• پنج شنبه 13 اردیبهشت 1403
  • الْخَمِيس 23 شوال 1445
  • 2024 May 02
دو شنبه 15 بهمن 1397
کد مطلب : 47065
+
-

«پدیده پاشایی» نخستین نشانه مهم شکاف نسلی در کشور را به نمایش گذاشت

«نسل جدید» وارد می‌شود

«نسل جدید» وارد می‌شود

ولی خلیلی

«تو به جای منم داری زجر می‌کشی/یکی عاشقته که تو عاشقشی/ تو به جای منم پُر غصه شدی/ نذار خسته بشم، نگو خسته شدی/ نگرانِ منی که نگیره دلم/ واسه دیدن تو داره می‌ره دلم...» صبح 25آبان
( 1393) شهر تهران با صدای هزاران نفری که این شعر را می‌خواندند و برای مرگ خواننده‌اش مرتضی پاشایی در خیابان‌های مرکز شهر و اطراف تالار وحدت جمع شده بودند، از خواب بیدار شد و البته این تنها پایتخت نبود که یکباره شگفت‌زده شد بلکه مراسم تشییع جنازه پاشایی به «پدیده»‌ای مهم از نظر بررسی‌های جامعه شناختی و مطالعات فرهنگی بدل شد و از همه مهم‌تر شکل‌گیری شکاف نسلی را یکباره به رخ جامعه ایران کشاند. آن روز سؤال اصلی‌ای که بسیاری از پایتخت‌نشینان و حتی  اکثر ایرانیان این بود که این جمعیت از کجا و چگونه بدون هیچ هماهنگی‌ای دور هم جمع شده‌اند؟ چه افرادی هستند؟ چگونه فکر می‌کنند؟ و... .

مراسم تشییع جنازه مرتضی پاشایی از جمله اتفاق‌هایی است که باید آن را با کلماتی مانند «خودجوش»، «غافلگیرکننده»، «غیرمنتظره»، «بی‌سابقه» و «تاریخی» از نظر اجتماعی و فرهنگی دانست. اگر چه که قصه زندگی و مرگ او بر اثر سرطان معده در 30سالگی همه نشانه‌های یک داستان تراژیک را داشت اما آنچه بیش از همه پاشایی را به نماد تبدیل کرد، آهنگ‌هایش بود که انگار به صدای نسل جدید و طبقه‌ای از اجتماع تبدیل شده بود که تا پیش از این کمتر دیده می‌شدند یا اصلا جدی گرفته نمی‌شدند و آن روز پاییزی به بهانه مرگ خواننده محبوبشان آمده بودند تا خودی نشان دهند. مرتضی پاشایی متولد دهه60 (20مرداد 1363) و سال‌های جنگ بود ولی بیشتر طرفدارانش را دهه‌هفتادی‌ها تشکیل می‌دادند و می‌دهند؛ آنهایی که هنوز هم در کشور چندان جدی گرفته نمی‌شوند ولی به‌زودی به بازیگران اصلی جامعه ایران تبدیل خواهند شد؛ جوانانی که بین 17تا 27سال سن دارند و حدود 20درصد جامعه ایران را تشکیل داده‌اند. البته در شکل‌گیری «پدیده پاشایی» برنامه «عامه پسند» و «پر سوز‌و‌گداز» ‌ماه عسل (با اجرای احسان علیخانی) که پاشایی تیتراژ آن را سال پیش از مرگش خوانده بود و شبکه‌های اجتماعی هم نقشی اساسی بازی کردند ولی نکته مهم در این بین زنگ هشدار توجه به نسل جدید و خواسته‌هایشان در جامعه بود که به صدا درآمد ولی آنچنان که باید و شاید شنیده نشد تاجایی که 2سال بعد بار دیگر در تجمع نوجوانان دهه 70 و 80 در مجتمع کورش در اتوبان ستاری تهران (سه‌شنبه 18خرداد سال 1395) خودی نشان داد.

