فرزام شیرزادی
دارم کتاب شاهرخ مسکوب را میخوانم. لابهلای خواندن، یادداشت برمیدارم. دخترم میگوید: بابا چرا آدما با هم دعوا میکنن؟
-کیا؟
- خیلیها... امروز جلو مدرسه 2 نفر کتککاری کردن. پریروز تو ترهبار 3 - 2 نفر به هم لگدزدن. بعد 3 - 2 نفر دیگه هم اضافه شدن. یهعالمه میوه ریخت کف زمین. با چوب جارو همدیگرو زدن.
- آدما گاهی عصبانی میشن و با هم دعوا میکنن.
- چرا عصبانی میشن؟
- هرکی واسه یه چیزی عصبانی میشه.
- شما وقتی پول نداری عصبانی میشی؟
- وقتی پول ندارم عصبانی میشم.
- فرشتهها با هم دعوا نمیکنن؟
- نه، دعواشون نمیشه.
- چرا دعوا نمیکنن؟
- کمتر از آدما عصبانی میشن.
- چرا چیزای بد تو دنیا بیشتر از چیزای خوبه؟
- معلوم نیست که. چیزهای خوب هم هست.
- ولی دروغگوها از راستگوها بیشترن... بدجنسا هم از مهربونا بیشترن.
- مگه تو همه آدما رو دیدی؟
- نه، ولی تو کلاس ما فقط 3 - 2 نفر هستن که بقیهرو مسخره نمیکنن. بیشتر بچهها دروغ میگن. بههم حرفای زشت هم میزنن.
- شیطون گولشون میزنه.
- شیطون همهرو گول میزنه؟
- نه، اونایی که حواسشون نیست.
- شما حواستون هست؟
- سعی میکنم باشه.
- شیطون، آفریقایییا رو هم گول میزنه؟
- شاید بزنه... چطور؟
- آخه اونا بدبختن.
- بیشتر گرسنهان.
- اگه گرسنهان چرا شکم بچههاشون گندهست؟
دوست دارم سؤالها تمام شود. نمیشود.
- بابا چرا زیاد کتاب میخونی؟
- میخوام از خیلی چیزا سر در بیارم. سوادم زیاد بشه.
- پس چرا نمیتونی جواب سؤالامو بدی؟
دو شنبه 16 مهر 1397
کد مطلب :
33272
لینک کوتاه :
newspaper.hamshahrionline.ir/RXLL
+
-
کلیه حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به روزنامه همشهری می باشد . ذکر مطالب با درج منبع مجاز است .
Copyright 2021 . All Rights Reserved