• چهار شنبه 27 تیر 1403
  • الأرْبِعَاء 10 محرم 1446
  • 2024 Jul 17
چهار شنبه 13 دی 1396
کد مطلب : 3082
+
-

آرزوهایی که با خاک غربال می‌شود

روایتی دیگر از زندگی در کور‌ه‌پز‌خانه‌های تهران

کوره پزخانه
آرزوهایی که با خاک غربال می‌شود

محسن احمدی:

کوره‌‌پز‌خانه‌های تهران، از جاهایی‌ هستند که از ابتدای بودن‌شان تا‌کنون، چشم‌های بسیاری، زندگی در کنار آنها را دیده و دربار‌ه‌اش روایت کرد‌ه‌اند. کوره‌پز‌خانه‌های تهران هم آن‌قدری عمر کرد‌ه‌اند که تمامی رنج‌های کارگران‌شان را به یاد بیاورند؛ از مردانی که از یکصد سال پیش تا‌کنون با غربال‌کردن خاک، آرزوهای ریزودرشت‌شان را الک می‌کنند به این امید که شاید روزی یکی از همان آجرهای فشاری، سقف دیوار خانه‌شان شود گرفته تا کودکی که فقط می‌تواند 3آجر در داخل فرغونی بگذارد که گاه گهوار‌ه‌اش می‌شود و در آن خواب فرداها را می‌بیند و زنی که با روسری آبی‌اش کمرش را راست نگه می‌دارد تا دیوار آجری بلندتری بچیند و چراغ خوشبختی را در آلونک خود به‌سختی روشن کند.

از آن‌زمان تا امروز، چیز زیادی تغییر نکرده‌‌ است؛ کوره‌ها هرچند تک‌وتوک، راست‌راست ایستاد‌ه‌اند کنار جاده‌هایی که منتهی به شرق است؛ جایی که خورشید هر روز از آنجا طلوع می‌کند. روایت همشهری در یکی از همین روزها پیش روی شماست.

محمود‌آباد، انتهای جاده خاوران، نزدیک خاورشهر؛ جایی میان زباله و دود که اجتماعی از کوره‌های خاموش در وسعتی بیش از صدها هکتار، سال‌هاست سر جای خود ایستاده‌اند. پایین‌تر اما هنوز اجاق چند کوره روشن است و چند کارگر مشغول کارند.

«این فصل از سال، بیشتر کارگرها به دستفروشی در ورامین و پاکدشت و گاهی هم تهران مشغولند؛ عده‌‌ای هم به زادگاه‌شان برگشته‌اند.» این را  اکبر ـ نوجوان 16ساله محمودآبادی ـ می‌گوید و ادامه می‌دهد: «می‌خواهم دکتر مغزواعصاب شوم. از بس سختی کشیده‌ایم، مغز همه ما خراب شده. الان که پاییز است و فصل مدرسه، تا ساعت5 کار می‌کنم. صبح‌ها می‌روم مدرسه. کلاس هشتم هستم. اما تابستان‌ها کارمان از 2-1شب شروع می‌شود و تا ظهر روز بعد خشت‌زنی می‌کنیم. هر طوری که بشود درسم را ول نمی‌‌کنم؛ باید دکتر شوم؛ از بس سختی کشیده‌ام، دلم نمی‌خواهد که آینده برادر و خواهرهایم هم مثل پدرومادرمان شود».

