اسیدپاش نامرئی
اسیدپاشیهای سریالی اصفهان یکی از مهمترین پروندههای جنایی در سال93 بود
جواد عزیزی؛ دبیر گروه حوادث
«اسیدپاش اصفهان کیست؟» این، سؤالی است که با گذشت 4سال از شروع اسیدپاشیهای سریالی اصفهان، هنوز پاسخی برای آن پیدا نشده است. هر چند در این سالها، پلیس از تحقیقات گسترده و حتی جستوجوی کوچه بهکوچه برای یافتن اسیدپاش خبر داده اما حاصل همه این تلاشها چیزی جز دستگیری چند مظنون و در نهایت اثبات بیگناهی آنها نبوده تا این پرونده همچنان مفتوح بماند و تبدیل به یکی از معماهای پیچیده سالهای اخیر شود؛ معمایی که هنوز افکار عمومی در جستوجوی پاسخ آن است و قربانیان پرونده بیصبرانه در انتظار «رسوا شدن» اسیدپاش.
پاییز سال93، نام اصفهان گره خورده بود با واژه«اسیدپاشی». اخباری که از اسیدپاشیهای سریالی در این شهر حکایت داشت، پشتسر هم در رسانهها و شبکههای اجتماعی منتشر میشد و جوی از ترس و ناامنی را مخصوصا میان زنان این شهر حکمفرما کرده بود. تا جایی که برخی از پسران با سوءاستفاده از این جو هراس با رفتاری بیمارگونه، برای ترساندن دختران با بطریهای کوچک روی آنها آب میپاشیدند تا برای لحظاتی با دیدن ترس و وحشت آنها بخندند و تفریح کنند.
اما شروع این اسیدپاشیها، عصر نهم مهرماه بود و نخستین قربانی، دختر جوانی به نام سهیلا جورکش. سهیلا آن روز سوار بر خودروی پرشیای مشکی در خیابان مشتاق اصفهان توقف کرد تا با مادرش تماس بگیرد، او شیشه ماشین را پایین کشیده و سرگرم حرف زدن با مادرش بود که جوانی موتورسوار کنار خودروی او توقف کرد و اسیدی را که داخل ظرف بود، از پنجره باز خودرو بهصورتش پاشید. صدای سوختم سوختم سهیلا از آن سوی خط مادرش را به وحشت انداخت و مردمی که شاهد این حادثه بودند به کمک دختر 27ساله رفتند تا او را به بیمارستان منتقل کنند. متأسفانه آنها خبر نداشتند که صورت قربانی اسیدپاشی را باید با آب زیاد شستوشو داد و او را از محیط اسیدی دور کرد و به همین دلیل دختر جوان را سوار خودروی خودش که داخل آن پر از اسید بود کردند تا به بیمارستان برسانند و همین مسئله باعث شد تا سوختگی او بیشتر شود. چند روز بعد، یعنی در 23مهرماه، این بار زن جوانی به نام مرضیه هدف اسیدپاشی قرار گرفت. این زن سوار بر سمند مشکی رنگ از سمت پل ابوذر به سمت چهارراه پلیس اصفهان در حرکت بود که یک موتورسوار هنگام عبور از کنارش، بهصورتش اسیدپاشید و گریخت. زن جوان که صورتش بهشدت سوخته بود به بیمارستان سوانح سوختگی اصفهان انتقال یافت و پس از آن بود که اخبار اسیدپاشیهای سریالی در اصفهان در شبکههای اجتماعی و رسانهها منتشر شد.
تعداد قربانیان
تا مدتها گمانهزنی رسانهها درباره تعداد افرادی که قربانی اسیدپاشیهای سریالی شده بودند ادامه داشت و هنوز مشخص نبود که تعداد دقیق قربانیان چند نفر است. با این حال آنچه پلیس در جریان بررسیهای اولیه بهدست آورده بود، نشان میداد که اسیدپاش یک نفر است که سوار بر موتورسیکلت سراغ قربانیانش رفته و روی آنها اسید میپاشد. در همان روزها بود که سرهنگ حسین حسینزاده- جانشین فرمانده انتظامی استان اصفهان- در گفتوگو با همشهری درباره آمار قربانیان اسیدپاشی گفت:
«بررسیها نشان میدهد که 4زن قربانی این اسیدپاشیها شدهاند که یکی از آنها زنی افغان است که 22مهرماه 93هدف اسیدپاشی قرار گرفت».
هجوم شایعات
ماجرای اسیدپاشیهای سریالی در اصفهان همزمان شده بود با بررسی طرح حمایت از آمران به معروف و ناهیان از منکر در مجلس شورای اسلامی. تا جایی که برخی رسانهها این دو اتفاق را کنار هم گذاشتند؛ اسیدپاشی در اصفهان و بررسی طرح حمایت از آمران به معروف در مجلس و همین باعث بهوجود آمدن شایعاتی شد با این مضمون که «اسیدپاش اصفهان زنان بدحجاب را هدف گرفته بود» یا اینکه «اسیدپاشی از سوی گروهی خاص و با هدفی مشخص صورت گرفته بود».
