مهرداد طبرسی/روزنامه نگار
انتخاب شتابزده مدیران در حوزههای فرهنگی و به تبع آن آشفتگی مدیریت هنری سبب میشود که فضا برای واسطهگری و رایزنیهای ناسالم خارج از وزارت ارشاد بیشتر شود. در این میان مدیران میانی و کارشناسان و اغلب کارمندان وزارتخانهاند که معمولا در پشت پرده قدرت واقعی را در اختیار دارند و گاه اتفاقهایی را پیش میبرند که مدیران ارشد از پس آن برنمیآیند؛ اتفاقی که در سالهای اخیر در وزارت ارشاد کمسابقه نبوده است.
انتخاب مدیران میانی حق طبیعی مدیران ارشد است اما مدیری که کار خود را بهدرستی انجام میدهد و آدمهای حوزه از عملکرد او راضیاند، چرا باید تغییر کند؟ همین پرسش بهطور خاص پس از تغییر مدیر اداره کل هنرهای نمایشی مطرح شد، اما همگان با اغماض از آن گذشتند چراکه مدیر تازه اگرچه مقبولیت مدیر قبلی را نداشت، دستکم از حوزه تئاتر میآمد.
اما تغییر مدیرکل بخش موسیقی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی بیشتر از آنکه حق مدیران ارشد یا سلیقه آنها باشد، نشان از رویکردی میدهد که پیشتر نیز در انتصابهای دیگر وزارت ارشاد به چشم میخورد و با این انتصاب بروز کرده است؛ رویکردی که حضور در بدنه وزارتخانه را بر سابقه و تخصص و مؤلفههای دیگر ترجیح میدهد. سیدعباس صالحی در دوره معاونت فرهنگی در مصاحبهای صراحتا گفته بود مدیری که تجربه مدیریت در وزارت ارشاد را دارد و همسو نیست یا تخصص کافی ندارد، بهتر از مدیری است که از بیرون وزارتخانه بیاید. اما آیا حرف وزیر ارشاد بدین معناست که مدیرانی که در دورههای گذشته بدون تجربه و سابقه به وزارت ارشاد آمده بودند و یکشبه مدیر شدند، حفظ شوند و مسئولیتهای تازه بگیرند؟ حفظ آنها بهعنوان کارمندان یا کارشناسان با اغماض پذیرفتنی است اما انتصاب آنها را بهعنوان مدیر در حوزههای دیگر چگونه میتوان توجیه کرد؟
البته مشکل محمداللهیاری فومنی فقط در این موارد خلاصه نمیشود. او هیچ ربطی به حوزه موسیقی ندارد چه رسد به اینکه مهمترین مسئولیت دولتی حوزه موسیقی را عهدهدار شود. پرسشهای سادهای که وزیر ارشاد و معاون هنری باید درباره انتخابشان پاسخ بدهند، اینهاست که آیا مدیرکل تازه موسیقی وزارتخانه میتواند دستگاهها و گوشههای موسیقی ایرانی را یک دور نام ببرد؟ آیا میتواند سازهای موسیقی ایرانی را از یکدیگر تشخیص دهد؟ آیا میتواند اعتماد اهالی موسیقی را جذب کند یا اینکه او نیز مثل بعضی دیگر از مدیران ارشاد باید کار را به کارشناسان و کارمندان ردههای پایینتر بسپارد یا به رایزنیهایی خارج از وزارتخانه روی بیاورد؟
عین همین پرسشها را درباره رئیس تازه سازمان سینمایی نیز میتوان مطرح کرد. چنین انتخابهایی فارغ از اتفاقهایی که معمولا در پشت پرده وزارتخانه اتفاق میافتد، از سیدعباس صالحی عجیب است. کسی که نشان داده فارغ از همه بحثهایی که گذشت، دستکم سلامت در انتصابها برای او از هر چیز مهمتر بوده است. انگار او قصد کرده در سالهای آخر کارنامه روشن خود را در معاونت فرهنگی و سالهای وزارت ارشاد مخدوش کند.
انتخابهای شتابزده، مدیریت آشفته
تعویض مدیران در بدنه وزارت ارشاد سؤالات فراوانی در ذهن اهالی فرهنگ مطرح کرده است
در همینه زمینه :