خدا کند نانمان آجر نشود

در گوشه‌‌ای دیگر، زنی جوان بچه‌به‌بغل ایستاده است. وقتی از اکبر درباره مادرشان می‌پرسم، زن جوان با خنده می‌گوید: «مادر این بچه، منم. 11ساله بودم که با مردی از اهل دیار خودمان ـ هرات ـ ازدواج کردم. خودم اینجا به دنیا آمده‌ام؛ پدر و مادرم سال‌ها پیش به اینجا مهاجرت کرده‌اند. 3کلاس بیشتر درس نخواندم. از وقتی یادم می‌آید این آجرها را داخل کوره می‌چینم. خدا نیاورد روزی را که این آتشدان‌‌ها دیگر خوب نگیرند. خاموش شوند، بیچاره‌ایم؛ نانمان آجر می‌شود. باز اگر بیمه بودیم خوب بود؛ حقوق بیکاری می‌گرفتیم اما صاحب‌کارمان از هر خانواده فقط یکی‌دو نفر را بیمه می‌کند. ما 8نفریم»!  کوره‌پزخانه‌های استان تهران در 6منطقه دسته‌بندی شده‌اند که این 6منطقه دارای تشکلات کارگری نیز هستند. به غیر از محمودآباد، هنوز ردّ پای کوره‌پزخانه‌ها را در پاکدشت، قرچک، پیشوا، جوادآباد، یافت‌آباد و شمس‌آباد هم می‌توان پیدا کرد؛ بعضی فعال و بعضی خاموش. در این کوره‌پزخانه‌ها همه‌جور کارگری هم یافت می‌شود؛ از کودک 4-3ساله و زنان حامله گرفته تا پیرزن و پیرمرد بالای 60ساله.

 کارگران کوره‌پزخانه‌ها یک پیمان دسته‌جمعی دارند که سال‌‌ها پیش در قالب فصل هفتم قانون کار با حضور نمایندگان کارگری و کارفرمایی و مسئولان وزارت کار تدوین شده است. در این قانون آمده است که کارفرمایان موظفند از هر 4نفر کارگری که به خدمت می‌گیرند، یک نفر‌شان زن باشد اما در بیشتر اوقات از هر دو کارگر کوره‌پزخانه، یک نفر زن است. طبق این پیمان، زنان تنها می‌توانند بارجمع‌کن باشند اما هم‌اکنون جز «گل‌سازی»، زنان در مشاغل «قالب‌کشی» و «قالب‌داری» هم به ‌کار گرفته می‌شوند.

کوره‌چین، سرکارگر، کوره‌سوز، آجردار، چرخ‌کش، انبارزن، قالب‌‌کش، گل‌ساز، قالب‌دار، زغال‌کش، بارجمع‌کن، عمله مزدی، پاچرخ‌کش، منشی و دفتردار و راننده، از جمله عناوین شغلی کوره‌پزخانه‌ها از قدیم تا امروز بوده است. 30درصد کارگران کوره‌پزخانه‌‌های سنتی، دائمی و 70درصد آنها فصلی هستند.

مرضیه محمد‌حسنی، مدیرعامل انجمن یاریگران خورشید است. وی و همکارانش حدود 7سال است که در زمینه کودکان ‌کار و آسیب‌دیده اجتماعی فعالیت می‌کنند. ساختمان مرکزی انجمن، در روستای محمودآباد شهرری واقع است.

محمدحسنی می‌گوید: «فعالیت‌های ما از سال1390 به ‌صورت رسمی آغاز شده و چندین سال است که با مجوز وزارت کشور و استانداری، مشغول فعالیت هستیم. محدوده فعالیت ما، استان تهران و بیشتر، مناطق حاشیه‌نشین مثل کوره‌های آجرپزی، پاکدشت، ورامین، شهرری، اسلامشهر و مناطق دیگر است. اگرچه فعالیت‌های ما منحصر به روستای محمودآباد و کوره‌های آجرپزی نیست اما تعداد زیادی از کودکان شاغل در کوره‌های آجرپزی و روستاهای اطراف محمودآباد که در کارگاه‌های مختلف کار می‌کنند از خانواده‌های آسیب‌دیده هستند و برای همین نیز تحت حمایت انجمن قرار دارند».

اعضای شورای جدید حتی برای سرکشی هم نیامدند

به گفته وی فعالیت‌های انجمن به چند دسته تقسیم می‌شود؛ «یک‌سری از فعالیت‌ها آموزشی‌اند و افراد که اغلب زنان و پسران و دختران نوجوان هستند، به یک‌سری مهارت‌ها‌ و توانمندی‌های فردی دست پیدا می‌کنند و همراه با آن، برخی از خلاقیت‌های هنری و کارهای فنی‌و‌حرفه‌ای مانند نقشه‌کشی، کامپیوتر، نقاشی، تعمیر لوازم‌خانگی، چرم‌دوزی، بافندگی و... را هم یاد می‌گیرند. در کارگاه‌های آموزشی، ما به بچه‌ها توانایی‌ها و کارهایی را یاد می‌دهیم که بعدا بتوانند از طریق آنها کسب درآمد کنند و از کارکردن در شرایط سخت، رهایی یابند».

