کِلک
من نمیگویم که بشر میتواند تمام عمرش را با چیدن گل پامچال و اینجور کارها سر کند. میدانم که باید کار کرد، سوای اینها اگر شکمت پر نباشد و خانه گرم نداشته باشی، اصلا به چیدن گل فکر هم نمیکنی.
چرا مردم به جای گذراندن بیهوده عمر در اطراف خود نظر نمیکنند و من از اینکه ما جماعت چیزی بیش از یک احمق خونخوار نیستیم، در تعجبم.
رمان1984، جورج اورول