• پنج شنبه 30 فروردین 1403
  • الْخَمِيس 9 شوال 1445
  • 2024 Apr 18
سه شنبه 15 آبان 1397
کد مطلب : 36692
+
-

آتش اختلافات پدر و پسر، جان پسر را گرفت

آتش اختلافات پدر و پسر، جان پسر را گرفت


«می‌خواستم پسرم را بترسانم تا آنقدر من را اذیت نکند و به زندگی‌اش سر و سامان دهد اما ناخواسته آتش گرفت.» این تازه‌ترین اعترافات مردی است که در جریان درگیری با پسرش با ریختن بنزین رویش او را آتش زده و موجب مرگش شده است.

به گزارش همشهری، این حادثه هولناک روز 29مهرماه امسال در خانه‌ای در منطقه نازی‌آباد اتفاق افتاد. ماجرا از این قرار بود که مردی 58ساله در جریان درگیری با پسر 39ساله‌اش روی او بنزین ریخته و با روشن کردن فندک او را آتش زده بود. هرچند این مرد لحظه‌ای پس از این اقدام پشیمان شده و تلاش کرده بود آتش را خاموش کند اما مرد جوان از ناحیه صورت، کمر و دست‌ها دچار سوختگی شدیدی شده بود.

دقایقی از این حادثه می‌گذشت که ماجرا به کلانتری نازی‌آباد گزارش شد و تحقیقات پلیسی در این‌باره کلید خورد. پسر جوان دچار سوختگی شدیدی شده بود و روی تخت بیمارستان با مرگ دست‌وپنجه نرم می‌کرد. هرچند پزشکان بیمارستان تلاش زیادی برای نجات او انجام دادند اما سرانجام تسلیم مرگ شد. از آن زمان بود که پای مأموران پلیس آگاهی به میان کشیده و تحقیقات برای دستگیری پدر آتش‌افروز آغاز شد. شواهد نشان می‌داد این مرد پس از مرگ پسرش به مکان نامعلومی گریخته و هیچ‌کس از او اطلاعی نداشت.

 با وجود این، ادامه تحقیقات نشان داد متهم در خانه‌ای واقع در خیابان شهیدرجایی مخفی شده است. در این شرایط مأموران نیمه‌شب یکشنبه در عملیاتی غافلگیرکننده او را دستگیر و به پلیس آگاهی منتقل کردند.

متهم که شواهد نشان می‌دهد به مواد‌مخدر شیشه اعتیاد دارد، صبح دیروز به شعبه سوم بازپرسی دادسرای امور جنایی منتقل شد و از سوی قاضی سیدسجاد منافی‌آذر تحت بازجویی قرار گرفت. او با اعتراف به قتل پسرش گفت: از مدت‌ها قبل با پسرم اختلاف داشتم و مدام با یکدیگر جرو بحث داشتیم تا اینکه روز حادثه مشاجره ما بالا گرفت و من هم از روی عصبانیت مقداری بنزین که در اتاقک پارکینگ برای موتورسیکلتم کنار گذاشته بودم برداشتم و برای تهدید و ترساندن پسرم روی او ریختم و فندک را زدم و او شعله‌ور شد. وی ادامه داد: من که شوکه شده بودم همراه همسرم تلاش کردم که آتش را خاموش کنم و در ادامه با اورژانس تماس گرفتیم و پسرم به بیمارستان منتقل شد اما بعد از 14روز فوت شد.

در همین حال سرهنگ علی ولیپور گودرزی، معاون مبارزه با جرایم جنایی پلیس آگاهی تهران بزرگ گفت: متهم پرونده برای انجام تحقیقات تکمیلی در اختیار اداره دهم ویژه قتل پلیس آگاهی تهران بزرگ قرار گرفته است و تحقیقات در این‌باره ادامه دارد.

