• جمعه 14 اردیبهشت 1403
  • الْجُمْعَة 24 شوال 1445
  • 2024 May 03
چهار شنبه 4 مهر 1397
کد مطلب : 31815
+
-

چطورعزت‌الله انتظامی ماندگار شد؟

شمایلی که بی‌خش ماند

شاهین امین

نخستین تصویری که از عزت‌الله انتظامی به‌یاد دارم نقش ناصرالدین‌شاه در «کمال‌الملک» است. در واقع او برای نخستین‌بار تصویر آن شاه قاجار را به‌همراه علی حاتمی در ذهنم شکل داد.

انتظامی تضادها و شخصیت چندوجهی ناصرالدین شاه مورد نظر حاتمی را به‌خوبی جان بخشیده بود؛شاهی به‌ظاهر هنردوست که برای تکه‌جواهری صاحب هنر را محبوس می‌کرد و از تهدید و داغ و درفش هم ابایی نداشت؛ قَدَرقدرتی که از طرفی ساحت پر احساس خود را در مواجهه با تابلویی زیبا بروز می‌داد و از طرف دیگر با قساوت تمام سربریدن نوکر متهم به دزدی را با سرخوشی به نظاره می‌نشست؛شاه بازیگوشی که می‌توانست به‌شدت قسی‌القلب باشد. او نقش خود را چنان بازی کرده بود که من نوجوان که به تبع سنم می‌خواستم تکلیف همه‌‌چیز و همه کس را زود و قاطع روشن کنم، حس خود را نسبت به ناصرالدین‌شاه کمال‌الملک به‌درستی نمی‌فهمیدم. زمانی از فیلم با او همراه می‌شدم و همذات‌‌پنداری می‌کردم، گاهی هم از او متنفر بودم. البته بیشتر از هر حسی شاه قاجار، برایم هولناک بود و غیرقابل اعتماد. تصویری که انتظامی از سلطان صاحبقران ساخت باعث شد هیچ کدام از ناصرالدین‌شاه‌های دیگری که بعدها در سینما و تلویزیون دیدم را باور نکنم.

اما کمال‌الملک تصویری کامل و تمام از توانایی‌های انتظامی نبود. تصویر بعدی‌ای که از انتظامی در خاطرم ماند و هرگز پاک نشد عباس‌آقا سوپرگوشتی‌ «اجاره‌نشین‌ها» بود؛ کاسب‌مسلکی که هم بزرگ خانواده بود و ادعای بزرگی داشت، هم همه‌‌چیز را با سود و زیان آنی و مالی می‌سنجید. انتظامی اینجا برخلاف نقش شاهانه و شق‌ورق خود در کمال‌‌الملک، مثل گوشت لخمی بود که در لحظه حس و واکنش خود را تغییر می‌داد؛کاری که فقط در توان یک بازیگر آموخته بود؛ آموخته از تجربه‌های زیسته، از تئاتر، از سینما. انتظامی به‌همراه فردوس کاویانی، اکبر عبدی و حمیده خیرآبادی با فیلمنامه و کارگردانی درخشان مهرجویی آنچنان جان و انرژی ‌ای به  اجاره‌نشین‌ها  داده بودند که بعد از 32سال فیلم را سرپا و پرقدرت نگه داشته و آن را به یکی از برترین کمدی‌های تاریخ سینمای ایران بدل کرده است.

 سال66 با «شیرسنگی» جعفری‌جوزانی دیگر جایگاه بلند انتظامی در ذهن من نوجوان عاشق سینما حک شد. در این وسترن جذاب و درخشان ایرانی، گرچه علی نصیریان در نقش «علی‌یار» درخشان‌تر و پررنگ‌تر از انتظامی در نقش «نامدارخان» بود اما بدون هماوردی قدرمانند انتظامی، نقش علی‌یار هم به‌طور قطع نمی‌توانست آن تابندگی را داشته باشد. گفت‎وگوی بلند علی‌یار و نامدارخان در بالای تپه به‌همراه میزانسن چشم‌نواز جوزانی نمایش قدرت بازیگری 2استاد بود.

