محمد جعفری
غذاها طعمهای مختلفی دارند؛ تند، شور، شیرین و... اما بعضی غذاها طعم مرگ میدهند. بررسی پروندههای جنایی نشان میدهد برخی از جانیان برای عملیکردن نقشههایشان از خوراکیهای مسموم استفاده میکنند. شاید فکر میکنند با این شیوه راز قتلی که مرتکب میشوند برای همیشه سربهمهر باقی میماند اما اکثرشان اشتباه میکنند؛ چرا که با کمک آزمایشگاههای پیشرفته پلیس و پزشکی قانونی، بیشتر این معماهای جنایی به سادگی حل میشود و جانیان به دام میافتند. در این گزارش به بازخوانی 3پرونده جنایی که قربانیان آنها با غذای مسموم جان باختهاند میپردازیم.
مشهورترین غذای مسموم
مشهورترین پرونده سالهای اخیر که در آن فردی با غذای مسموم به قتل رسیده به پرونده جنجالی پزشک تبریزی برمیگردد. او متهم است که در جریان جنایتی مرموز با خوراندن غذای سمی به همسر و مادربزرگش جان آنها را گرفته است. این پزشک که پیش از این بهدلیل تجویزهای عجیب برای بیمارانش نامش سر زبانها افتاده بود، حالا مدتهاست به اتهام قتل در زندان به سر میبرد. اما این پرونده از کجا شروع شد؟ 19مهرماه سال گذشته خبری درخصوص مسمومیت اعضای خانواده پزشک تبریزی منتشر شد. شواهد نشان میداد چند نفر از اعضای خانواده او بهدلیل خوردن غذای مسموم به بیمارستان منتقل شدهاند اما در این بین همسر و مادربزرگ او جان خود را از دست دادهاند. پزشک جوان مدعی بود که غذاهای مسموم را فرد ناشناسی بهعنوان نذری به مطبش آورده و او نیز آنها را به خانه برده و همسر، مادربزرگ، مادر، پدر و برادرش بهدلیل خوردن آن مسموم شدهاند؛ ادعایی که تحقیقات پلیس دروغ بودن آن را ثابت کرد و مشخص شد که نهتنها غذاها نذری نبودند، بلکه پزشک تبریزی، خودش آنها را از یکی از رستورانها تهیه کرده بود. هر چند وی در جریان بازجوییها مدعی شد که در مسموم کردن غذاها نقشی نداشته اما در نهایت پرونده این جنایت با صدور کیفرخواست به دادگاه کیفری استان آذربایجانشرقی فرستاده شد. پزشک جوان در دادگاه نیز اتهامش را انکار کرد اما در نهایت وی با درخواست خانواده همسرش ،به قصاص محکوم شد. حالا این سرنوشت پزشک تبریزی در انتظار اعلام نظر قضات دیوانعالی کشور است.
چند جرعه مرگآور
یکی از جنجالیترین پروندههای قضایی دو دهه اخیر پرونده زنی بود که به اتهام قتل یکی از اقوامش 20سال زندانی بود و تا یک قدمی چوبه دار نیز پیش رفت اما در نهایت توانست با پرداخت دیه آزاد شود. اما پرونده قدیمیترین زندانی زن چه ارتباطی با غذا دارد؟
تیرماه سال 72، پس از پیدا شدن جسد مردی به نام مجید در اطراف ریل قطار، تحقیقات برای کشف راز این جنایت شروع شد. گزارش پزشکی قانونی نشان میداد که قربانی مسموم شده است و این در حالی بود که بررسیها نشان میداد آخرین بار او در خانه زن و شوهری که از اقوامش هستند حضور داشته است. وقتی پلیس این زن و شوهر را دستگیر کرد زن 42ساله اعتراف کرد که مجید را با ریختن سم در دوغ کشته است. با وجود این اعتراف وقتی نخستین جلسه دادگاه تشکیل شد زن جوان اعترافات اولیهاش را انکار کرد. او چندین دور محاکمه شد و در تمام 20سالی که پرونده در جریان بود او در زندان به سر میبرد و به قدیمیترین زندانی زن معروف شد. چندین مرتبه دادگاه حکم بر برائت او داد و چند مرتبه هم برایش حکم قصاص صادر شد اما هر بار احکام دادگاه در دیوانعالی کشور نقض شد تا اینکه سرانجام بعد از آخرین محاکمه، اولیای دم که در تمام این سالها برای قصاص متهم اصرار داشتند به دریافت دیه رضایت دادند و قدیمیترین زندانی زن پس از 20سال آزاد شد.
آخرین ناهار
میگویند اگر غریبهای به شما غذا تعارف کرد قبول نکنید اما گاهی باید به آشناها هم شک کرد. درست مثل آنچه برای مرد مغازهدار اتفاق افتاد و پسرش که بدهی سنگینی بالا آورده بود تصمیم گرفت با خوراندن غذای مسموم، پدرش و شریک او را به قتل برساند. این ماجرا مدتی قبل در فروشگاهی در پایتخت اتفاق افتاد. آن روز مردی همراه شریکش و پسر او به طرز عجیبی دچار مسمومیت شدند و کارشان به بیمارستان کشید. هر چند شریک این مرد و پسرش چند ساعت بعد درمان شدند اما سومین نفر که اوضاع وخیمی داشت یک روز بعد جان خود را از دست داد. چون مرگ این مرد مشکوک بهنظر میرسید تحقیقات بازپرس جنایی در اینباره آغاز شد. شواهد نشان میداد مسمومیت این 3 نفر بعد از خوردن ناهار اتفاق افتاده است. آن روز پسر متوفی نیز در فروشگاه حضور داشته اما به بهانه دندان درد غذا نخورده است. شریک متوفی که جان سالم به در برده بود گفت: روز حادثه طبق معمول موقع ناهار که شد غذاهایمان را گرم کردیم اما هنگام خوردن، من و پسرم متوجه مزه تلخ آن شدیم. من 2یا 3قاشق که خوردم از مزه غذا حالم بد شد. پسرم هم دیگر نخورد اما هاشم همه غذایش را خورد و حالش بد شد. بررسیها نشان میداد روز حادثه دوربین مداربسته فروشگاه به شکل عمدی قطع شده است. همه این شواهد انگشت اتهام را به سوی پسر متوفی نشانه میگرفت. تا اینکه با بازداشت او راز مرگ پدرش برملا شد. پسر جوان در اعترافاتش گفت: چون 400میلیون تومان بدهکار بودم تصمیم گرفتم پدرم و شریکش را با خوراندن غذای مسموم به قتل برسانم تا هم پولهای داخل فروشگاه را به جیب بزنم و هم با ارثیهای که از پدرم گیرم میآید بدهیام را پرداخت کنم.
خوردن و نوشیدن چگونه به صفحههای حوادث روزنامهها راه یافتند؟
سرکشیدن دوغ سرنوشت
مروری بر جنایتهایی که غذا در وقوعشان نقش داشت
در همینه زمینه :