عادت به سانسور
مجید صیادی، روزنامهنگار
هفته کتاب فرصتی است برای جلب توجه افکار عمومی به موضوعاتی با محوریت کتاب. اما متأسفانه از آنجا که این رویداد فرهنگی نتوانسته تبدیل به یک کنش مردمی شود، از اثرگذاریاش کم شده است. با وجود این بهدلیل اختصاص حجمی از فضای رسانهای کشور به آن، فرصتی است مغتنم برای طرح مسائل کتاب.
از میان مسائل و مشکلات مختلف مربوط به نشر و کتاب، (ساختار متصلب و غیرمنعطف وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، ضعف نهادهای صنفی و مدنی حوزه کتاب، فقدان قانون مصوب مجلس شورای اسلامی برای نشر، ممیزی و سانسور، ضعیف شدن بنیه اقتصادی نشر و وابستگی عوامل نشر کتاب به کمکهای دولت و در نتیجه رانتجویی) یکی را که بهنظرم از اهمیت بیشتری برخوردار است انتخاب و مطرح میکنم؛ عادت به سانسور.
سالهایی نه چندان دور و در فضای بعد از دوم خرداد پرداختن به مسائل و مشکلات مبتلابه کتاب و نشر رونق یافت؛ از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی گرفته تا نهادهای صنفی ناشران و از نویسندگان تا حقوقدانان، روزنامهنگاران و نمایندگان مجلس شورای اسلامی، برای حل مشکلی به نام سانسور کتاب تلاش میکردند. در ارشاد گروهی متشکل از تعدادی کارشناس، ناشر، حقوقدان، نویسنده و صاحبنظر با مدیریت مدیرکل وقت چاپ تشکیل شده بود تا قانون کتاب تدوین و برای طی مراحل بعدی عرضه شود. همزمان با همکاری نهادهای صنفی نشر و مشارکت اهل فن و نظر هماندیشی و میزگردهایی با موضوع ممیزی تشکیل و از طریق مطبوعات به افکار عمومی منتقل میشد. حداقل 2 تشکل از ناشران با بهرهگیری از کارشناسان مختلف فرهنگی و حقوقی، در کار تدوین قانون پیشنهادی خود برای کتاب بودند. با این امید که بالاخره کتاب و نحوه نظارت بر آن روشن و مسئولیت هرکس مشخص و نحوه رسیدگی به تخلفات احتمالی معلوم شود. حاصل آن تلاشها 3 متن پیشنهادی بود که از طرف ارشاد، اتحادیه ناشران و کتابفروشان تهران و انجمن اسلامی ناشران و کتابفروشان تدوین و عرضه شد.
همزمان نمایندگان ناشران و مدیران ارشاد با کمیسیون فرهنگی مجلس شورای اسلامی به مذاکره پرداختند تا کمک و حمایت آنان را جلب کنند. هر چند که با اعلام نایبرئیس کمیسیون مبنی بر عدمورود مجلس به موضوعاتی که شورایعالی انقلاب فرهنگی قبلا به آن پرداخته، احتمال پیگیری قانون کتاب بهصورت طرح منتفی شد اما مجلس ششم آماده بود که اگر از طرف دولت لایحهای به مجلس برسد به وظیفهاش عمل کند.
با طولانی شدن فرایند تصمیمگیری و سنگاندازیهای مخالفان تغییر وضعیت قانونی کتاب، که همان موافقان سانسور و تشدید آن بودند، پیشنهادی عرضه شد مبنی بر اینکه مصوبه شورای عالی انقلاب فرهنگی که تنها مصوبه نظارت بر چاپ و انتشار کتاب بود، با توضیح ضرورت قانونمند شدن نظارت بر انتشار کتاب، بهعنوان لایحه از طرف دولت به مجلس ارائه شود تا از تأیید شورای نگهبان نیز مطمئن باشند. درآن ایام شورای نگهبان به استناد مصوبات شورایعالی انقلاب فرهنگی برخی مصوبات مجلس را رد کرده بود!!!
اینها و نمونههایی دیگر نشان میداد که همه دستاندرکاران و صاحبنظران کتاب و نشر، ممیزی را نپذیرفته و برآنند که دست به کاری زنند تا همهچیز در چارچوب قانون اساسی تعریف و اجرا شود.
در همین راستا بود که اتحادیه ناشران و کتابفروشان تهران، طی نامهای از هیأت پیگیری و نظارت بر اجرای قانون اساسی که از ابتکارات خوب دولت اصلاحات بود، خواستار رسیدگی و اعلام نظر درباره ممیزی کتاب توسط ارشاد شد. نتیجه رسیدگی هیأت، مغایرت عملکرد ارشاد با قانون اساسی بود (مستندات آن در کتاب کار دشوار نظارت بر قانون اساسی، نشر ثالث موجود است.)
این یادآوری و مقدمه طولانی برای این است که علاوه بر تقدیر از تلاشگران آن دوره، ادامهدهندگان احتمالی تلاش برای اجرای قانون اساسی در حوزه کتاب و نشر، کار را از آنجا که متوقف شد یا متوقف کردند، ادامه دهند. هرچند که با تغییر مجلس و دولت و با توجه به اعمال انواع فشارها این تلاشها به نتیجه دلخواه نرسید اما بیانگر این بود که هاضمه فرهنگی جامعه نتوانسته ممیزی را هضم و قبول کند.
اینک اما کمتر نشانی از پیگیری برای اجرای اصل ۲۴قانون اساسی دیده میشود؛ گویی بعد از بیسرانجامی آن تلاشها توافقی شکل گرفته تا حذف سانسور و اعمال نظارت در چارچوب قانون از دایره مطالبات خارج شود. این وضعیت پذیرفته شده و این زخم دردش آرام گرفته یا به عادت تبدیل شده است. پذیرفتن و عادت کردن به کاستیها و کژیها، گاه از خود کاستی و کژی بدتر است.
میتوان مناسبتهایی مانند هفته کتاب، نمایشگاه کتاب و مانند اینها را به فرصتهایی برای پرداختن به این زخم کهنه کتاب و نشر در ایران تبدیل کرد.
موافقان سانسور نیز باید دریابند که تأثیر مخرب سانسور فقط به کتاب محدود نمیشود و سایر حوزهها و ساحت فرهنگ را از خود متأثر میکند. خاماندیشی و خوشخیالی است اگر گمان میکنند قادر خواهند بود خلأ ناشی از سانسور را آنها پر کنند. فضای مجازی و شبکههای اجتماعی جایگزین خواهند شد. جایی که تیغ سانسور آنها برشی ندارد. مدتهاست که حال نشر و کتاب خوب نیست.
ادامه و پیگیری تجربههای ناکام پیش گفته، در فضا و شرایط جدید برای زدودن زخم سانسور از چهره کتاب و فرهنگ، میتواند منجر به سرمایهگذاریهای کمریسک در صنعت نشر شود و آن را در صحنه فرهنگ کشور حفظ کند.