فرهاد نمیتواند رحمتی نماند!
روایتی از سکوهای آبی در روزگار خاکستری؛ هواداران استقلال سرخورده و ناامید معتقدند که اوضاع در فصل بعد هم خوب نخواهد بود
دوشنبه شب استقلال آخرین فرصت برای زنده نگه داشتن امید در فصل را از دست داد. تماشاگران خسته و ناامید استقلال ورزشگاه را پر نکردند و در میان آنها که بودند هم بحثهای مفصلی در گرفته بود. کمیته مقصر یاب روی سکوها دنبال دلیل برای ناکامیهای عجیب این فصل میگشت که حالا با حذف در آسیا یک فصل شکست خورده را برای استقلال رقم زده است. در خلال مکالمههای جدی و خشن هوداران آبی سه اسم بر سر زبانها بود: فرشید اسماعیلی... مهدی رحمتی و مسعود سلطانی فر! با وجود هزینههای سنگینی که این باشگاه در فصل جاری روی دست دولت گذاشت و فهرست انبوه خریدهای این تیم، همچنان تماشاگران مدیران تیم و مدیر ورزش کشور را مقصر ناکام شدن تیمشان در لیگ فشرده امسال و گروه سخت آسیا میدانند.
شبی که با شادی شکست پرسپولیس برای استقلالیها شروع شد و میرفت روحیه را برای دقایقی به جمع استقلالیها تزریق کند، اما خیلی زود اوضاع به روال قبل بازگشت. استقلالیها و سرمربی جوانشان در شادی گل چشمی غرق شدند و خیلی زود گل تساوی را خوردند تا حالا شادی گل خاص روزبه سوژه باشد. سکوها دوباره به یاد باند «سفتا» افتادند و رحمتی زیر ذره بین استقلالیها رفت. اینکه او با دخالت بیجا در زننده پنالتی داربی فصل را برای آبیها تمام کرده و حالا وقت تمام شدن دوره حضور خودش و باندش در استقلال است. شایعه مذاکره او و علی کریمی با تراکتور حالا موضع منتقدان رحمتی را تقویت کرده که وقت خداحافظی با کاپیتان رسیده است. تقریبا همه آبیها معتقدند که دیگر نباید رحمتی در استقلال بماند و باز هم حاشیه بسازد.از دیگر سو ماجرای اخراج شفر و شایعه بازگشت قلعهنویی سکوهای آبی را ملتهب کرده است. شفر دیگر هواداری در جمع تماشاگران ندارد اما همه از دروغهای محتمل مدیران استقلال درباره مربی خارجی بزرگ نگران هستند. اینکه اسامی و اخبار غیرقابل اعتنا هستند و در نهایت مدیران با قلعهنویی تمام میکنند. عدهای میگویند جام را به هر قیمتی میخواهند حتی با قلعه و عدهای معتقدند که چاره کار در مربی خارجی بزرگ است.
وقتی استقلال گل تساوی را خیلی زود خورد و تعویضهای مجیدی هیچکدام گره بازی را باز نکرد، بحثها داغتر شد. اینکه او هنوز خام و بیتجربه است و در هیاهوی بازی گم میشود. اینکه در دو بازی تیم او خیلی زود گل تساوی را خورده و قادر به تمرکز بر اتفاقات نیست. اینکه شخصیت مجیدی برای کنترل حواشی فوتبال ایران و اتفاقات فرا ورزشی رایج در آن کامل نیست.
سوت پایان بازی زده میشود و لشگر ناامید و سرخورده آبی سکوها را ترک میکند. هر گوشهای صدای فحاشی و اعتراض بلند است. گاهی فتحی هدف است و گاهی وزیر ورزش. گوشهای به بازیکنان اعتراض میکنند و برخی فرشید اسماعیلی را صدا میزنند. هر چه هست فصل پرحاشیه استقلال در حال پایان با ناکامی مطلق است؛ناکامیهایی که اکنون بدهیهای هنگفتی را هم روی هم تلنبار کرده و معلوم نیست با اوضاع اقتصادی کشور چطور میشود تیمی مدعی قهرمانی را برای فصل بعد بسیج کرد. الهیار فروخته شده، طارق رفتنی است، رحمتی و چند بازیکن قراردادشان تمام میشود و جوانهای آبی هم چنگی به دل نزدهاند. کشتی به گل نشسته استقلال از نظر هوادارانش در فصل بعد هم روزگار سختی خواهد داشت.