![52000000 تماشاگر](/img/newspaper_pages/1397/10%20DEY/18/laee/11-7.jpg)
52000000 تماشاگر
![52000000 تماشاگر](/img/newspaper_pages/1397/10%20DEY/18/laee/11-7.jpg)
شین. عزیز منش
سال74 برای سینمای ایران، سال رونق اقتصادی بود. بر اساس آمار سازمان سینمایی، بیش از 52میلیون نفر جمعیت ایرانی (90درصد از کل جمعیت 60میلیونی کشور) به سینماها رفتند و با بلیت متوسط قیمت 62تومان، باعث فروش بیش از 3میلیارد تومانی 278عنوان فیلم ایرانی (اکران اول و اکران دوم و...) و 61عنوان فیلم خارجی (اکران اول و اکران دوم و...) در سراسر ایران شدند. این فروش رویایی و رقم غیرقابلباور برای سینمای امروز، در 289سالن سینما، با 496/176صندلی بهدست آمد. در طول سال برای هر صندلی سینما 297بار بلیت خریداری شد و هر ایرانی بهطور متوسط 88 بار به سینما رفت. مردم در تهران بیشتر از همه جای ایران به سینما رفتند و مردم استان بوشهر کمترین تعداد تماشاگران را در سال رونق سینما داشتند. نگاهی به جدول فروش 5فیلم اول فیلمهای ایرانی و خارجی سال74 حقایق بسیاری را از ارتباط سینما و مردم ایران در میانه دهه70 روشن میکند. 2فیلم رزمی ایرانی و آمریکایی در صدر جدول فروش فیلمهای ایرانی و خارجی نیز به شکل گویایی، فضای اجتماعی و تمایلات مخاطبان انبوه سینما، بهخصوص در شهرستانها را روشن میکند.
پرواز از اردوگاه با تلفیق همه جذابیت فیلمهای جمشید هاشمپـــور ، سینـماهای شهرستانها را تسخیر کرد و در سال پرفروشها همه را کنار زد.
آخـریـن اژدها (1985)؛ مایکل شولتز ، فیلم رزمی و کمدی با مایههای تصاویری از فرهنگ پانک با استقبال فراوانی روبه رو شد.
5 فیلم پرفروش خارجی در سال 1374
5 فیلم پرفروش ایرانی در سال 1374
حیف بود که ما بمیریم
اصغر نعیمی
... من سرسختانهتر از پیش فکر میکنم دوستداشتن سینمای کیمیایی متقاعد کردن نمیخواهد. اینجا واقعا راه سومی نیست؛ یا ارتباط برقرار میکنی و یا ارتباط برقرار نمیکنی... . حالا کیمیایی، با «ضیافت» در جشنواره امسال است که از آن هیچ نمیدانیم جز اینکه درباره آدمهایی است که در دورانی تازه یکدیگر را باز مییابند. هیچگاه تا این حد نگران، به انتظار تماشای فیلمی از فیلمسازی نماندهام.
مرد قهرمان «تجارت» در میان قدمزدنهایش به پسر جوانش توصیه میکند که «در هر حال، اصول خودت را داشته باش». و کیمیایی پراحترام است چون با تمام فراز و فرودها و جانکندنها هنوز اصول خود را دارد و تا این اصول هست، زندگی هست، سینما هست، همه چیز هست و از همه مهمتر عشق هست و عشق چیزی است که به آنچه او میسازد جان میدهد و باعث میشود ما را نادیده بگیرد، قصه را نادیده بگیرد، خودش را نادیده بگیرد، همهچیز را نادیده بگیرد تا از میان تمام این نادیده گرفتنها به دل ماجرا برسد؛ به فرجام، به انتهای فاجعه و از حقیقت این فاجعه صریح و عریان، عکس بگیرد، آن را ثبت و ما را به تماشا دعوت کند.
این اولین بار نیست، ما همیشه از جانب او به ضیافت تماشای تصویر خود دعوت شدهایم و هربار نیز از دیدن این چهره موحش، هراسان از پرده رو گرداندهایم و نمایشگر را سرزنش کردهایم. این بار اما، امیدوارم خداوند به همه ما صبر بدهد.
هفتهنامه سینما، شماره 199-200
چهارشنبه 9 اسفند 1374