وزیر آموزش و پرورش بعدی چه اقداماتی را باید در اولویت قرار دهد؟
معلمان چشمانتظار مطالبات
فهیمه طباطبایی _ خبرنگار
هفته گذشته، سیدمحمد بطحایی، وزیر آموزش و پرورش استعفا کرد و پس از موج اولیه واکنشها که با هدف تحلیل دلایل استعفای بطحایی در فضای رسانهای منتشر شد، حالا نوبت به گمانهزنی درباره وزیر بعدی رسیده است. وزارت آموزش و پرورش با حدود یک میلیون حقوقبگیر، بزرگترین دستگاه دولتی کشور است و بهدلیل اینکه امور آن با حدود 13میلیون دانشآموز ایرانی گره خورده، همیشه مورد توجه افکار عمومی بوده است. این وزارتخانه البته بهدلیل شرایط خاصی که دارد، در دولتهای مختلف به اندازه اهمیتش قدر ندیده و معمولا انتخابها برای اداره آن، با استقبال بدنه، کارشناسان و افکار عمومی مواجه نشده است. برخی میگویند مشکلات مالی همیشگی مهمترین دلیل بیمهریها به وزارت آموزش و پرورش است اما برخی دیگر بیمهری دولتها را زمینهساز انتخاب وزرای ضعیف و تشدید مشکلات مالی این وزارتخانه بزرگ میدانند. این البته درست برعکسِ رویکردی است که نامزدهای ریاستجمهوری، پیش از انتخابات به این وزارتخانه بهعنوان بزرگترین جمعیت رأیدهنده کشور دارند و معمولا آن را جزو مهمترین اولویتهای خود در دوره صدارت عنوان میکنند. با این همه، تا زمانی که رئیسجمهور، مستأجر دیگری را روانه طبقه آخر ساختمان شهید رجایی خیابان قرنی تهران نکرده، بازار گمانهزنی درباره وزیر بعدی آموزش و پرورش، داغ است. عدهای انتخابشدن از بدنه آموزش و پرورش را مهمترین شرط موفقیت وزیر آتی میدانند، عدهای دیگر با توجه به عملکرد برخی وزرای پیشین که از بدنه وزارتخانه بودند، این شرط را فاقد اعتبار میدانند. توان بالای لابیگری در دولت، رابطه خوب با سازمان برنامه و بودجه، برخورداری از دانش و تجربه مدیریت و برنامهریزی آموزشی دیگر انتظاراتی است که در رسانهها، فضای مجازی و محافل کارشناسی و آموزشی مطرح شده است. متاثر از همین فضا، مهمترین ویژگیهای وزیر بعدی آموزش و پرورش را با برخی کارشناسان این حوزه به بحث گذاشتیم که نتیجهاش، یادداشتهایی است که در ادامه میخوانید.
وزیری با قدرت چانهزنی بالا
مهدی بهلولی _ کارشناس حوزه آموزش و معلم
محمد بطحایی بهرغم مخالفتهای گروهی از فعالان صنفی معلمی 2سال پیش به وزارت رسید و حالا هم با کارنامه غیرقابلدفاع، ردای وزارت را از تن درآورد و رفت؛ وزیری که تنها دو سه عملکرد ظاهری و سطحی خوب مانند برخورد با کتابهای تست و کنکورهای آزمایشی داشت که آن را هم نتوانست بهعلت قدرت بالای مافیای این گروه در داخل خود آموزش و پرورش، به سرانجام برساند. حالا آموزش و پرورش در آستانه فصل برنامهریزی و ساماندهی برای سال تحصیلی بعدی بدون وزیر مانده تا در هفتههای آینده شخص جدیدی به مجلس معرفی شود. حالا تا او رأی بیاورد و بر سکان وزارت آموزش و پرورش بنشیند، این فرصت هم به پایان رسیده و سال تحصیلی آغاز میشود. بدتر آنکه در 2سال گذشته، آموزش و پرورش دچار روزمرگی شدید بود و برنامه خاص و مدونی نداشت و قطعا 2سال آینده که پایان دولت دوازدهم است، انتظار نمیرود که از این وضعیت خارج شود بهخصوص که دولت دوازدهم از لحاظ محبوبیت افت شدیدی پیدا کرده و بعید است که مدیران قوی و مناسبی حاضر بهکار با آن باشند و همین وضعیت را بغرنج میکند.