بعد از شگفت‌زده شدن بخش زیادی از جامعه ایران به‌دلیل حضور هزاران نفر در مراسم تشییع جنازه مرتضی پاشایی، بررسی این پدیده به موضوعی جامعه‌شناختی بدل شد و جلسات متعددی برای بررسی این رخداد با حضور جامعه‌شناسان مطرح برگزار شد و حاشیه‌های بسیاری به‌وجود آمد که بدون شک مهم‌ترین آن بحث‌های یوسف اباذری، استاد جامعه‌شناسی دانشگاه تهران بود که حدود یک‌ماه بعد از مرگ مرتضی پاشایی (18آذر) در نشستی با عنوان «پدیدارشناسی فرهنگی یک مرگ» در دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران مطرح شد. او با انتقادی تند به حضور مردم در مراسم تشییع پاشایی گفت:«این آقایی که عکسش را اینجا زده‌اند و چراغ‌ها را تاریک کرده‌اند، یک خواننده پاپ بود و پاپ در سیر موسیقی، مبتذل‌ترین نوع موسیقی است... من داده‌ام یک موسیقی‌دان، فرمت موسیقی او را تحلیل کرده... مبتذل محض است! ما [موسیقی] پاپی داریم که پیچیده است. این ساده‌ترین، مسخره‌ترین، احمقانه‌ترین و بدترین نوع موسیقی است؛ صدای فالش، موسیقی مسخره، شعر مسخره‌تر. بنابراین من چطور می‌توانم چنین چیزی را تحلیل نکنم؟ برای من خیلی جالب است که 300-200 هزار، یک میلیون نفر، یک ملتی می‌افتند به‌دنبال چنین موسیقی مبتذلی و در مجلس ترحیم شرکت می‌کنند؟ چرا مردم ایران به این افلاس افتاده‌اند؟ اینجاست که تحلیل بسیار مهم است».

او در ادامه صحبت‌هایش شکل‌گیری پدیده پاشایی را سیاست‌‌زدایی دانست که نمود آن میدان دادن به افراد غیرنخبه همچون ورزشکاران، بازیگران، خوانندگان و... در امور سیاسی است. به گفته این مدرس دانشگاه، در سال‌های اخیر هم حاکمیت و هم مردم دچار ترسی متقابل از یکدیگر شده‌اند. از این‌رو هم مردم و هم حاکمیت به سمت سیاست‌زدایی حرکت می‌کنند و در این فضا شخصی چون پاشایی به یک اسطوره و نماد تمرکز بر امور غیرسیاسی تبدیل می‌شود. اباذری گفت:«این مسئله، یک نکته شبه ‌فاشیستی دارد که من از آن وحشت دارم. سیاست‌زدایی، انهدام هر آن چیزی است که برایش انقلاب شد و عده زیادی برایش ایستاده‌اند. چرا وقتی یک روشنفکر می‌میرد کسی برای تشییع جنازه‌اش نمی‌رود؟ این ماجرا نشانه بدی است».

همچنین حمیدرضا جلایی‌‌پور، عضو هیأت علمی دانشگاه تهران در تحلیلی چرایی حضور گسترده مردم در مراسم تشییع پاشایی را به 4دلیل «تغییرات اجتماعی فراگیر جامعه ناشی از گسترش آموزش و رسانه‌های عمومی»، «ستاره بودن پاشایی در موسیقی پاپ و پرطرفدار بودن این موسیقی»، «حضور در برنامه‌های صدا و سیما» و «همسانی ویژگی‌های شخصیتی خواننده پاپ با شرکت‌‌کنندگان در مراسم» مرتبط دانست و سعید معیدفر، جامعه‌ شناس هم بر مسئله شکاف نسلی تأکید کرد؛« بحث شکاف نسلی در کشور ما چند سال است که مطرح شده است اما شاید کسی باور نداشت که چنین پدیده‌‌ای اتفاق می‌افتد. ما نسلی داریم که برآمده از انقلاب است و این نسل همچنان صدای بسیار بلندی دارد و نقشی را برای نسل جدید قائل نیست.»  در حالی حدود 5سال از شکل‌گیری پدیده پاشایی می‌گذرد که به‌نظر می‌رسد همه‌‌چیز و به‌خصوص گردهمایی چندین هزارنفری مراسم تشییع جنازه‌اش برای سیاستگذاران، دولتمردان و حتی فعالان و نخبگان اجتماعی به‌دست فراموشی سپرده شده است؛ اما در این بین پدیده شکاف نسلی و حضور نسل جدید (دهه هفتادی‌ها و هشتادی‌ها) در جامعه ایران به یک «آتش زیر خاکستر» تبدیل شده است که نادیده گرفتن‌ها و بی‌توجهی‌ها شعله‌های جدایی‌اش از هسته مرکزی اجتماع را هر روز بیشتر و عمیق‌تر می‌کند؛ نسلی که با تعامل و شکل‌گیری گفت‌وگوی بین نسلی و پذیرش آن می‌تواند به مهم‌ترین سرمایه اجتماعی در آینده کشور بدل شود و درصورت سرخوردگی به سمبل ناامیدی.
 

این خبر را به اشتراک بگذارید