در نشست«تهران امید دارد» از مسائل هرندی و راه بازگشایی دوباره مرکز خدمات اجتماعی زنان محله صحبت شد
در به روی زنان هرندی باز میشود؟
لیلی خرسند/خبرنگار
9سال پیش خانه لوکسی بود، پر از زرق و برق، پر از امید. گروه هدفش دررؤیا هم نمیتوانستند این همه زیبایی و داشته را کنار هم بچینند، خانه مثل خانه عیاننشینان بود و زرق و برقش هر کسی را وسوسه میکرد که صاحب خانه باشد و شاید همینها بود که دو سال پیش در خانه را برای همیشه بست. مسئله مجوزهای ویژه بود یا هر چیز دیگری، اهالی محله هرندی را که امیدوار کرده بود تا دردهایشان را در این خانه از یاد ببرند، ناامید کرد و از راهیابی به خانه ناتوان. هرندی و مسائلش هر روز بزرگتر میشوند و این بزرگ شدن، جامعه آسیبپذیر را هم هر روز بزرگتر میکند، جامعهای که تعداد زنانش بیشتر است و آسیبهایش جدیتر. این آسیبها و بسته ماندن درخانه پیام که روزی برای ساماندهی، ایمنسازی، توانافزایی و حمایت از آسیبدیدگان راهاندازی شد، موضوع نشست سیوششم «تهران امید دارد» بود و اینکه چگونه و با چه طرحی این مرکز بازسازی شود و این بار بهعنوان مرکز خدمات اجتماعی زنان هرندی فعال شود. شورایاران، مدیران شهری، نمایندگان سمنها و اهالی محله گرد هم آمده بودند تا در گفتوگو با هم به راهحلی برای فعال کردن این مرکز برسند. مرکز پیام برای حمایت از زنان طراحی شده بود و مدتی کارگاههای این مرکز که زنان هم در آن حضور داشتند، فعال بود اما فعالان اجتماعی امیدوارند پیام به مرکزی برای حمایت از زنان تبدیل شود.
کلیپی که در اول این نشست به نمایش درآمد، 3 مدل از این مراکز را معرفی کرد که میتوانست الگویی برای کسانی باشد که دغدغه بازگشایی این مرکز و کارآمد بودن آن را دارند، مرکزی با 6هزار و 500مترمربع مساحت که در ضلع شرقی هرندی قرار دارد. «سرای جامعه لندن»، «انجمن مردم» در سنگاپور و «مرکز رفاه خانواده» که قبل از انقلاب در ایران فعال بوده، بهعنوان نمونههای موفق معرفی شدند، مراکزی که بهدنبال تقویت هویت، یکپارچگی اجتماعی، توانمندسازی شهروندان، بهبود تفاهم اجتماعی، حل مشکلات محله و... بودند و هستند. مهمانان در این نشست از مسائل هرندی گفتند و از علتهایی که این مسائل را ایجاد کردهاند. نظر دکتر پویا علاءالدینی،دانشیار گروه برنامهریزی اجتماعی دانشگاه تهران این بود که در محلههای تهران مشارکت وجود ندارد، اینکه شهروندان با بخشهای عمومی ارتباطی ندارند و تمایلی به درگیر کردن سطوح پایین جامعه در سیاستهای اجتماعی وجود ندارد. علاءالدینی درباره مدل مدیریت مرکزی که قرار است در هرندی بازسازی و بازگشایی شود صحبت کرد، اینکه این مرکز چطور مدیریت شود، چه گروههایی خدمات بدهند و این گروهها چطور با هم ارتباط داشته باشند. او معتقد است که در ایران تعامل واقعی انسانها برای رسیدن به هدف وجود ندارد و جای آن را فرم پر کردنها و امضای صورتجلسهها گرفته است. علاءالدینی از ضعف قانون در حمایت از مهاجران خارجی گفت که بخشی از جمعیت هرندی هستند و اینکه شهرداری بهعنوان متولی اصلی شهر، وظیفه حمایت از آنها را دارد.
