درفیلم «او» عشق و احساسات در دنیای مجازی با هنرمندی به تصویر کشیده شده
تنهایی در عصر تکنولوژی
مسعود پویا
«او» (Her) نشانه عزم راسخ سازندهاش برای خروج از زیر سایه سنگین نابغه فیلمنامهنویسی هزاره سوم بود. اسپایک جونز با «جان مالکوویچ بودن» و «اقتباس»، در هر اعتبار و افتخاری که کسب کرد شریکی جدی داشت؛ فیلمنامهنویسی که ایدههای نبوغآمیزش سهمی قابل ملاحظه در کیفیت نهایی آثار داشت. چارلی کافمن -فیلمنامهنویس- مؤلف اصلی جان مالکوویچ بودن و اقتباس محسوب میشد؛ فیلمهایی که در آنها اهمیت فیلمنامهنویس بالاتر از کارگردان بود. اما با فیلم او، اسپایک جونز در مقام نویسنده و کارگردان به میدان آمد و نشان داد که بدون حضور چارلی کافمن هم میتواند فیلمی شگفتانگیز بسازد. جالب اینکه اسپایک جونز برای این فیلم اسکار بهترین فیلمنامه اورجینال را هم برد.
اسپایک جونز در فیلم او، ماجرا را به آینده برده است؛ آیندهای که گرچه نامعلوم است ولی میتواند خیلی هم دور از دسترس نباشد؛ روزگاری که نقش تکنولوژی در زندگی روزمره مردم بسیار پررنگ شده و اَبَرکامپیوترها و سیستمهایعامل نقششان کلیدیتر از امروز شده است. منتقدان از فیلم او بهعنوان عاشقانهای اینترنتی نام بردهاند که تعبیر درستی بهنظر میرسد. فیلم چگونگی ارتباط انسانها و روابطشان را در روزگار سلطه تکنولوژی بررسی میکند. فیلم مؤلفههای ژانر علمی- تخیلی را دارد ولی در عین حال همه چیز میتواند ملموس و باورکردنی باشد. تماشاگر در حین تماشای فیلم، با اتفاقاتی مواجه میشود که احتمال رخدادنشان برایش بعید نیست. تئودور (یواکین فینیکس) مرد تنهای فیلم، در برقراری ارتباط با اشخاص حقیقی دچار مشکل است. مدتهاست درگیر ماجرای کشدار جدایی از همسرش کاترین(رونی مارا) است و در زندگی زناشویی شکست خورده. تئودور با رفقایش هم خیلی وقت نمیگذراند. در اوج این تنهایی تراژیک، تئودور سیستمعاملی پیشرفته را با جنسیت مونث نصب میکند که نتیجهاش آشنایی با سمنتا (باصدای اسکارلت جوهانسن) است. از اینجا به بعد این سیستمعامل مونث است که تنهایی تئودور را پر میکند و خیلی زود آشنایی به عشق منجر میشود. عشق میان یک انسان و یک سیستمعامل و پیوند میان دنیای واقعی و مجازی. ارتباط تئودور و سمنتا هرچه بیشتر پیش میرود، سیستمعامل هم پیشرفتهتر میشود؛ گویی این عشق است که به پیشرفت تکنولوژی کمک میکند و احساساتی که در دنیای واقعی دستاوردی جز شکستهای عاطفی مداوم برای تئودور در پی ندارد، در ارتباط با سمنتا که محصولی از دنیای مجازی است متبلور میشود. کوشش برای پوشاندن لباس واقعیت مادی به عشق مجازی شکست میخورد؛ گویی تنها این صداست که میماند؛ صدای سمنتا که تئودور را شیفته خود کرده است. فیلم او براساس رابطهای غیرمعمول شکل میگیرد و احساسات واقعی را در جهانی که تکنولوژی در حال تسخیرش است به نمایش میگذارد. آنچه خالق فیلم او بر آن تاکید میکند تنهایی است؛ تنهایی انسان معاصر در عصر تکنولوژی.