معاون وزیر ارتباطات و رئیس سازمان فناوری اطلاعات مطرح کرد
آفت رانت در بومیسازی پلتفرمها
در بسیاری از موارد هزینههای کلان برای پروژههای بومیسازی در کشور به نتیجه ملموس و مشخصی نرسیده است. امیر ناظمی، معاون وزیر ارتباطات و رئیس سازمان فناوری اطلاعات ایران در گفتوگو با همشهری تأیید میکند که این طرحهای بومی خیلی مواقع بهعنوان ابزار ارائه رانت یا امکانات به یک یا چند مجموعه خاص بهوجود آمدهاند. به گفته او، این طرز برخورد باید درست شود تا طرحهای موفق در این مسیر به نتیجه برسند و ارائه شوند. معاون وزیر ارتباطات در این گفتوگو از راهحلهایی برای برونرفت از این حلقه بسته گفته است.
ایده بومیسازی در این سالها در زمینههای متنوعی انجام شده است؛ از ساخت جویشگر بومی گرفته تا نقشه محلی، پیامرسان و... اما همگی بعد از مدتی فعالیت، تقریبا فراموش شدهاند و موفق بهنظر نمیرسند. چرا در بومیسازی عموما ناموفق هستیم؟
طبق سند «تبیین الزامات شبکه ملی اطلاعات» که در سال ۱۳۹۵ در شورایعالی فضای مجازی تصویب شد، دولت موظف به بومیسازی چند خدمت پایه خاص شده است. سامانههای اصلی و دارای اولویت شامل جویشگر (موتور جستوجو)، نقشه و ایمیل است. اغلب سرویسهای پایه نیاز به تعداد بالای کاربر دارند و در واقعیت با تعداد کاربر اندک امکان رشد و توسعه نخواهند داشت.
یکی از معروفترین مثالها در اینباره شاید موتور جستوجوی ایرانی باشد. جویشگر زمانی میتواند با گوگل رقابت کند که تعداد کاربرانش به یک عدد سربهسر برسد؛ بهعنوان مثال بنا بر برخی برآوردها، یک موتور جستوجو نیازمند حداقل حدود 500میلیون کاربر است. بهعبارت دیگر، اگر تعداد کاربران از این حد کمتر شود، هر فعالیتی که دولت انجام بدهد، یک کار گلخانهای بهحساب میآید؛ یعنی بهصورت موقت و آزمایشگاهی جواب میدهد، اما در وضعیت طبیعی، به نتیجه خوبی نمیرسد و توان پایداری در بازار را ندارد. دلایل اصلی، 2 دسته دلایل اقتصادی و فنی هستند. این خدمات پایه مانند موتورهای جستوجو برای رسیدن به سودآوری اقتصادی نیاز به کاربر دارند. اما کاربرها از نظر فنی هم اهمیت بالایی دارند. در حقیقت کاربرها خودشان اصلیترین منبع دانش بهحساب میآیند و الگوریتمهای هوش مصنوعی با بالا رفتن تعداد کاربران و براساس رفتار آنها توسعه مییابند؛ بهعنوان مثال نتایج گوگل براساس رفتار مشتری است که تصحیح میشود. این اصل را «اثرات جانبی» (externality) مینامند.
برخی از کارشناسان کپیکاری ناشیانه از نمونههای موفق خارجی را دلیل این ناموفقیتیها میدانند. نمونهاش یکی از نقشههای بومی که نمونه فارسیسازی شده «ویز» بود. طرفداران چنین رویکردی به نمونههای موفق در کشورهایی مثل چین و هند اشاره میکنند. با وجود این، طرحهای بومی کشور آنچنان موفق نمیشوند. چرا؟
اگر قرار باشد یک مدل بومی، همان مدل کسبوکار رقیب چند ده یا چند صد میلیونی را پیاده کند، در همان لحظه صفر شکستخورده محسوب میشود. شما نمیتوانید با یک رقیب که با تعداد زیاد کاربر فعالیت میکند، رقابت کنید. کسانی که از «بایدو» در چین بهعنوان جایگزین موفق «گوگل» یاد میکنند، 2 اشتباه دارند.؛ از یک سو مقیاس کاربران را فراموش میکنند. بایدو در یک کشور یکونیممیلیارد نفری کار میکند که حتی درصد کمی از کاربرانش، این برنامه را به نقطه سربهسر خواهد رساند. این در حالی است که کشور ما چنین وضعیتی ندارد.
از سوی دیگر فراموش میکنند بایدو تمام توانش را در زبان چینی قرار داد؛ یعنی یک بازار خاص (Niche Market) انتخاب کرد. یعنی باید تمرکز را بر بازار خاصی گذاشت.
راهحل چیست؟ آیا باید از بومیسازی دست بکشیم؟
باید طرز فکرمان را عوض کنیم. اگر با یک مدل کسبوکار (Business Model) جدید جلو برویم و یک سرویس متفاوت ارائه کنیم یا در فکر رقابت با رقبای چندینمیلیونی نباشیم، طرحهای بومی میتوانند موفق شوند؛ برای نمونه، میتوانیم موتور جستوجوی بومی را بهعنوان ابزاری درنظر بگیریم که دادههای بزرگ (Big Data) متنی زبان فارسی را جمع کرده و برای سرویسهای خاصی مورد استفاده قرار دهد؛ مثلا ارائه سرویسهای پایش و پویش محتوا یا تمرکز بر خدمات متنکاوی (Text-mining). با این مدل کسب و کار، سطح کاربر در نقطه سربهسر کاهش یافته و مقیاس مورد نیاز کاربران به سطح امکانپذیر میرسد؛ در نتیجه احتمال موفقیت بالاتر میرود. ما در اینجا دیگر رقیب گوگل نیستیم. یک سرویس جداگانه ارائه دادهایم که در کنار کار اصلیاش میتواند جستوجوی فارسی را نیز برای ما انجام بدهد.
دولت در این میان چه وظیفهای دارد؟
مردم درست میگویند که این طرحهای بومی خیلی مواقع به خاطر ابزار دریافت رانت یا امکانات به یک یا چند مجموعه خاصی بهوجود میآید. این طرز برخورد دولت ابتدا باید درست شود تا طرحهای موفق ارائه کنیم. اشتباه این است که دولت یا مجموعههای وابسته به دولت فکر کنند خودشان باید این اپها یا سرویسها را ارائه کنند. برخی نیز اصرار دارند که این سرویسها را بهصورت دستوری ایجاد کنند که چنین برخوردی کاملا اشتباه است. دولتیها اگر زمین رقابت را برای خصوصیها فراهم کرده و موانعشان را بردارند، یک برنامه درست اجرا کردهاند. اما باید حواسمان باشد که با دادن وام، رانت یا اقدامات دستوری نمیتوانیم به جایی برسیم. به موازات وقتی بخشهای خصوصی موفق بتوانند سرویسهای مناسب ارائه دهند و دولت هم شفاف میزان حمایتهایش را اعلام کند، رقابت سالم و شفاف ایجاد میشود و اعتماد دوباره میتواند برگردد. آنچه ما با نشان #حق-الناس این روزها در شبکههای اجتماعی بیان میکنیم، همین رویکرد شفاف در مداخله دولت و جلوگیری از ایجاد رانت است.