جشنواره فیلم فجر و پرسشگری اقتصادی
علیرضا محمودی/ دبیر گروه ادب و هنر.
سیوهفتمین جشنواره فیلم فجر در حالی امروز، آغاز به کار میکند که سینمای ایران با پرسشهای بزرگی درباره ماهیت اقتصادی خود روبهروست. معماران سینمای پس از انقلاب برای رسیدن به سینمای موعود، فیلمنامه هدایت و نظارت را نوشتند. سینمایی دولتی که در آن مضمون با بخشنامه، سرمایه با وام، فیلمنامه با پروانه ساخت، عوامل با اصلاحیه، نحوه نمایش با درجهبندی و سرنوشت حرفهای فیلمسازان با جایزه جشنواره فجر رقم میخورد.
تا میانه دهه70، سرمایه سینمای ایران را سازمان سینمایی و حوزه هنری تامین میکردند. دولت اصلاحات در چارچوبهای اقتصادی خود در فرهنگ، تلاش کرد، شأن اقتصادی مضمحل شده سینمای ایران را به آن برگرداند. درجهبندی و الزام به حضور در جشنواره را لغو کردند و تعریف شغل تهیهکنندگی سینما را از کارمندی مالی پروژهها جدا کردند. اما سینماگران تربیت شده با پولهای دولتی و فیلم ساخته با وامهای بدون بازپرداخت، ظرفیت و توانایی حضور در صحنه رقابت آزاد برمبنای عرضه و تقاضا را نداشتند.
نوزاد سینمای دولتی ایران که با نسخه مسفیلم(سازمان سینمایی شوروی سابق) متولد شده بود، کاری جز کارمندی و پشت در اتاق رئیس ایستادن بلد نبود. وابستگی سینمای ایران به سرمایه دولتی آنقدر در نهاد سینما تا آنجا پیش رفته بود که فروش فیلمهای پروفروش بهجای سینما صرف ساختوساز مسکن و معاملات ارز و خودرو میشد تا هزینه فیلمهای تازه. در دولت نهم نسل جدیدی از تهیهکنندگان و فیلمسازان وارد عرصه شدند. آنها که با دولت تازه سرسازگاری نداشتند، نخ سرنوشت اقتصادی سینمای ایران را از مدیران گرفتند و به نهادهای قدرت تحویل دادند. در دولت دهم، زمین بازی عوض شد. سازمان سینمایی با دست خالی فقط دفتر صدور مجوزها بود. نهادهای قدرت از یکسو و چهرههای اقتصادی در کنار بازیهای بزرگ سینمایی خود، وارد بازی شیرین سرمایهگذاری در سینما شدند. آنها سرنوشت سینما را با حضور قدرتمند مالی خود در دست گرفتند. بازیگران در تثبیت شغل جدید و مؤثر سرمایهگذاری در سینمای ایران با تازه از راه رسیدهها همکاری کردند. آنها که سرمایه در دست آنهاست، خیلی زود فهمیدند که عامل اصلی در نمایش فیلمها ستارهها هستند. ترکیب ستارهها و سرمایهگذاران، همه قراردادهای رایج تولید و اکران و حضور عوامل هنری و فنی سینمای ایران را به حاشیه کشاندند.
سرنوشت اقتصاد کوچک سینمای ایران به جز تولیدات محدود استراتژیک دولتی و آثار چند کارگردان معدود، از دست سازمان سینمایی خارج و در محافل و مهمانیهایی رقم خورد که بازیگران و سرمایهگذاران میزبانان یا مهمانان آن بودند.
در روزهایی مهمترین اخبار اقتصادی کشور از صحن دادگاههایی که پروندههای تخلفات مالی را بررسی میکنند، منتشر میشود، توقع پاک ماندن از سینما، توقع واقعبینانهای نیست. سینمای دولتی که نافش از دولت بریده شده و دیگر ملجائی برای گرفتن وام و سرمایه ندارد، خیلی عجیب نیست که با سرمایه کسانی فیلم و سریال بسازد که با روشهای پاکیزه هزینه ریخت و پاشهای سینمایی خود را فراهم کرده باشند. به همین دلیل جشنواره فیلم فجر در سیوهفتمین دوره برگزاری خود به میدانی برای پرسشگری درباره اقتصاد سینمای ایران هم تبدیل خواهد شد.
وقتی از اقتصاد سینمای ایران سخن میگویم از گردش مالی 200میلیارد تومانی تولید و اکران سینما و گردش مالی 500میلیارد تومانی در تولید و توزیع شبکه نمایش خانگی حرف میزنیم. وقتی از شاغلان حرفه سینما و جامعه اصناف سینمایی سخن میگوییم به جمعیتی نزدیک به 20هزار نفر اشاره میکنیم. اما سینما بهخاطر ذات خود همیشه همهچیز را بزرگ و رنگآمیزی شده جلوی چشم ما میگذارد. مخاطبان عادی سینما برخلاف فیلمسازان، کاری با عنوان سرمایهگذار در تیتراژها ندارند. آنها دنبال قصهاند و ستارهاند. اما فیلمسازان باید بدانند که در جشنوارهای که آغاز شده و در هر جلسهای که برای نقد و بررسی آغاز خواهد شد، آنها در کنار پاسخ به سؤالات فنی و هنری باید به این سؤال پاسخ بدهند که پول فیلم را از کجا آوردهای؟ جشنواره محل تلاقی سؤالات رسانهها و فیلمسازان است. خبرنگاران برخلاف مردم عادی نامهای تیتراژ را به دقت میخوانند.