حل مشکل با گردهم آمدن
لیلا ارشد، مؤسس خانه خورشید، در دهه 50مرکز رفاه خانواده را دیده، مرکزی که در این نشست بهعنوان الگو مطرح شد و در دهه 80هم خانه پیام، خانهای که بسته شدنش موضوع جلسه است. ارشد از خانه پیام صحبت کرد، خانهای که فقط برای تجهیز داخلیاش 3 میلیارد تومان هزینه شد و متخصصان ممتازی را به همکاری گرفت اما مجوزهای لازم را برای حمایت از زنان نداشت و نتوانست اجازه نگهداری شبانهروزی زنان را بگیرد و در دو سال گذشته به انبار تولیدیهای پوشاک تبدیل شد. ارشد راهحل مشکل این خانه را، گرد هم آمدن سمنها و انجام کارگروهی با حمایت شهرداری میداند: «کنار هم قرار گرفتن مهم است.»
علی اکبر اسماعیلپور ،پژوهشگرکه سالها قبل با ایده جلوگیری از کار کودکان وارد دروازه غار شده، سیاه چاله اجتماعی منطقه را هر روز عمیقتر از روز قبل میبیند، درحالیکه در همین منطقه نزدیک به 20سمن در حال فعالیت هستند. اسماعیلپور توضیحاتی درباره انواع افراد حاضر در منطقه داد؛ کولیها، افغانستانیهای با مجوز کار و مهاجرانی که غیرقانونی وارد ایران شدهاند، مهاجران ایرانی، ساکنین اصلی محل، کارگران مهاجر روزانه و افرادی که برای تامین موادمخدر روزانه وارد محله میشوند: «با این ترکیب جمعیتی، نمیشود یک نسخه برای محله پیچید.» اسماعیلپور از کم کاری مسئولان گفت، از بهزیستی و آموزش و پرورشی که کارشان را درست انجام نمیدهند و... او معتقد است که هرندی و مناطق اطرافش به طرح تحول نیاز دارد، طرحی که همه سازمانها از آن پشتیبانی کنند.
از قوانین هم صحبت شد، قوانینی که موجب دشواری کار بعضی از مراکز حامی زنان شده. ارجمندی، معاونت آسیبدیدگان بهزیستی هم به روز نبودن این قوانین را تأیید کرد و مدعی شد ایراد اصلی مرکز پیام در هرندی، این بوده که برای 90نفر تعریف شده بوده و منطقی این است که مراکز باید 10نفره باشند و با این تعریف بهزیستی به 22مرکز 10نفره مجوز داده. مالکی، زن شهروندی هم که در این نشست بود، شاکی شد که ایران فقط 220زن آسیب دیده دارد؟
علی محمد سعادتی، شهردار منطقه 12هم که در این نشست حضور داشت، از تردیدی گفت که نسبت بهکار سمنها دارد: «19ساختمان شهرداری در اختیار سمنهاست، نتیجهای که باید بهدست میآمد، همین قدر بوده؟ مرکز پیام ساختمان بیستام میشود و هزینه دیگر به هزینههای شهرداری اضافه میکند؟ بهنظر میرسد هرندی به کارگاه اجتماعی سعی و خطا تبدیل شده. هیچ تعهد و پاسخگویی برای به نتیجه نرسیدن برخی از این اهداف نیست. سمنها باید مرامنامه و تعهداتی نسبت به مجموعه خودشان داشته باشند.» سعادتی در این صحبتهایش در شروع پروژه راهاندازی پیام منافاتی ندانست ولی اعلام کرد که باید از سعی و خطای بیشتر در هرندی جلوگیری کرد تا آسیبدیدگان محله بیشتر از این آسیب نبینند.
