محمد جعفری
دنیای مخوف جنایتکاران سن و سال نمیشناسد. در سالهای اخیر چندین جنایت هولناک رخ داد که در پشت پرده آنها مردان مسن قرارداشتند؛ افرادی که با دستکم 70سال سن، دست به جنایتهایی زدند که شاید از جوانترها برنمیآمد؛ یکی از آنها اجساد 2قربانیاش را مثله کرد و با انداختن آنها در سطلهای زباله، مدتها کارآگاهان پلیس را برای یافتن ردی از خود سرگرم کرد. دیگری 18نفر را به رگبار گلوله بست و جان 6نفر از آنان را گرفت و نفر سوم که با دخترش اختلاف داشت او را در خانه به قتل رساند. این سه مرد که مجموع سنشان بیش از 200سال است هر یک سرنوشت متفاوتی پیدا کردند که برای دانستن آن باید این گزارش را تا انتها بخوانید.
معمای سرهای بریده
صبح روز 11مردادماه سال گذشته یک راننده اتوبوس شرکت واحد وقتی اتوبوسش را کنار زمین خالی خیابان شیخ بهایی پارک کرد چیزهایی دید که تا آن روز در زندگیاش ندیده بود. او وقتی جلوتر رفت در همان زمین خالی با دو سر روبهرو شد. اول فکر کرد سرهای عروسک است اما خوب که دقت کرد فهمید در برابرش 2سر انسان که سوزانده شده قرار دارد. سرهای بریده قابلشناسایی نبود و معلوم نبود چهکسی و با چه انگیزهای دست به این جنایت هولناک زده است. باوجود این ممکن بود قاتل سایر اعضای بدن قربانیانش را در محلهای دیگری رها کرده باشد. چند روز پایتخت در بهت و حیرت بود تا اینکه مأموران توانستند در محل بازیافت زباله بقایای پیکرها 2مقتول را کشف کنند. هرچه میگذشت کارآگاهان به اطلاعات تازهتری دست پیدا میکردند تا اینکه به اطلاعاتی دست یافتند که نشان میداد یک خودروی لندرور در محل کشف اجساد دیده شده که متعلق به مردی سالخورده است. تحقیق درباره این مرد نشان میداد که او همراه همسر، پسر و عروسش در خانهای ویلایی زندگی میکند اما از چند روز قبل هیچکس پسر و عروسش را ندیده است. این اطلاعات نشان میداد که کارآگاهان یک گام دیگر به کشف اسرار این معمای جنایی نزدیکتر شدهاند. به این ترتیب مرد مسن بازداشت شد و اعتراف کرد که پسر و عروسش را به قتل رسانده است.
متهم که 75سال دارد در اعترافاتش گفت: کسی که او را به قتل رساندم در حقیقت پسرخواندهام بود. من او را دوست داشتم اما او معتاد شده بود و من را کتک میزد. یک روز همسرم را به خانه خواهرش فرستادم و وقتی پسرم آمد با اسلحه شکاری که برای 60سال پیش است به او شلیک کردم. همسرش صدای گلوله را شنید و سراغ من آمد و مجبور شدم او را هم به قتل برسانم. این مرد که 4مدرک لیسانس و وضعیت مالی خوبی دارد در ادامه گفت: در ادامه اجساد را با اره برقی مثله کردم و داخل چند کیسه گذاشتم و هر کیسه را در یکی از سطلهای زباله خیابان کریمخان انداختم. بعد هم سرها را در خیابان شیخ بهایی آتش زدم و به خانه برگشتم. من اقامت انگلستان را دارم و اگر یکدرصد هم احتمال دستگیر شدن را میدادم به آنجا فرار میکردم.
حمام خون در شهرقدس
فرد سالخورده دیگری که باعث شد بار دیگر نام یکپیرمرد سر زبانها بیفتد مرد 74سالهای بود که چند سال قبل در شهرقدس روی پشتبام خانهاش رفت و با شلیک حدود 1200گلوله 18نفر را هدف قرار داد و باعث قتل 6نفر از آنها شد. اما ماجرا چه بود ؟ این مرد که محمد نام دارد آن روز یک کلاشینکف را که از سالها قبل در باغچه خانهاش مخفی کرده بود بیرون آورد و هر کسی را که میدید به سویش تیراندازی میکرد. او ابتدا همسر و دخترش را به رگبار بست و در ادامه به پشتبام رفت و شروع به تیراندازی کرد و بعد از حدود 2ساعت تیراندازی و درحالیکه 18نفر را هدف قرار داده بود دستگیر شد. او در تحقیقات مقدماتی گفت: من 2همسر دارم و به یکی از آنها و دخترم شک داشتم. به همین دلیل تصمیم گرفتم آنها را به قتل برسانم. از طرفی با یکی از همسایهها نیز اختلاف داشتم. با اسلحه به خانهمان رفتم و همسر و دخترم را به قتل رساندم و در ادامه از همسایهمان انتقام گرفتم. چند نفر را هم که به طرفم حمله کرده بودند با گلوله هدف قرار دادم. هرچند این مرد بعد از محاکمه به قصاص محکوم شد اما قضات دیوانعالی کشور این رأی را نقض و اعلام کردند باید وضعیت روانی متهم در کمیسیون پزشکی قانونی بررسی شود. در دومین دور از محاکمه در شرایطی که مسجل شده بود متهم از روانپریشی رنج میبرد و وضعیت خطرناکی دارد، اولیایدم مقتولان بار دیگر خواستار قصاص قاتل شدند. متهم در دادگاه گفت: از کاری که کرده پشیمان نیست و اگر روزی آزاد شود باز هم افرادی را به قتل میرساند و چند نفر دیگر را که از دستش فرار کردهاند میکشد. با وجود این، قضات دادگاه با استناد بهنظریه کمیسیون ویژه پزشکی قانونی برای متهم قرار منع تعقیب صادر کردند. در این شرایط، مرد مسن قصاص نخواهد شد و تا زمان رفع حالت خطرناک در زندان باقی خواهد ماند.
پدربزرگ در دادگاه
مرد دیگری که سر پیری پایش به دادگاه و زندان رسیده مرد 71سالهای است که مدتی قبل به اتهام قتل دخترش بازداشت شد. او میگفت دخترش میخواسته بازیگر شود و چون با این کار مخالف بوده دخترش را در خانه خفه کرده است. جلسه محاکمه این مرد مدتی قبل برگزار شد. او که با عصا به دادگاه آمده بود درباره حادثهای که اتفاق افتاده بود گفت: من چند دختر و نوه دارم. یکی از دخترانم لیسانس زبان فرانسه داشت و مدام با دوستانش بیرون میرفت. او شبها دیر به خانه میآمد و این اواخر او گفت که میخواهد بازیگر شود. پیرمرد درحالیکه به عصایش تکیه زده بود ادامه داد: شب حادثه ابتدا پتو را روی او انداختم و خفهاش کردم سپس با چاقو چند ضربه به او زدم. اما حالا پشیمانم. محاکمه این مرد در شرایطی بود که همسرش نسبت به او اعلام گذشت کرد و چون ولی دم دیگر خودش است، در نتیجه قصاص نخواهد شد و بعد از سپری کردن دوران محکومیتش آزاد خواهد شد.
دو شنبه 9 مهر 1397
کد مطلب :
32404
لینک کوتاه :
newspaper.hamshahrionline.ir/m03n
+
-
کلیه حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به روزنامه همشهری می باشد . ذکر مطالب با درج منبع مجاز است .
Copyright 2021 . All Rights Reserved