محمدحسنی می‌گوید: «تمام فعالیت‌های انجمن به صورت داوطلبانه است و تمامی مربیان و کادر اجرایی نیز کاملا داوطلبانه در انجمن مشغول به کار هستند. برخی از داوطلبان انجمن، در بسیاری از دستگاه‌ها و نهادهای مختلف ازجمله دانشگاه و آموزش‌وپرورش مشغول کارند اما ساعاتی از وقت خود را به آموزش کودکان و نوجوانان منطقه، به‌خصوص کارگران کوره‌پزخانه‌ها می‌گذرانند».

وی سپس به یکی دیگر از فعالیت‌های حمایتی‌شان به نام طرح حامی می‌پردازد و اضافه می‌کند: «یکی دیگر از وظایف ما شناسایی کودکان محروم از تحصیل و حمایت آنان است. انجمن، آنها را شناسایی می‌کند و برای تحصیل، به مدارس می‌فرستد. همچنین ما طرحی داریم به اسم طرح حمایت ماهانه از کودکان بی‌سرپرست یا بدسرپرست که به کودکانی اختصاص دارد که نیاز به حمایت‌های ماهانه دارند».

این انجمن در بخش درمان نیز بیکار ننشسته و با راه‌اندازی «طرح سیب» که یک طرح بهداشتی و درمانی‌است، کودکان بیمار و آسیب‌دیده‌ای را که خانواده‌هایشان برای تأمین هزینه درمان با مشکل مواجهند، شناسایی و بعد از تحقیقات اولیه و تشکیل پرونده، برای درمان آنها اقدام می‌کند. تمامی هزینه‌های لازم نیز از طریق کمک‌های مردمی تأمین می‌شود». محمدحسنی پس از آنکه تعریفی از کودک‌ کار می‌دهد، می‌گوید: «بسیاری از کودکان شاغل در کوره‌پزخانه‌ها به دلیل اشتغال به کارهای سخت، از فعالیت‌های تحصیلی و رشد فردی و اجتماعی بازمی‌مانند. ما سعی می‌کنیم به آنان حرفه‌ای یاد بدهیم که در کنار اشتغال به آن، بتوانند تحصیل کنند و از پایگاه اجتماعی مناسبی برخوردار شوند؛ به شکلی که دیگر در تعریف کودک کار نگنجند. در زمان شورای شهر قبلی، یکی از اعضای زن شورا چند کانکس برای تامین فضای آموزشی در اختیار ما گذاشت؛ اما در حال حاضر و با گذشت چند ‌ماه از کار شورای جدید، نه‌تنها حمایتی از این کودکان و خانواده‌هایشان نشده که اعضای شورا حتی برای سرکشی هم به اینجا نیامده‌اند؛ تنها چیزی که در سال‌های اخیر افزایش یافته کانال‌های تلگرامی‌ای است که برای کمک مالی به این افراد فراخوان می‌دهند. هر کسی یک گروه تلگرامی درست می‌کند و با انتشار تصاویر رنج این کودکان، به جمع‌آوری اعانه می‌پردازد.

در واقع یا کاری انجام نمی‌دهند و یا در برخی مواقع، با شیوه‌های کمک‌رسانی نادرست، فرهنگ گداپروری را جایگزین فرهنگسازی‌ و آموزش می‌کنند؛ درحالی‌که سمن‌ها با حمایت نهادهای مسئول مانند شهرداری می‌توانند با پرهیز از موازی‌کاری، یکدیگر را حمایت کنند تا در آینده‌ای نه‌چندان دور، شاهد کاهش آمار کودکان کار در جامعه باشیم». حال‌وروز کارگران زن کوره‌پز‌خانه‌ها هم خیلی بهتر از مردان و کودکان‌شان نیست. زنان در زمان بارداری و حتی پس از زایمان، یعنی در دوره شیردهی نیز مجبورند در کوره‌ها کار کنند. از طرف دیگر نبود آب سالم و بهداشت کافی، باعث شیوع بیماری‌های واگیردار از جمله اسهال در فصل تابستان می‌شود؛ فصلی که اوج کار کارگران کوره‌پز‌خانه‌هاست. متأسفانه کودک در بسیاری از این خانواده‌ها به‌عنوان ابزار کار، شناخته و حتی کارگر نامیده می‌شود؛ یعنی اگر از پدری بپرسید: «چند فرزند دارید؟» می‌گوید: «3کارگر دارم»؛ یعنی فقط فرزندانی که می‌توانند کار کنند را می‌شمارد و اگر فرزندی معلول یا نابینا داشته باشد، او را حساب نمی‌کند.

