مهمترین دلایل بیمیلی افراد برای داشتن فرزند چیست؟
من بچه نمیخواهم
زنانی که تصمیم گرفتهاند هرگز بچهدار نشوند، از دلایلشان میگویند
شبنم سیدمجیدی
«حیف نیست بچه نداشته باشید؟» یا «تا دیر نشده دست بهکار شو دیگه. فاصله سنیت نباید با بچه زیاد باشه.» یا اینکه «بچه داری خیلی بهت مییادا.» و یا در بدترین حالت «دکتر رفتین؟ شاید مشکلی داشته باشین.» فرقی نمیکند که دخترخاله نوه عموی شما مقابلتان باشد و این حرفها را بگوید یا مادر و پدر یا مادرشوهرتان؛ همه قصد کمک دارند و همه میخواهند بدانند چرا بچهدار نمیشوید؟ چرا که شما که همهچیز دارید پس یک بچه هم بیاورید تا کیفتان کوک شود! اگر از آنهایی هستید که نمیخواهید بچهدار شوید، همیشه باید برای اینجور آدمها جوابی در جیب داشته باشید؛«توی این اوضاع اقتصادی مملکت مگر میشود به فکر بچه داشتن بود؟» یا اینکه «من صبح تا شب کار میکنم و همسرم هم همینطور. چهکسی میخواهد مسئولیت نگهداری بچه را به دوش بکشد؟»
بعد شاید بشنوید که «بعدا پشیمان میشوی.» یا اینکه «گرمای زندگیتان میرود.» و یا مثلا «برای پیری و کوریات حداقل یک بچه بیاور!» یا «بچه خودش بزرگ میشود، سخت نگیرید.» بعد فرض کنید شما بالاخره تسلیم حرفهای دیگران و البته وسوسه تجربه حس خوشایند مادر یا پدر بودن بشوید و یک بچه بیاورید، دوباره روز از نو، روزی از نو. «دومی را هم بیاور که اولی تنها نباشد.» «یک بچه کم است. 2تا باشند خیالت راحت میشود.» اما این روزها بهخصوص در شهرهای بزرگتر و زندگیهای پرمشغله، تعداد آدمهایی که با وجود همه این فشارها زیر بار بچهدار شدن میروند، روزبهروز کمتر میشود. خیلی از خانوادهها تکفرزند هستند و البته تعداد آنهایی که نمیخواهند هرگز بچهدار شوند بهخصوص در طبقه متوسط رو به فزونی گذاشته است.
زهرا 39سال دارد. چند سالی از زندگی مشترکش میگذرد و تصمیم قطعی گرفته است که هرگز بچهای نداشته باشد. او میگوید: من هرگز بهخاطر حرفهای دیگران یا بهخاطر دل پدر و مادرم که به من میگویند ما دلمان میخواهد مادربزرگ و پدربزرگ شویم، تصمیم خودم را عوض نمیکنم. هر کسی باید خواستههای خودش در اولویت زندگیاش باشد.
زهرا میگوید که همهاش هم بهخاطر دلایل اقتصادی نیست، مسئولیتهای سنگین نگهداری از فرزند هم او را مجاب کرده که هرگز وارد چنین پروسهای نشود. زهرا ادامه میدهد: بچه داشتن خیلی سخت است. فرض کن یک نگرانی دائمی تا آخر عمر در مورد فرزندت داشته باشی. همیشه یک گوشه دلت پیش بچه است. همه میگویند پشیمان میشوی اما من با عقل الانم تصمیم میگیرم و بهخاطر آیندهای که هنوز نیامده نمیتوانم تصمیم خودم را عوض کنم. همیشه میبینم دوستانم که ازدواج کردهاند و بچه دارند چقدر سختی میکشند. از خواستهها و نیازهای خودشان میگذرند و مشکلات مالی دارند. اما من بدون بچه این سختیها را ندارم و از آرامش زندگیام در کنار همسرم لذت میبرم. او میگوید: در شرایط فعلی من با کار تماموقتی که دارم حتی نمیتوانم بهخودم برسم، چطور میتوانم یک موجود دیگر را خلق کنم.
نفیسه یک زن 45ساله است و 18سال از زندگی مشترکش با همسرش میگذرد. او در اینباره میگوید: من هم اوایل زندگیام خیلی از اینگونه نظرها میگرفتم که چرا بچه نمیآوری؟ آخرش پشیمان میشوی. آن زمان خودم هم هنوز نمیدانستم که هرگز بچه نمیخواهم بلکه فقط میخواستم بهخودم و همسرم زمان بیشتری بدهم. چند سال که گذشت متوجه شدم اینکه خیلیها بچه را راهحل مشکلات دیگر زندگیشان میدانند غلط است. بچهدار شدن خودش یک مسئولیت دیگر است، نه راهحل؛ مسئولیتی است که هیچ وقت نمیتوانید از زیر بار آن شانهخالی کنید. شما حتی میتوانید به ازدواجتان پایان دهید اما مادر یا پدر بودن را نمیتوانید ترک کنید. این بزرگترین تصمیم زندگی است.
او ادامه میدهد: من هنوز آمادگیاش را حس نکردهام. شاید یک روز نظرم عوض شود. اما تا الان حس نکردهام که باید بچهای در زندگیام باشد و همسرم نیز با من موافق است. قرار نیست همه آدمهای دنیا مادر یا پدر باشند. ما حس کمبودی در زندگی نداریم.
شیوا زنی دیگر است که تصمیم گرفته بچهدار نشود. او میگوید: بهنظرم تصمیم درباره بچهدار شدن یا نشدن باید برعهده زن باشد. چون زن است که باردار میشود، بچه شیر میدهد، چاق میشود، افسردگی بعد از زایمان و هزار درد دیگر میگیرد و اوست که در جامعه ما بیشترین مسئولیت نگهداری از فرزند را به دوش میکشد. در اینباره نیز من و همسرم بعد از مدتی به تفاهم رسیدیم و او پذیرفته که ما فعلا نمیتوانیم بچهدار شویم. من هنوز نمیتوانم آنقدر ازخودگذشته باشم که مسئولیت یک بچه را بهعهده بگیرم و از نیازها و خواستههای خودم بگذرم.
البته در مقابل زنانی که میگویند هرگز نمیخواهند بچهدار شوند، خیل زنان و مادرانی وجود دارند که از تجربه مادر شدن بهعنوان بهترین و منحصربهفردترین تجربه زندگیشان یاد میکنند. خیلیها میگویند فرزندشان باعث تعالی و پیشرفتشان شد، خیلیها میگویند فرزند داشتن بزرگترین لذتی است که بهای آن همان مسئولیتهای زیاد است اما قطعا در دنیای پیچیده امروز نمیتوان برای همه آدمها یک نسخه برای یک نوع زندگی پیچید.