• جمعه 14 اردیبهشت 1403
  • الْجُمْعَة 24 شوال 1445
  • 2024 May 03
دو شنبه 11 دی 1396
کد مطلب : 2839
+
-

اشک پشیمانی قاتل هنگام بازسازی صحنه جنایت

قتل
اشک پشیمانی قاتل هنگام بازسازی صحنه جنایت

نگهبان مجتمع مسکونی که در درگیری، همکارش را به قتل رسانده بود، صحنه جنایت را بازسازی کرد.

به گزارش همشهری، 26آذر‌ماه مردی 60ساله که نگهبان یک مجتمع مسکونی در غرب تهران بود بر اثر اصابت ضربات متعدد چاقو به قتل رسید. در تحقیقات مشخص شد که وی توسط ‌نگهبان دیگر مجتمع کشته شده و  عامل جنایت که 22ساله است  دستگیر شد. او در تحقیقات به قتل نگهبان میانسال اقرار کرد و درخصوص انگیزه‌اش گفت که مقتول نزد سرپرست ساختمان زیرآبش را زده و همین باعث شد که از او کینه به دل بگیرد و در درگیری دست به جنایت بزند. در ادامه متهم به محل جنایت منتقل شد و برابر تیم تجسس و قاضی سیدسجاد منافی آذر بازپرس ویژه قتل پایتخت به بازسازی صحنه جنایت پرداخت. او شرح داد که چطور در درگیری با چاقو به سمت مقتول حمله کرده است. پسرجوان هنگام تشریح حادثه به گریه افتاد و گفت به‌شدت پشیمان است و هرگز قصد کشتن همکارش را نداشته است. درحالی‌که اولیای دم(دو دختر و مادر مقتول) با حضور در دادسرا خواستار قصاص او شده‌اند تحقیقات تکمیلی در این پرونده ادامه دارد.

گفت‌وگو با قاتل

اختلافت با مقتول بر سر چه بود؟

او زیرآب مرا پیش سرپرست زده بود و می‌گفت سرپرست ساختمان اخراجم کرده است. همین باعث عصبانیت من شد.

چرا این‌طور فکر می‌کردی؟

درگیری ما به یک شب پیش از حادثه برمی‌گردد. آن شب مقتول از من خواست تا کلمن آب را پر کنم اما من مشغول کار دیگری بودم. یک دفعه دیدم تلفن را برداشت و به سرپرست زنگ زد. تمام ماجرا را به او گزارش داد و گفت سیاوش خوب کار نمی‌کند. در واقع زیرآب مرا زد. بعد از اینکه تلفن را قطع کرد به او اعتراض کردم که چرا این حرف‌ها را زدی، او با عصبانیت مدعی شد که سرپرست گفته که اخراجی. این راکه شنیدم بیشتر ناراحت شدم. با هم بگو‌مگو کردیم و او فلاسک چای را به سمتم پرتاب کرد. حتی لیوانی را به سمتم پرت کرد که جاخالی دادم و لیوان به زمین خورد و شکست. با این حال آن شب آنجا را ترک کردم.

بعد چه شد؟

ساعت 7صبح روز حادثه دوباره به محل کارم (نگهبانی) برگشتم. می‌خواستم با مقتول صحبت کنم که حرف هایش را پس بگیرد تا سرپرست از اخراج من منصرف شود. اما مقتول گفت تو اخراجی. دیگر کنترلم را از دست دادم و با چاقو به سمت او حمله کردم و ناخواسته ضرباتی به او زدم.

چاقو همراهت بود؟

چاقو متعلق به عمویم بود که مدتی قبل به من هدیه داده بود و معمولا به‌خاطر شغلم همیشه همراهم بود.

چند وقت بود که در مجتمع کار می‌کردی؟

تازه مشغول به‌کار شده بودم. حدودا یکی، دو‌ماه قبل. شیفت کاری‌ام از 8صبح بود تا 8شب. 25روزه کار می‌کردم.

بعد از قتل چه کردی؟

به خانه برادرم در کرج رفتم و موضوع را برای او تعریف کردم. برادرم گفت که باید خودت را معرفی کنی. با این حال فکرش را نمی‌کردم که مقتول جان باخته باشد. برای همین دوباره به محل حادثه برگشتم ببینم حال همکارم چطور است که آنجا همسایه‌ها مرا دیدند و دستگیر شدم. وقتی شنیدم همکارم جان باخته، خیلی ناراحت شدم. حالا هم به‌شدت پشیمانم و آرزویم این است زمان به عقب برمی‌گشت و من خشم خودم را در آن لحظه درگیری کنترل می‌کردم و یا مثل شب قبل از حادثه از آنجا خارج می‌شدم.

این خبر را به اشتراک بگذارید