هر یک‌هزار تا، 32هزارتومان

عیسی کارگر خشت‌زن است و در کارگاهی نزدیکی جاده قرچک ـ ورامین کار می‌کند. 50سال دارد اما شکسته‌‌تر نشان می‌دهد. قصه زندگی‌اش ساده است و در چند جمله‌ ساده‌تر خلاصه می‌شود: «بچه خواف خراسان رضوی‌ام. از وقتی دست چپ و راستم را شناخته‌ام، در کوره‌پزخانه‌ها کار کرده‌ام؛ ورامین، شمس‌آباد و... هر جا که آجرپزی باشد. خشت و قالب می‌زنم و دستمزدم را می‌گیرم. کم یا زیاد، خدا بزرگ است. قدیم‌ها خیلی بهتر بود. کوره‌های آجرپزی، محل کسب‌وکار خیلی‌ها بود؛ چه آنهایی که اهل همین اطراف بودند و چه کسانی که مثل من از خراسان ، سیستان‌وبلوچستان و افغانستان می‌آمدند؛ اما حالا کوره با آمدن آجرهای جدید از رونق افتاده. همین ورامین 50تا کوره داشت؛ حالا چی؟ فقط 4تا سرپا مانده. آن هم معلوم نیست تا کی»!

عیسی برای هر هزارتا خشت، فقط ۳۲هزار تومان می‌گیرد و می‌گوید به طور متوسط در ازای روزی 10ساعت کارکردن، حدود یک‌میلیون تومان درآمدِ ماهانه دارد؛ بگذریم از اینکه زمستان‌ها، خشت‌زنی تعطیل است و درآمدی در کار نیست. می‌گوید: «همسر و 5فرزندم، این‌روزها مشهد هستند؛ مدرسه‌ها که باز می‌شود از اینجا می‌روند و باز تابستان برمی‌گردند». عیسی در آجرپزی کار می‌کند که به گفته صاحبش 40سال است آتش‌اش خاموش نشده. این فصل سال، کم‌کم دوره تعطیلی موقت کوره‌ها شروع می‌شود اما کارگران همچنان کم‌وبیش هستند. در آستانه در خانه‌های کارگران، تک‌وتوک زنان و کودکان کارگر با صورت‌هایی آفتاب‌سوخته و نگاه‌هایی پر از لبخند، ایستاده‌اند؛ مردان‌شان نیز یا در محوطه خشت‌زنی، خشت روی خشت می‌گذارند و یا برای کوره‌ها، خوراک فراهم می‌کنند.

