گذشته از اندیشه و گرایشهای فکری و سیاسی شاملو، او بیتردید از شاعران بزرگ و مطرح تاریخ معاصر ایران است. شاعرانگی شاملو بهگونهای است که مخالفان و موافقان اندیشههای او بر آن اذعان دارند. شاملو شعر سپید را در شعر ایران خلق کرد و آن را پر و بال داد. پس از او بود که شاعران زیادی به شعر سپید رو آوردند و راه شاملو را پی گرفتند، گرچه تا امروز کسی نتوانسته همچون او، در قله بایستد.
اینکه شاملو را واجد هر عقیده و گرایش بدانیم چیزی از شاعرانگی شعرهای او نمیکاهد. در واقع نفی شاملو، نفی شاعری است که شعرهایش خوانندگان بسیار دارد. طبیعتا جایگاه شعری او نمیتواند مورد نفی قرار گیرد و آنها که سعی در چنین کاری دارند به جایی نخواهند رسید.
آنچه روزنامه همشهری چندی پیش در ویژهنامه «درنگ» به آن پرداخت وجه شاعرانگی شاملو بود که در همین عرصه هم آرای مخالف و موافق را آورد. به نظر میآید پرداختن به شاملو از این زاویه، میتواند راه را برای تحلیل دقیقتر شعرهای او باز کند.
نکته دیگر آنکه جایگاه شعر یک شاعر را رد یا جریان خاصی تعیین نمیکند بلکه عقل و احساس جمعی است که میگوید چه شعر یا شاعری میماند و کدام نمیماند. حتی شاملو خود در این زمینه اشتباهاتی داشته است. او شعر شاعرانی چون سهراب سپهری و فروغ فرخزاد را جزو شعرهای سانتیمالیستی میدانست که با روح جامعه هماهنگی ندارد و جایی به دست نخواهد آورد اما جامعه راه خود را رفت و سهراب و فروغ را در اوج قرار داد.
بنابراین، اینکه یک شاعر همسو با عقیده ما شعر گفته باشد یا نه، ربط چندانی به وجه شاعرانه شعر او ندارد. شاملو شاعری برجسته و مطرح بود و از این زاویه لازم است به او پرداخت تا کم و کیف شعرهایش ارزیابی شود.
شاعرانگی شعرهای شاملو
در همینه زمینه :