هادی حقشناس| اقتصاددان:
جنس مسئله نرخ ارز با جنس سایر مسائل مهمی که کشور با آن مواجه است، فرق میکند. اگر برای ساماندهی برخی از ابرچالشهای ایران اراده سیاسی و اجماع ملی هم انجام بگیرد، در کوتاهمدت و حتی میانمدت هم قابل حل نیست؛ یعنی دولت و نظام سیاسی کشور باید بهشکل یکپارچه برای حل آن برنامه بریزند تا در طولانیمدت به نتیجه مطلوب برسد. البته همانطور که عرض کردم بهعنوان پیششرط باید اجماع ملی روی آن انجام بگیرد. مثالی که میتوان برای این چالشها زد، نرخ بیکاری دورقمی، بحران صندوقهای بازنشستگی، مطالبات معوقه دولت و موضوعات زیستمحیطی اعم از خاک، هوا یا تأمین آب است.
حل این ابرچالشها حتما نیاز به حداقل 3سال برنامهریزی دارد اما نرخ ارز یک چالش کوتاهمدت است؛ یعنی اگر امروز دولت تصمیم بگیرد که ارز 4هزار و 200 یا ارز سایت نیما و همچنین بازار آزاد یکی بشود، یکی خواهد شد و اگر سالانه مابهالتفاوت میانگین تورم داخلی به تورم 5کشوری که بیش از 80درصد تجارت ما را شکل میدهند، تعدیل بشود نرخ ارز یکسانسازی خواهد شد، هیچ نیازی هم به پیشبینی ندارد و لنگر اقتصاد ایران که همین ارز است منجر به آرامش در سایر بازارها خواهد شد. لذا موضوع ارز نیاز به یک تصمیم سیاسی- ارزی خود دولت دارد و نیاز به تصمیمگیری مجلس یا سایر ارکان نظام نیست. در واقع موضوع سادهتر از حل ابرچالشهایی بود که ذکر شد و اساسا ماهیت بحران یا مسئله نرخ ارز با سایر چالشهایی که ایران امروز با آن مواجه است فرق میکند.
یک مثال ساده میزنم؛ اگر قرار است نرخ بیکاری ما دریک بازه زمانی 5ساله، تکرقمی شود نیاز به سالانه 700 تا 800هزار میلیاردتومان سرمایهگذاری پیدا میکنیم اما اصلاح نرخ ارز هم کمهزینه است و هم عوارض محدود یکساله در نرخ تورم دارد. لذا موضوع شاخص نرزخ ارز را نمیتوانیم یک چالش یا ابرچالش برای اقتصاد ایران تلقی کنیم. اما در این میان سؤالی که مطرح میشود این است که نظام بانکی و سیاسی ما چگونه میتواند نرخ ارز را از بحرانهای بینالمللی و سیاسی مصون بدارد؟ پاسخ روشن است؛ چالشی که امروز نظام سیاسی ما در مواجهه با آمریکا با آن دست و پنجه نرم میکند، قطعا به بزرگی چالش زمان جنگ نبوده و نیست. یا یک مثال سادهتر؛ نرخ ارز امروز در لبنان، عراق یا افغانستان که زیرساختهای بسیار ضعیفتری دارند، تبدیل به چالش یا بحران نشده است. کشورهایی که دهها سال درگیر جنگ و موضوعات چالشی از این دست بودهاند نرخ ارز را کنترل کردهاند. نرخ ارز میتواند مصون از اتفاقات سیاسی در منطقه و بر مبنای قواعد علم اقتصاد، کنترل شود و با ثبات بماند. واقعیت این است که در موضوع ارز، همه دولتها در ایران اشتباههایی مشابه انجام دادهاند که برای این اشتباهها هر کدام دلایل و توجیهات خود را دارند؛ چه دولت سازندگی، چه دولت اصولگرا و چه دولت تدبیر و امید. فراموش نکنیم کنترل نرخ ارز کار سختی نیست. 200کشور در دنیا اقتصادشان با شکلها و الگوریتمهای مختلف اداره میشود که اکثر آنها توانستهاند در بازار ارزهای خارجی خود به ثبات برسند، کافی است که مسئولان همت کنند؛ یک تحقیق و تفحص معمولی هم میتواند به ما پاسخ دهد که چرا اقتصادهای دیگر مانند اقتصاد ایران دچار تلاطمهای ارزی نمیشود.
مسئله دوازدهم؛ نرخ ارز
سهل ممتنع
چالش ارز میتواند با سیاستگذاری درست در بستر یک اقتصاد سالم حل شود
در همینه زمینه :
نگاه