عبدالکاظم دریساوی
آقای علیعسگری- رئیس سازمان صدا و سیما- در آخرین اظهارنظر خود درباره برنامه نود و مجری آن گفته است نباید آنتن رسانه ملی را به کسی بدهیم که ادبیات سیاهنمایی دارد. بهنظر میرسد رئیس سازمان صدا و سیما با این سخن، تلویحا مجری برنامه نود را خطاب قرار داده است. سیاهنمایی همان واژه و مفهوم و برچسب کلی و نخنمایی است که میتوان برای هر کسی که مثل «من» یا «ما» نمیاندیشد بهکار برد و او را از میدان بهدر کرد. سیاهنمایی چیست و چگونه میتوان از رسانه ملی دست به سیاهنمایی زد؟ آیا طرح مشکلات و کمبودها و آسیبشناسی این مشکلات و تلاش در جهت اصلاح مستمر امور فوتبال و رفتار همه دستاندرکاران عرصه فوتبال از بازیکن تا مربی و تماشاگر و رسانه و انبوه مخاطبان داخل و خارج کشور سیاهنمایی است؟ آیا نقد عالمانه و مستند و آسیبشناسانه عملکرد مدیران فوتبالی و مقابله با فساد و نشان دادن کمبودها در جای جای میهن و ارائه راهحلهای دلسوزانه برای اصلاح و تعالی مدیریتی و تلاش در جهت پاسخگو کردن مجریان و مدیران ارشد جامعه را میتوان در شمار سیاهنماییها قلمداد کرد؟ اگر با این بینش و متر و معیار رئیس سازمان صدا و سیما به منتقدان و صاحبنظران و دلسوزان نگریسته شود آنگاه باید همگان مهرسکوت بر لب زده و دهان خویش را بدوزند و به چشمان خود امر کنند که هیچچیزی را نبینند زیرا اگر دیدند و لب به سخن گشودند آنگاه به آنان خواهند گفت که چشمان شما فقط سیاهی میبیند و زبان شما جز در بیان سیاهیها سخنی نمیگوید. این بینش و روش و عملکرد،جامعه را به سکوت قبرستانی دعوت میکند ولاغیر.
نه جناب آقای علیعسگری! رسالت اصلی رسانه ملی فقط اطلاعرسانی عادی و جاری و بیان اراده گروهی خاص نیست بلکه نقد سازنده و تلاش در جهت روشنگری بهمنظور اصلاحات مستمر امور است. اینگونه است که از رهگذر آن تلطیف افکار عمومی و اعتماد ملی رقم میخورد و مردم شیرینی اصلاح و خدمت صادقانه را میچشند.
رسانه ملی متعلق به همه ایرانیان است و باید در جهت اصلاح و رشد و شکوفایی ملی عمل کند و از هر طرح و بیانی که در جهت مصالح عمومی است با آغوش باز استقبال نماید نه اینکه با نگاه سرزنشگرانه دائما در فکر دفع و محروم کردن خدمتگزاران دلسوز و صاحبان اندیشه باشد. تشخیص این مهم را باید از دل و اندیشه و خواست و نیاز مخاطبان کشف کرد نه اجرای اراده این یا آن تفکر محافظهکار و روشهای ارادهگرایانه.
جناب آقای علیعسگری! آیا تاکنون از خود سؤال کردهاید که علت اقبال بینظیر بیست ساله مردم به این برنامه و اعتماد به شخص عادل فردوسیپور در چیست؟ راه دوری نرویم، شاعر در بیانی زیبا و مختصر میگوید «صد نکته به غیرحسن بباید تا کسی مقبول طبع مردم صاحب هنر شود». این است راز موفقیت بینظیر برنامه نود و آقای فردوسیپور. بنابراین به جای طرح سخن غیرمنطقی و نادرست سیاهنمایی و درک و فهم نادرست از سیاهنمایی، به دیدگاهها و نظرات مخاطبان مراجعه کنید و ببینید مخاطبان و انبوه مردم در جای جای میهن درباره آقای فردوسیپور و برنامه نود و سایر برنامهها چه گفته و میگویند.
علت ریزش و رویگردانیهای مستمر مخاطبان از بسیاری از برنامههای صدا و سیما و کثرت و رویش مستمر مخاطبان نود را باید واقعگرایانه تحلیل کرد تا به علل اساسی آن پی برد. به مخاطب مراجعه کنید. مخاطب آینه است. همان آینهای که میتوان خود و عملکرد سازمان خود را در آن دید و از آن درسهای لازم را گرفت و به جای شکستن آینه دست بهخودشکنی زد.
آقای علیعسگری! این است واقعیت موجود برنامه نود و جایگاه عادل فردوسیپور نزد افکار عمومی. بنابراین رجوع به افکار عمومی یعنی احترام به جایگاه و نیازهای مخاطب و ندیدن واقعیتهای موجود و بیتوجهی به مخاطبان یعنی لجبازی با مردم که هیچوقت عاقبت خوبی نداشته است. العاقل یکفی بالاشاره.
زندهباد مخاطب!
در همینه زمینه :