با این 3فیلم انتظامی جایگاه پرقدرت و با صلابتی در ذهنم پیدا کرد. او به همراه علی نصیریان برایم شمایل «بازیگر»ی شدند؛ شمایل فرهیختگی و احترام به حرفه خود و تماشاگر؛ فارغ از‌ های‌وهوی سینما که در آن سال‎ها البته چندان هم وجود نداشت و ما فقط اندک آوازه آن را از آن سوی آب‌ها شنیده و احتمالا خوانده بودیم؛ شمایل‎هایی که هرگز خش برنداشتند.

عزت‌الله انتظامی این شمایل بازیگری را بعدها با حضوری پرخون و قدرتمند در نقش‎های متفاوت هزاردستان، هامون، بانو، روسری آبی، گراند سینما، خانه خلوت، روز فرشته، خانه‌ای روی آب، گاوخونی، دیوانه‌ای از قفس پرید، حکم، زادبوم و... آنچنان قوام داد و پایدار کرد که کمتر کسی در به‌کار بردن عنوان آقای بازیگر برای او شک و تردید به‌خود راه می‌داد؛ بازیگری که بعد از تجربه‎ای طولانی بر صحنه تئاتر نخستین نقش جدی‌اش را در «گاو »مهرجویی در سن 45سالگی ایفا کرده بود و 40سال بعد از آن تاریخ یکی از نشانه‌های اعتبار سینمای متفکر و متفاوت ایران شد.

  دریغم می‌آید از شکل‌گیری شمایل عزت‌الله انتظامی - به همراه علی نصیریان- بنویسم و به نخستین مصاحبه بلند آنها در سال‌های پس از انقلاب (در شماره ویژه تابستان 1367ماهنامه فیلم ؛بعد از پخش مجموعه هزاردستان) اشاره‌ای نکنم؛گفت‌وگویی که به تمامی در نخستین ساعت خرید مجله آن را بلعیدم و احترام‌ام به آنها را بسیار بیش از گذشته کرد.

  عزت‌الله انتظامی علاوه بر کیفیت و سختگیری در انتخاب نقش که باعث اعتبار حرفه ای‌اش شد به‌دلیل نوع سلوک و انضباطی که در زندگی اجتماعی برای خود برگزیده بود، به‌شدت مورد اعتماد مردم بود. در واقع او مرتبتی بیش از یک بازیگر برجسته یا یک ستاره سینما در ذهن مردم یافته بود. آقای بازیگر باور مردم را با خود داشت؛سرمایه‎ای که سخت و دیر به‌دست می‎آید؛درحالی‌که نه هرروز برصفحه تلویزیون ظاهر می‌شد و نه بازیگر پرکاری بود. هرگز هم از این سرمایه به نفع خود بهره نبرد. اهل سینما می‌دانند انتظامی در سال‌های ابتدایی حضور بازیگران بر بیلبوردهای تبلیغاتی چه پیشنهادهای وسوسه‌برانگیز گران‌قیمتی را رد کرد؛ ارقامی که حتی امروز هم نجومی هستند یا چه نقش‌هایی را با دستمزدهای هنگفت نپذیرفت.

از خاطر نمی‌رود درخواست کمک عزت‌الله انتظامی برای کودکان افغانستانی با آن جمله مؤثر و صدای غم‌آلود؛ «... بچه‌های محتاج کمک همه‌جای دنیا هستند اما آخه، اینا فارسی حرف می‌زنند.» و چه پاسخ در‌خور و پرشوری از مردم دریافت کرد. روزهایی که او در خیابان و بازار به راه افتاد تا این کمک‎ها را جمع کند بسیاری فقط به اعتبار و اعتماد عزت‌الله انتظامی وجوه و اجناس خود را دریغ نمی‌کردند. این میزان از اعتماد عمومی تنها وقتی رخ می‎دهد که فردی به تمامی و تا عمق جان به باور مخاطبان خود رسیده باشد؛باوری آنچنان عظیم که سیاست‌بازانی تلاش داشتند از آن بهره‌های خود را ببرند و حتی در موردی به خدعه و فریب متوسل شدند اما موفق نبودند؛ چرا که عزت‌الله انتظامی در کهنسالی هم به باور مردم خیانت نکرد و حقایق را بر زبان راند.

او نمی‌خواست و نگذاشت بر شمایلش خشی بیفتد.

این خبر را به اشتراک بگذارید