• پنج شنبه 13 اردیبهشت 1403
  • الْخَمِيس 23 شوال 1445
  • 2024 May 02
دو شنبه 15 بهمن 1397
کد مطلب : 47067
+
-

روایت است که می‌ماند

موج مستند سازی درباره تاریخ معاصر

روایت است که می‌ماند



مصطفی شوقی
​​​​​​
برای بسیاری این یک معما بود و برای گروهی دیگر این یک خسارت؛ تصاویر منحصر به‌فردی از انقلاب 57 از شبکه تلویزیونی «من و تو» پخش شده بود که بیش از هر چیز برای بچه‌های دهه 70شمسی، تازگی داشت و در بالای سرشان ابری با علامت سؤال به‌وجود آورده بود. 5سال پیش،گویی به تاریخ معاصر ایران و انقلاب اسلامی حمله شده بود، معمولا واکنش‌های افراد مسئول در حوزه‌های مختلف ازجمله فرهنگ پدافندی است. یعنی اول باید یک سیلی محکم بخورند، بعد که خوب دردشان آمد، تازه یادشان می‌آید که باید واکنشی داشته باشند. به همین دلیل به جای ایجاد فضای «ایجابی» به جنگ می‌روند؛ ولو اینکه دفاع از آرمان‌ها و ارزش‌هایی که به آن اعتقاد دارند، باشد. این به زبان خیلی ساده، آغاز موج نوی «مستند‌سازی‌ سیاسی» در ایران بود؛اول حمله شد، هیجانی ایجاد کرد و بعد مستندهای پاسخ گویی، بدون اینکه اصلا در گذشته ضرورتی برای بازگشایی پرونده تاریخ معاصر ایران و دلایل وقوع انقلاب برای اقناع نسل جوان احساس شده باشد، ساخته شد. بعدها که کارها نهادی تر، جدی‌تر و اتفاقا برخی آثار خوب و درخشانی نیز تولید شد، با نگاهی به گذشته و دیدن فیلم‌های «من و تویی» متوجه شدیم که آنها فقط تصاویر آرشیوی بسیارخوبی داشتند و عمدتا روایت هایشان ویکی پدیایی، بدون محتوا و قصه به سبک پروپاگاندای رژیم پهلوی در«تلویزیون ملی ایران» بوده؛ چیزی که در نگاه رسمی از تاریخ انقلاب اسلامی از ارائه آن به مخاطب برای سال‌های متمادی دریغ شده بود و چشم مخاطب را به‌اصطلاح عادت نداده بودند. برای سال‌ها بنابه دلایلی نامعلوم و بدون توضیحی «آرشیو مرکزی» صدا و سیما به‌عنوان غنی ترین سرمایه تصویری ایران را سه قفله کرده بودند و هیچ تصویری از آن به بیرون نمی‌آمد؛آنطور که این تصاویر به مستندسازان داخلی داده نمی‌شد اما نمی‌دانم چرا در شبکه‌های مخالف جمهوری اسلامی پخش می‌شد! شاید به همین دلیل است که در چند سال اخیر تلویزیون حداقل در ارائه تصاویر آرشیوی دیگر مثل گذشته خسیس نیست. با این حال اما مشکل هنوز پابرجاست و مستند‌سازی‌ سیاسی ایران حتی بعد از عبور مستندهای پدافندی، یک گرفتاری بزرگ دارد. با این حال مستندسازی سیاسی و تاریخی، قطعا همه طرف‌های ماجرا را راضی نخواهد کرد، برخی، رویدادها یا پرتره شخصیتی که دوست دارند را سفید و نورانی می‌بینند و برخی دیگر نه، در مقام مخالف خوانی شمشیر به رویش می‌کشند.اینجاست که مستند‌سازی‌ سیاسی در ایران حرکت روی سطح صیقلی است؛هر لحظه ممکن است که به سمت «له یا علیه» جریانی و یا فردی واژگون شود. با این حال راه اصلی بازگشت به روایت است نه قضاوت ؛به این معنا که مستند ساز باید در میانه تاریخ بایستد، آنچه پژوهش کرده بگوید و آنچه راست است بیان کند و از دروغگویی و تک بعدی دیدن رویدادها و افراد پرهیز کند؛این روایت است که می‌ماند.

خدمت و خیانت

تاریخ معاصر ایرانیان در مجادله‌ای داغ و بی‌نهایت «خدمت و خیانت» به سر می‌برد؛ هر کدام از ذی‌نفعان رخدادهای تاریخی که کم هم نیستند، روایت خود را اصل و مابقی را پوچ می‌نامند؛ 28مرداد کودتا یا قیام ملی؟، رضاشاه دیکتاتور یاپدر مدرنیزاسیون ایران؟، توهم توسعه اقتصادی در دهه‌های 40 و 50 یا ویرانی اقتصاد درعصر پهلوی و...حتی در تاریخ جمهوری اسلامی و به اندازه نقش وعمل بازیگران درفصل‌های مختلف تاریخی‌اش، ما را مشغول مسئله‌ای به نام نهادینه شدن «روایت رسمی» کرده؛ یعنی همانقدر که مستندهای من و تویی محصور ایدئولوژی رسمی پهلوی‌هاست که امروز ما هم در بیشتر مستندهای تاریخی، گرفتار روایت رسمی از تاریخ معاصرهستیم. مستند‌سازی‌ «آفندی یا پدافندی» آنطور که در خارج از ایران و داخل کشور، ساخته می‌شود، به‌شدت ضدتاریخ، بخشی‌نگر، بدون کمترین استفاده از اسناد و روایت‌های مختلف که حتی هم را نقض کنند، بدون مجادله و مباحثه و... به همین دلیل سودمند نیست و ضدمخاطب است.
 

این خبر را به اشتراک بگذارید