کسی که پول نمیگیرد خیلی وارسته است!
اسماعیل امینی | شاعر و استاد دانشگاه:
«ایشان آنقدر انسان وارستهای بودند که هیچ وقت، از پول و دستمزد حرف نمیزدند و خیلی وقتها مجانی کار میکردند.» این نوع تعریف و تمجید، از بزرگان و مشاهیر بسیار رایج است؛ انگار کسی که کار کند و بابت کارش پول بگیرد، انسان وارستهای نیست یا کسی که پیش از شروع به کار، دستمزدش را تعیین کند و قرارداد ببندد، لابد دنیاطلب و مادی است. بیاعتنایی به پول و مادیات و تظاهر به زهد و پرهیز، میراث تعالیم صوفیانه است که بعدها در میان جریانات سیاسی و روشنفکران نیز مرسوم شد؛ چندان که گویا، هر کس که کار کند و پول بگیرد، خودفروخته است و مرفه بیدرد است و انسانهای والا، هرگز از پول حرف نمیزنند. بسیار دیدهایم که در جدالهای سیاسی، جملاتی از این دست بهعنوان افشاگری و بیان نقطه ضعف رقیب به کار میرود: - ایشان با تمام ادعاهایی که دارند، برای هر کتابی که نوشتهاند، حقالتالیف کامل گرفتهاند و از یک ریال آن هم صرفنظر نکردهاند. - چندین قرارداد کاری با وزارتخانههای دولتی دارد و پولش را میگیرد، بعد مدعی است که من انقلابیام. - برای هر ترانهای که ساخته، قرارداد بسته و پولش را تمام و کمال گرفته و حالا دارد از رسانه انتقاد میکند. - یک شرکت بزرگ صنعتی دارد و در سال کلی سود به جیب میزند، و مدعی مسلمانی است. - مگر تو همان کسی نیستی که چند سال قبل، در جشنواره ادبی، سکه گرفتی؟
آیا کسی که دستمزد میگیرد و کار میکند، دنیا طلب است؟ آیا کسی که قرارداد کاری میبندد و توقع دارد پولش را بهموقع و کامل بدهند، اسیر مادیات است؟ آیا کسی که پس از واگذاری اثرش اعم از ترانه و کتاب و نقاشی و موسیقی، بهایش را میخواهد و دوست ندارد که به رایگان در اختیار دیگران باشد، پست همت است و مناعتطبع ندارد؟ آیا کسی که اثرش برگزیده شده و جایزهاش را گرفته، خودفروخته است؟ یا مثلا کسی که از گرفتن جایزه، صرفنظر میکند خیلی وارسته است؟ آیا کسی که فعالیت اقتصادی قانونی و سالم دارد و سودهای کلان نصیبش میشود، دزد و غارتگر و بیتقواست؟
در موضوع توجه و بیاعتنایی به پول، نکتهای ظریف هست که نیازمند تأمل است؛ اغلب کسانی که با زد و بند و رانت و پنهانکاری و روشهای نامشروع دیگر پول درمیآورند، غالبا چهرهای مظلومانه و حق به جانب دارند و مدعی زهد و پرهیزند. این جماعت که با شفافیت در موضوعات مالی، میانهای ندارند، درپی دامنزدن به تزویر و ریا و غبارآلود کردن فضا هستند تا زمینه ذهنی برای پنهانکاری در مسائل مالی، فراهم شود؛ زیرا در فضای غبارآلود، درست و نادرست و مشروع و نامشروع، از هم متمایز نیست.
نه پولدار بودن و زندگی مرفه، نشانه دنیاطلبی و بیتوجهی به معنویات است و نه هر کس که دچار فقر بود یا از مواهب و نعمات الهی رویگردان شد، لزوما انسانی وارسته و سرشار از نور و معنویت است. کار کردن برای دستمزد و جدی گرفتن پول و پیگیری مطالبات مادی، با بزرگی، کرامت، مناعت، معنویت و دیانت، مغایرتی ندارد. آنچه مغایر دین و معنویت است، ترجیح مادیات بر دیانت است که منجر میشود به کسب درآمدهای نامشروع و ویژهخواریها و زد و بندها و حرامخواریها، از یک سو و فریفتن خود و خلق با تظاهر به زهد و پرهیز از سویی دیگر.