دام سیاه مرد مغازهدار برای زن نیکوکار
زن نیکوکار وقتی برای خرید جهیزیه دختران نیازمند راهی انبار لوازم خانگی شد، قدم در دام سیاهی گذاشت که جوان مغازهدار برایش پهن کرده بود. مرد جوان پس از بیهوش کردن این زن و تهیه فیلم سیاه از او شروع به اخاذی از وی کرد.
به گزارش همشهری، چند ماه پیش زنی به شعبه 4 بازپرسی در دادسرای جنایی تهران رفت تا از مردی که با تهدیدها و اخاذیهایش زندگی او را تبدیل به کابوس کرده بود، شکایت کند. این زن که مدیرعامل یک شرکت خصوصی در پایتخت است به بازپرس گفت: من و چند نفر از دوستانم مدتهاست که در کنار فعالیتهای اقتصادیمان، کار خیر هم انجام میدهیم. ما گاهی وقتها دور هم جمع میشویم و با خرید لوازم خانگی، برای دختران نیازمند جهیزیه فراهم میکنیم و بیشتر اوقات هم خریدهایمان را از یک مغازه لوازمخانگی انجام میدهیم. این زن ادامه داد: مدتی قبل مرد مغازهدار با من تماس گرفت و مدعی شد که محموله تازهای از لوازمخانگی لوکس وارد کرده و میتوانم با قیمت خوبی از او خرید کنم. بعد هم گفت که همراه همسرش بهدنبالم میآید تا مرا برای دیدن محموله جدید به انبار لوازمخانگی ببرد. من هم قبول کردم و دقایقی بعد زن و مرد جوان رسیدند و سوار ماشین آنها شدم تا به انبار برویم.
آبمیوه مسموم
زن نیکوکار تصور میکرد فرصت مناسبی برای کمک به دختران نیازمند بهدست آورده؛ غافل از دامی که برایش پهن شده بود. او ادامه داد: در بین راه زن و مرد جوان یک پاکت آبمیوه به من تعارف کردند و با توجه به اعتمادی که به آنها داشتم، قبول کردم اما پس از خوردن آبمیوه از هوش رفتم. وقتی چشمانم را باز کردم، داخل خانهای زندانی بودم. جوان مغازهدار بالای سرم بود و وقتی دید بههوش آمدهام فیلمی نشانم داد.
او زمانی که بیهوش بودم از من فیلم سیاه تهیه کرده بود و بعد تهدید کرد که اگر تن به خواستهاش ندهم، فیلم را منتشر میکند و آبرویم را میبرد. در آن لحظات شوکه شده بودم. با توجه به موقعیتی که داشتم، تصمیم گرفتم با او وارد معامله شوم. وی قولنامهای تهیه کرده بود که نشان میداد من 3دانگ خانهام را به او فروختهام. او مجبورم کرد که قولنامه را امضا کنم و همچنین دستهچکم را گرفت و خواست که برگههای آنها را امضا کنم.
پس از آن هم چشمانم را بست و به داخل ماشینش برد و دقایقی بعد در یکی از خیابانهای خلوت شهر رهایم کرد. شاکی گفت: جوان مغازهدار همه چکهای سفید امضا را خرج کرد تا اینکه دوباره با من تماس گرفت و باز هم درخواست پول کرد. من که از تهدیدهایش خسته شده بودم، با مشورت خواهرم تصمیم گرفتم از او شکایت کنم اما او وقتی متوجه ماجرا شد، این بار خواهرم را تهدید کرد که درصورت پسنگرفتن شکایت، او را ربوده و قربانی نقشه سیاهش میکند.
قرار صوری
با شکایت این زن، دستور بازداشت جوان باجگیر صادر شد. مأموران راهی مغازه وی شدند اما معلوم شد که مغازه اجارهای بوده و متهم آنجا را تخلیه کرده است. در ادامه شاکی و خواهرش در نقشهای از پیش طراحی شده از سوی پلیس، با متهم تماس گرفتند و برای تحویل گرفتن فیلم سیاه و همچنین پاره کردن برگه شکایت مقابل چشمان او، با وی قرار گذاشتند.
به این ترتیب متهم سر قرار توسط پلیس دستگیر شد و در ادامه زنی که وی مدعی بود همسرش است نیز به دام افتاد. متهمان صبح دیروز به دادسرای جنایی منتقل شدند و مقابل بازپرس شعبه چهارم قرار گرفتند اما جوان مغازهدار اتهام خود را رد کرد و گفت: من هرگز شاکی را ندزدیدم و از او فیلم نگرفتم، بلکه پولهایی که بین ما رد و بدل شده بهخاطر معاملاتی است که انجام دادهایم و او به دروغ مدعی شده که وی را ربودهام. زن جوان نیز مدعی شد که از مدتی قبل با متهم دوست بوده و از ماجرای ربوده شدن شاکی و اخاذی از او بیخبر است. در این شرایط قاضی پرونده برای هر دوی آنها قرار قانونی صادر کرد و تحقیقات تکمیلی در این پرونده ادامه دارد.