الهام فخاری، عضو و رئیس کمیته اجتماعی شورای شهر تهران در جمعبندی صحبتهایی که شده بود، روی چند نکته تأکید کرد؛ اینکه شاید بهخاطر نبود سازوکارهای مناسب نشود نمونههای موفق خارجی نظیر نمونههای لندن و سنگاپور را در ایران بومیسازی کرد اما تجربه بومی و موفقی مثل مرکز رفاه خانواده، میتواند حتی در مقیاس جهانی قابل ارائه باشد. فخاری در توضیح مفهوم «توسعه اجتماعی» گفت: «منظور از توسعه اجتماعی آن است که نهتنها مجموعه تغییر و تحولات ساختاری در بافتهای فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و اقتصادی محله رخ دهد بلکه بتوان فراتر از آن با توانمندسازی اجتماع محلی به سازماندهی منابع انسانی و محیطی برای مواجهه با فرصتها و چالشها پرداخت.» نظر او درمورد مدل پیشنهادی برای راهاندازی مرکز توسعه اجتماعی هم این است: «در این مدل پیشنهادی، شرط اساسی استفاده از ظرفیت شراکتی شهروندان است، بنابراین با پشتیبانی شهرداری تهران، باید برای اداره مرکز توسعه اجتماعی به تشکیل شورای مدیریتی متشکل از سازمانهای مردمنهاد فعال محلی مبادرت ورزید. همینطور با تشکیل زنجیره همارزی بین محلات مجاور، نهتنها به ارائه خدمات بهداشتی، آموزشی، اجتماعی و فرهنگی برای شهروندان پرداخت بلکه با برنامههایی برای توانمندسازی شهروندان(به مانند کسب و کار اجتماعی) بهدنبال اجتماع پذیری مجدد شهروندان آسیب دیده بود و حتی از پارک هرندی که در مجاورت این مرکز است نه به مثابه تهدیدی محیطی که به مثابه فرصتی اجتماعی نگاه و استفاده کرد تا در آن با برگزاری رخدادهای مشارکتی شهری، فرصت هرچه بهتر و بیشتری را برای برگشت مجدد شهروندان آسیب دیده به آغوش جامعه مهیا کرد.»
رسیدگی نهادهای قانونگذار به افرادی که بهعنوان مهاجر که به نام پناهنده وارد ایران و ساکن هرندی شدهاند هم از پیشنهادهای فخاری بود. نظر دیگر او این بود که به جای صحبت از گذشته، شرایط حال حاضر مورد توجه قرار بگیرد و براساس آن برنامهریزی کرد. او خطاب به شهردار و نگرانیهایی که از راهاندازی مرکز پیام دارد، گفت: «میزان دقت و تامل در برنامه ریزی را به اندازهای درنظر بگیریم که به ریسکپذیری در مورد اجرای برنامه لطمه نزند که ممکن است پروژهای از ترس عدمموفقیت به اجرا نرسد. و در اینجا میخواهم به شهردار محترم منطقه بگویم که شورا از شما حمایت خواهد کرد و از ریسک اجرا نترسید.»
سمنها مهمترین پیشرانهای جامعه
الهام فخاری، عضو و رئیس کمیته اجتماعی شورای شهر تهران: سمنها از مهمترین نهادها و پیشرانهای جامعه محسوب می شوند و باید مراقب بود این نهادهای غیر دولتی به بازوی اجرایی شهرداری یا سایر نهادها تبدیل نشوند. اگر اشکال و مانعی برای پیشبرد مسائل اجتماعی وجود دارد باید با فشار به دولت رفع شود و این طبق قانون اساسی از وظایف دولت است. دولت نهاد نظارتی نیست و نهاد اجرایی است و وجود سمنها، دولت را از وظایف اجراییاش معاف نمیکند.پیشنهاد می شود برای حل مسائل هرندی و راهاندازی دوباره مرکز زنان پیام کارگروهی در کمیته اجتماعی شورای شهر تشکیل شود.این شورا میتواند با تلفیق ساختار اجتماعی شورایاری و سمنها تشکیل شود و یک جدول زمانی مشخص برای به سرانجام رسیدن طرحها داشته باشد که اگر زمان مشخص نشود، انجام یک طرح میتواند سالها طول بکشد. در محله هرندی باید مشخص شود مرکز خدمات اجتماعی پیام با کدام جامعه سر و کار دارد. پرونده هرندی و راهاندازی مرکز پیام باز ماند اما قرار نیست رها شود. صحبت از این بود که این مرکز تا پایان فروردین به سرانجام برسد.