چالشهای استارتاپها در شهر
کاوه یزدیفر؛ مربی کارآفرینی و استراتژیست نوآوری
شهردار تهران اخیرا در یک گردهمایی از حضور استارتاپها در حوزه شهری گفته بود و اینکه کسبوکارهای نوپا میتوانند مشکلات شهرداری را برطرف کنند. این رویکرد، خوب و مناسب بهنظر میرسد، اما باید دید بدنه کلی شهرداری تهران چقدر آمادگی پذیرایی و فهم استفاده از استارتاپها را برای حل مشکلات شهر دارد.
به گمان من، در سالهای اخیر وجود فعالیتهای رسانهای زیاد در مورد استارتاپها و جولان روابط عمومیها درباره نقش مؤثر این کسبوکارها و ابزارهای آن مثل سرمایهگذارهای خطرپذیر، باعث شده اغراق بسیاری درباره نقش استارتاپها صورت بگیرد، اما واقعیت این است که اکوسیستم و اقتصاد استارتاپی ما هنوز گنجایش بسیاری از مسائل را ندارد. اگر قرار است در این حوزه به جایی برسیم، به گمان من باید به دور از حبابی که درباره استارتاپها در ایران بهوجود آمده، این فضا را ببینیم تا توانایی استارتاپها و تناسب مشکلات شهر با آن را بدون بزرگنمایی متوجه شویم.
به گمان من، رویکرد شهرداری در زمینه مسائل گوناگون استارتاپی تاکنون بسیار کند، سنتی و از جایگاه یک سیستم بالادستی بوده است. اگر قرار است استارتاپها به این حوزهها وارد شوند، باید مسائل را گروهی بیان کنند که نسبت به مسائل شهری، توسعه پایدار و نیازهای شهر اطلاع کافی داشته باشند؛ در عین حال راهحلهای مؤثر و غیرمؤثر را از یکدیگر تشخیص دهند. یکی از مشکلاتی که استارتاپها را از ورود به شهرداریها و ساختارهای حکومتی یا تولید ابزارهایی که مشتری آن حاکمیت هستند (استارتاپهای B2G) بر حذر میدارد، برخورد ناشی از نگاه بالا به پایین است که این سازمانها نسبت به استارتاپها دارند. آنها خوب میدانند محصولی که سفارش دادهاند، در سازمان دیگری خریدار ندارد و با همین رویکرد و با اطلاع از وابسته بودن استارتاپ به خودشان، این کسبوکارهای جوان را هرجایی بخواهند میکشانند.
بگذارید یک سوزن به خودمان، بهعنوان جامعه استارتاپی هم بزنم. واقعیت این است که در چند سال اخیر، جامعه استارتاپی نیز رشد خاصی نداشته است. اگر در مراسمهای دورهمی استارتاپی شرکت کنید، خیلی زود در مییابید که همه آدمهای حاضر در آن یکسان هستند و درباره موضوعات مشابهی گپ میزنند. دلیل میتواند این باشد که اکوسیستم استارتاپی ما هنوز درست شکل نگرفته و نمیتواند رشد کند. تزئینات و ظاهر آن زیبا و چشمنواز است اما هنوز از درون خوب رشد نکرده است. واقعیت این است که ما «جامعه استارتاپی» نداریم و باید برای پیشرفت در این حوزه، روی این مسئله بهطور جدی فکر کنیم. نقش شهرداری برای قدرتمند کردن استارتاپها میتواند با تغذیهکردن استارتاپهای شهری رخ بدهد؛ به این صورت که اگر یک استارتاپ میتواند کمپینهای موفقیتآمیز را طراحی و اجرا کند، برگزاری چند کمپین دیگر را به آنها بسپارد و اجازه بدهد، خودشان راهحل را پیدا کرده و رشد کنند. با این کار، بدنه بزرگ شهرداری لاغرتر میشود و استارتاپ میتواند با آزمایش کردن راهحلهای مختلف، به بهترین راهکار برسد. اشتباه برخی این است که میخواهند استارتاپها را با ارائه راهحلهای قدیمی و سنتی حمایت کنند اما باید نهادها صرفا ارائهدهنده مشکل باشند. استارتاپها خودشان راهحل بهتر را پیدا خواهند کرد.