحجابان درنظر گرفته میشود جامعه از ارزشهای اخلاقی تهی میشود. در این صورت ممکن است در آینده شاهد این باشیم که برخی افراد حاضر به پرداخت جریمه بدحجابی شده و توقیف خودرو در پارکینگ را متحمل شوند اما بیحجاب باشند. در این صورت چه برنامهای باید اندیشیده شود؟ وقتی وارد فضای جریمه میشویم باید به پیامدهای آن هم فکر کنیم؛ اینکه مثل مسئله خرید سربازی افرادی که توان مالی داشتند خدمت سربازی را خریداری کردند و مابقی ناچار به گذراندن خدمت سربازی شدند؛ همین موضوع را میتوان به مسئله بیحجابی هم تعمیم داد.