به این ترتیب بود که شبکههای اجتماعی از وایبر و لاین گرفته تا فیسبوک و سایتهای اینترنتی پر شدند از اخبار تأیید نشده و ضد و نقیض درباره «عدهای که به روی زنان و دختران بدحجاب اسید میپاشند». این اخبار طولی نکشید که به گوش خانواده قربانیان اسیدپاشی نیز رسید و باعث واکنش آنها شد. در این میان پدر سهیلا جورکش گفت:«پدربزرگ دخترم امام جمعه بوده و خودش هم اعتقاد زیادی به حجاب داشته است. داییاش از شهدای حرم امامرضا(ع) بود و وقتی اسیدپاشی رخ داد، فقط 20روز از بازگشت دخترم از زیارت امامرضا(ع) گذشته بود. سهیلا حتی آرایش هم نمیکرد، آنوقت میگویند که او بدحجاب بود؟ این اظهارنظرها درست نیست و ما از منتشرکنندگان این شایعات شکایت و گله داریم».
برادر مرضیه ابراهیمی(دومین قربانی اسیدپاشی) هم گفت:«خانواده ما مذهبی هستند. از پدرمان گرفته که سابقه بیش از ۴۰ماه حضور در جبهه و جنگ دارد و من که ۱۸ماه در جبهه بودم و جانباز نیز هستم. مرضیه نیز کاملا مذهبی است و به حجاب معتقد است». اما این فقط خانواده قربانیان نبودند که به این اخبار واکنش نشان دادند. بلکه مسئولان پلیس و دستگاه قضایی نیز وارد عمل شدند و اعلام کردند که طبق بررسیهای آنها اسیدپاشیهای اصفهان با مسئله امر به معروف و نهی از منکر هیچ ارتباطی ندارند.
مظنون جنجالی
هنوز اخبار اسیدپاشیهای اصفهان در صدر خبرهای حوادثی بود و افکار عمومی با توجه به وعدههای مسئولان پلیس و دستگاه قضایی، در انتظار شنیدن خبر دستگیری اسیدپاش. تا اینکه خبر دستگیری یک مظنون در این پرونده مثل بمب در رسانهها صدا کرد و حتی برخی از خبرگزاریها به نقل از منابع مختلف خبر از دستگیری عامل اسیدپاشیها دادند. اما این مظنون که بود و چطور سر از این پرونده درآورد؟
پیگیریهای خبرنگار همشهری نشان داد که فرد مظنون یک سارق سابقهدار و فردی کارتنخواب بود. این مرد دست به سرقت از خانهها میزد و در برخی از موارد پس از سرقت از خانهها، آنجا را آتش میزد و فرار میکرد. این مرد کارتنخواب همچنین شبانه و در خیابانهای خلوت به زنان و دختران در پیادهرو حمله و با چاقو از پشت سر این افراد را مجروح میکرد و همین باعث شد که پس از دستگیری وی، این فرضیه که شاید او عامل اسیدپاشیهای سریالی اصفهان باشد مدنظر قرار بگیرد. در همان روزها سرهنگ حسینزاده درباره این فرد به همشهری گفت:«مظنون جوانی 25ساله است که چند روز پیش از سوی پلیس دستگیر شد. او مرد موتورسواری است که چهرهاش شباهت زیادی به تصویر چهرهنگاری شده عامل اسیدپاشیها دارد و وقتی کارآگاهان پلیس وی را در برابر 3نفر از قربانیان اسیدپاشی قرار دادند، هر سه نفر آنها گفتند که او شباهت زیادی به فرد اسیدپاش دارد اما مطمئن نیستند که وی عامل اسیدپاشی باشد. این مظنون مدعی است که بیگناه است و اسیدپاشیها کار او نیست. از سوی دیگر در معاینه بدنی وی نیز آثاری از سوختگی با اسید مشاهده نشد».
مرد مظنون چندماه در بازداشت پلیس بود و تحقیقات گستردهای درباره او انجام و در نهایت شواهدی بهدست آمد که نشان میداد او عامل اسیدپاشیها نیست.
ایستاده در برابر اسید
حالا بیشتر از 4سال از اسیدپاشیهای سریالی اصفهان میگذرد. هر چند در این پرونده 4زن قربانی اسیدپاش نامرئی شدند اما فقط نام 2نفر از آنها، سهیلا جورکش و مرضیه ابراهیمی در رسانهها پیچید. 2قربانی بیگناه که با مقاومت مثالزدنیشان در برابر ناامیدی و تلاش بینظیرشان برای از سر گرفتن زندگی، تبدیل به قهرمانهای این حادثه شدند. سهیلا جورکش، همین چندماه پیش بود که مزد صبوری و تسلیم نشدنش در برابر ناامیدی را گرفت و پس از تن دادن به چندین عمل جراحی سخت، بالاخره بینایی از دست رفتهاش را بهدست آورد. مرضیه ابراهیمی نیز حالا بهعنوان هنرمند تلاش میکند با به تصویر کشیدن ابعاد مختلف اسیدپاشی و برگزاری نمایشگاه عکس، فریاد کسانی باشد که ناخواسته و بیگناه، قربانی پدیده شوم اسیدپاشی میشوند و الگویی باشد برای سایر قربانیان که اجازه ندهند چنین حوادثی آنها را به انزوا بکشاند. آنها با همه استقامت و بردباریشان همچنان در انتظار روزی هستند که به گفته سهیلا جورکش «اسیدپاش رسوا شود».