اما به هر حال انتظار میرود که وزیر بعدی پیگیری معوقات سنگین فرهنگیان را در اولویت کاری خود قرار دهد و قدرت این را داشته باشد که در دولت برای حل این چالش جدی که هر سال به میزان آن افزوده میشود، چانهزنی کند. معلمان از پرداخت قطرهچکانی و دیرهنگام مطالبات مالی خود خستهاند و نمیتوانند این شرایط سخت را تحمل کنند. نقطه ضعف بطحایی دقیقا همین موضوع بود. او قدرت چانهزنی در دولت را نداشت و نمیتوانست مطالبهگر حقوق معلمان باشد.
دومین انتظاری که از وزیر بعدی آموزش و پرورش میرود، کاهش سیطره یک جریان خاص از سر نظام آموزشی و مدارس است. هماکنون سایه این مبانی بر سر کتابهای درسی و آموزش معلمان سنگینی میکند، دائم در مدارس اندیشههایی به دانشآموز تزریق میشود که نیاز واقعی آنها نیست.
شما دیدید که حتی وزیر آموزش و پرورش مجبور شد برای پخششدن یک موسیقی در چند مدرسه، خیلی سریع عذرخواهی کند و حرفی را بزند که باب میل تندروهای آن جریان است. وزیر آموزش و پرورش بعدی باید آغازگر راهی باشد که سیاستگذاری در آموزش و تربیت را از شر این مبانی ایرادگیر نجات دهد. سومین و فوریترین اقدامی که وزیر آموزش و پرورش بعدی باید در دستور کار خود قرار دهد، پیگیری آزادی فرهنگیان زندانی و از میان برداشتن برخوردهای امنیتی با اعتراضات معلمان و نگاه صنفی به آنهاست. او باید این تفکر را در حاکمیت جا بیندازد که برخورد با معلمان منتقد راه را برای گروههای تندرو و رادیکال هموار میکند و اعتراضات را از چارچوبهای منطقی خود خارج میسازد که این بهمراتب برای نظام و آموزش و پرورش خطرناکتر است.
ارتقای حقوق شهروندی و نشاط در آموزش و پرورش
زهرا علی اکبری _ کارشناس حوزه آموزش و معلم
استعفای سید محمد بطحایی، وزیر آموزش و پرورش بار دیگر این وزارتخانه را در شرایط بحرانی قرار داد، چرا که متأسفانه تجربه نشان داده است با آمدن و رفتن هر وزیری برنامههایی لغو و طرحهای جدید به ناوگان برنامهای وزارتخانه اضافه میشود. در حقیقت هنوز به ارزیابی نقاط قوت و ضعف برنامهها و طرحهای قبل رسیدگی نشده، باید در ورطه آزمایش و خطای برنامهها و طرحهای جدید قرار گرفت. از اینها که بگذریم باید یادآورشد که با استعفای بطحایی، رئیسجمهور فرصت دارد تا پس از معرفی سرپرست وزارتخانه، در زمان قانونی که دارد با بررسی همه جانبه ، درنظر گرفتن تعالی نظام آموزشی و صلاح جامعه مخاطبان و ذی نفعان این وزارتخانه که معلمان، دانشآموزان و اولیای آنان هستند، با انتخاب وزیر شایسته تصمیم مهمی بگیرد. یقینا شاهرگ کشور وزارت آموزش و پرورش است و حسن روحانی میداند که دیگر نباید در این وزارتخانه با انتخابی که میکند، دچار اشتباه شود. چند سالی است در عرصه آموزش کشور تحولات زیادی رخ داده که چالشهای بسیاری را هم بهدنبال داشته؛ چالشهایی