قصههای کهن
![مروت با دوستان](/img/newspaper_pages/1397/10%20DEY/24/rooye/E%20L%20S%20A/2414.jpg)
یکی از وزرا بر زیردستان رحم کردی و صلاح ایشان را به خیر توسط [ میانجی کردن ] نمودی. اتفاقاً به خطابِ ملک گرفتار آمد. همگنان در مواجب استخلاصِ او سعی کردند و موکلان در معاقبتش ملاطفت نمودند و بزرگان شکرِ سیرتِ خوبش به افواه بگفتند تا ملک از سرِ عقابِ او درگذشت. صاحبدلی برین اطلاع یافت و گفت:
تا دل دوستان به دست آری
بوستانِ پدر فروخته به
پختنِ دیگِ نیکخواهان را
هر چه رختِ سراست سوخته به
با بداندیش همنکوئی کن
دهنِ سگ به لقمه دوخته به