مکث

مرد آتش‌افروز: پشیمانم

با گذشت چند روز از این حادثه هولناک متهم می‌گوید قصد نداشته باعث مرگ پسرش شود و از کاری که کرده پشیمان است. او روز گذشته در حاشیه جلسه بازجویی در گفت‌وگو با همشهری جزئیات بیشتری از آنچه اتفاق افتاده را بازگو کرد.


درباره پسرت صحبت کن. چرا با وجود اینکه او 39سال داشت هنوز با هم زندگی می‌کردید؟
او 18سال قبل ازدواج کرده بود و پسر بزرگی هم داشت اما چند سال قبل از همسرش جدا شد و به خانه ما برگشت. از همان زمان بود که اختلافات ما هم شروع شد. چندمرتبه پادرمیانی کردم تا آنها دوباره با هم زندگی کنند اما فایده‌ای نداشت. آخرین‌بار که به او گفتم سر خانه و زندگی‌ات برگرد، گفت خانه ندارم. من هم مادر سالخورده‌ام را از خانه‌اش به خانه سالمندان بردم تا پسرم در خانه مادرم زندگی کند. اما پسرم در آنجا زندگی نکرد و بعد فهمیدم می‌خواسته آنجا را بفروشد.


شغل پسرت چه بود؟
او اغلب بیکار بود. یک‌بار برایش یک ماشین خریدم و راننده شد. او در یک هتل کار می‌کرد و بعد از مدتی هم راننده بنز تشریفات هتل شده بود و ماهی 15میلیون تومان درآمد داشت. اما 2سال بیشتر در آنجا دوام نیاورد و کارش را رها کرد. در این مدت هم در خانه ما زندگی می‌کرد.


درباره اختلافاتی که با یکدیگر داشتید، توضیح بده.
او مدام به من فحاشی می‌کرد و چند مرتبه هم من را کتک زده بود. حتی یک مرتبه من را به یک کمپ ترک اعتیاد برد و در آنجا حسابی کتکم زدند. بعد از آن هر وقت که با هم بگومگو می‌کردیم می‌گفت دوباره می‌برمت کمپ و من را تهدید می‌کرد.


درباره روز حادثه توضیح بده. چطور شد که تصمیم گرفتی او را آتش بزنی؟
آن روز او پشت در اتاق خواب من جا انداخته و خوابیده بود. گفتم اینجا نخواب، من می‌خواهم رفت‌وآمد کنم، تو سر راهی. اما او به من فحاشی کرد و گفت: اگر زیاد حرف بزنی می‌برمت کمپ. من هم خیلی عصبانی شدم. از خانه‌مان که در طبقه پنجم است به پارکینگ رفتم و از موتورسیکلتم مقداری بنزین کشیدم و آمدم بالا. مقداری بنزین روی او ریختم اما او لباسش را درآورد و با آن به طرفم آمد. من را روی زمین خواباند و لباسش را دور گلویم پیچید. من اما او را هل دادم و افتاد. در همان حالت فندک را روشن کردم که ناگهان او آتش گرفت.


بعد از شروع آتش‌سوزی چه کار کردی؟
با همسرم تلاش کردیم آتش را خاموش کنیم. بعد هم از اورژانس کمک خواستیم و پسرم را به بیمارستان رساندیم. در آنجا 8میلیون تومان هم برای درمانش خرج کردم و بعد از چند روز گفتند مشکلی ندارد و حتی 2روز قبل از فوتش هم گفتند که حالش بهتر شده و به‌زودی مرخص می‌شود اما نمی‌دانم چرا ناگهان فوت شد.


چرا بعد از فوت پسرت فرار کردی؟
باور کنید من نمی‌خواستم باعث مرگ پسرم شوم. می‌خواستم پسرم را بترسانم تا آنقدر من را اذیت نکند و به زندگی‌اش سروسامان دهد اما ناخواسته آتش گرفت. حتی اول می‌خواستم خودم را آتش بزنم اما ناخواسته پسرم آتش گرفت و حالا از کاری که کرده‌ام، پشیمانم.
 

این خبر را به اشتراک بگذارید