که گاهی بیشتر از تحولات درنظر مخاطب دیده شد و در نگاه اکثریت هنوز راه حل پابرجایی برای آنها اندیشیده نشده است. شکی نیست که سیستم آموزش کشور نیاز به تحول داشته و دارد، اما اینکه این تغییرات لازم از کجا باید شروع میشد، چه فرایندی را باید طی میکرد و به کجا ختم میشد، مسائل مهمی است که متأسفانه نه تنها به آنها پرداخته نشده بلکه با وجود سلایق متفاوت و بعضا کهنه به ورطه عدم موفقیت و حتی در مواردی نتایج عکس کشیده شد.در سالهای اخیر دانشآموزان و معلمان آنقدر با سازههای فکری و شخصی متولیان تعلیم وتربیت به سنجش برنامهای محکوم شدهاند که از آن شور و اشتیاق آموزش دوران مدرسه، بروندادی جز خستگی مفرط و یادگیری ناکارآمد، چیزی باقی نمانده است. دست روی دست گذاشتن و پی در پی برنامههای ناکارآمد طراحی کردن و کاغذ بازی اداری و مدارس را بیشتر کردن به درد زخمهای این سیستم نمیخورد.آموزش و پرورش نیاز دارد با بهرهگیری از علم وفناوری فرامرزی و همسازی و همتایی با تکنولوژیهای آموزشی روز دنیا و توانمندسازی معلمان خود در نقش تسهیلگر فرایند یادگیری گام در راه پیشرفت بردارد. دانشآموز در این سیستم است که مهارتهای زندگی و زیستن را فرا میگیرد، در این سیستم است که برای ورود به دنیای ناشناختهها و آرزوهایش تربیت میشود. دانشآموز بیهدف و دارای انواع آسیبهای اجتماعی ، مدارس منفعل و معلمان بیانگیزه ، مناسب این کشور و آرمانهای والایش نیست. وزیر آینده آموزش و پرورش برای آنکه بتواند خوش رنگ بر نظام آموزشی نقش زند و برنامههای موردنظرش بر پیکره این سیستم خوش نشیند و پیامدهای مطلوب داشته باشد، بایستی با باور و تاکید بر اجرای مدرسه محوری و تمرکز زدایی و همچنین برخورداری از خرد جمعی هیأتهای اندیشه ورز و صاحبنظران تعلیم و تربیت در 3محور چشمانداز فاخر تعریف نماید و برای آن برنامه داشته باشد. محور اول تحول عمیق و سناریو محور در محتوای آموزشی و بالاخص کتابهای درسی است، بهطوری که هم راستا با نظریههای یادگیری نظام آموزش نوین باشد. در محور دوم وزیر آینده باید ارتقای برنامههای تربیتی همچون عزت نفس ، حقوق شهروندی ، آموزش مهارتهای زندگی و... در مدارس را پیگیری کند، به شکلی که از آسیبهای اجتماعی نوپدید پیشگیری شود و دانشآموزان با نشاط و انگیزه و هدفمند به مسیر تعالی زندگی خود بیندیشند و در نهایت در محور سوم با ارتقای بیقید و شرط معیشتی معلمان – پیگیری مطالبات و طرح رتبه بندی معلمان - در راستای توان افزایی دانش و مهارتی آنان گام بردارد. همانطور که نظام آموزشی شاکله توسعه و پیشرفت هر جامعهای است، باید پذیرفت که معلمان نیز مولفه اصلی این نظام هستند و قطعا تا زمانی که این مولفه تامین منزلتی و جایگاهی نداشته باشد، هیچ جامعهای به مدینه فاضله خود دست پیدا نمیکند.