در این کارگاه آجرپزی 8کارگر مشغول کارند اما در اوج کار که از فروردین‌ماه شروع می‌شود تا پایان شهریورماه، حدود ۶۰نفر مشغول می‌شوند. کار در این کوره‌ها، رده سنی نمی‌شناسد؛ از 9ساله تا ۶۰ساله، همه روزی حداقل ۸ساعت و گاهی تا ۱۲ساعت کار می‌کنند، عرق می‌ریزند و ماهانه حدود یک‌میلیون تومان درمی‌آورند؛ ناهار هم‌ پای خودشان است؛ از دستکش و کلاه ایمنی هم خبری نیست. معمولا کار، خانوادگی‌است؛ بچه‌ها و زن‌ها بیرون کوره در حمل‌ونقل و چیدن خشت‌ها و آجرها فعالیت دارند و مردها و جوان‌ترها، داخل کوره هستند یا چرخ‌کشی می‌کنند. خانواده‌ها چند ‌ماه از سال را در خانه‌های کارگری کوچک می‌گذرانند؛ یک یا 2اتاق برای خواب هست، حمام عمومی هم هست اما آب شرب سالم به اندازه کافی نیست، فاضلاب بهداشتی نیست و سیستم جمع‌آوری زباله هم در کار نیست.  کارگران کوره‌ها از شهرها و روستاهای مختلف می‌آیند. سرکارگر می‌گوید: «افغانستانی‌های مجوزدار هم داریم که با خانواده‌هایشان در اینجا، هم کار می‌کنند و هم زندگی. در کوره‌پزخانه‌ها، کارگران سالمندی هستند که تنها 10 یا 15سال سابقه بیمه دارند». کارفرمای او  می‌گوید: «۴۰سال است پدرم در این صنف است. از کارگری شروع کرد تا کم‌کم خودش مالک یک واحد آجرپزی شد». درددل‌های محمدی از جنس پشیمانی و استیصال است و می‌گوید این کار، سودی ندارد؛ آینده‌ای هم در کار نیست؛ «بخشی، ما مقصریم که خودمان را به‌روز نکرده‌ایم و بخشی هم دولت که از ما حمایت نمی‌کند. خلاصه اینکه دخل‌وخرج‌مان به هم نمی‌خورد. فرم دریافت تسهیلات صنعت‌ومعدن را هم پر کرده‌ایم، چند بار هم رفته‌ایم اما سر می‌دوانند؛ تسهیلات نمی‌دهند. همه خرج‌ها نقدی‌است. قبوض حامل‌های انرژی را نقدی پرداخت می‌کنیم، عوارض شهرداری را نقدی می‌دهیم، دستمزد و بیمه کارگران نقدی‌است اما فروش، چکی‌است».

تعطیل نمی‌کنیم

جعفر معصومی، عضو هیأت‌مدیره انجمن صنفی کارگران کوره‌پزخانه‌های ورامین است. او مشکلات را چندبُعدی می‌بیند و کلید حل آنها را در دست دولت می‌داند. می‌گوید: «مشکل کارگران در مرحله اول، همان مشکل کارفرماست؛ بحث حامل‌های انرژی و قبض‌های نجومی مهم است؛ قبض گاز می‌آمد 2میلیون تومان، حالا می‌آید 30میلیون تومان. کارفرما توان پرداخت ندارد و اتفاقی که می‌افتد این است که نمی‌تواند از پس خرج‌ها بربیاید و کارگرش را تعدیل می‌کند».

برادر جعفر ـ عزیز ـ رئیس هیأت‌مدیره انجمن صنفی کارگران کوره‌پزخانه‌های قرچک است. وی دستمزد پایین را یکی دیگر از مشکلات این صنف می‌داند. او کارگران آجر‌پز را به 2بخش آتشکار و قالب‌دار تقسیم می‌کند و می‌گوید: «قیمت فروش آجر، مال سال۹۳ است؛ تُنی ۶۰هزار تومان؛ آن هم اگر بازار باشد؛ به همین دلیل است که دستمزد کارگران کوره‌پزخانه‌ها زیاد نشده. در 3سال گذشته افزایش مزد نداشته‌ایم؛ چه قالب‌دار و چه آتشکار، همان مزد 3سال پیش را می‌گیرند. وقتی هم کارفرما برای پرداخت بیمه کارگرانش به این اداره مراجعه می‌کند، می‌گویند تعطیل کنید و خلاص».

سهم من  از زندگی

وضعیت کار در کوره‌های آجرپزی همیشه ملال‌آور و سخت بوده و برای کودکان، سخت‌تر؛ سخت از این جهت که این نوع کار برای کودکان بسیار طاقت‌فرساست و به لحاظ جسمی و روحی مشکلات جدی برای آنها در پی دارد. درآمد کودکان از این کار نیز بسیار ناچیز است؛ تازه اگر درآمدی داشته باشند چون در بعضی مواقع دستمزدشان سهم پدرشان می‌شود. ایمنی کار و سطح بهداشت نیز بسیار پایین است. بیشتر این کودکان، افغان یا از خطه خراسان (‌خواف، تربت  و...)هستند.

بعضی‌ها حتی شناسنامه ندارند و بیمه هم نیستند که این خود باعث به‌وجود آمدن مشکل در پی بروز حادثه حین کار در کوره‌ها می‌شود. اما  خطرمهم‌تری که این کودکان را تهدید می‌کند و از دیر باز نیز بوده، تجاوز جنسی، عاطفی و روحی است .

این خبر را به اشتراک بگذارید