البرز برای همه
روایت مریم سعدی از یک پویش که آموزش رایگان باکیفیت را از دل مدرسه ۱۰۱ساله البرز به دهها مدرسه عشایری و روستایی میرساند
رابعه تیموری | روزنامهنگار
مریم سعدی و همکارانش بیهیاهو کار میکنند؛ بیمنت و بیچشمداشت؛ آنها گروه آموزشی دبیرستان ماندگار البرز هستند و در قالب پویشی جهادی، امکان استفاده از پتانسیل علمی این دبیرستان را برای دانشآموزان عشایری و روستایی مهیا میکنند. البرز قدیمیترین مدرسه پایتخت و جزو مدارس شاخص کشور به شمار میآید و برنامههای آموزشی مجازی رایگان آن مسیر راهیابی تعداد زیادی از دانشآموزان کمبضاعت به دانشگاههای دولتی را هموار کرده است. سعدی مبتکر پویش جهاد علمی البرز است و برنامهریزی آموزشی این مدرسه را بر عهده دارد.

تبدیل تهدید به فرصت
همهچیز از روزهای شیوع کرونا شروع شد؛ از روزهای تعطیلی مدارس که مسئولان آموزشوپرورش کشور را به فکر انداخت تا از فضای مجازی برای آموزش غیرحضوری دانشآموزان استفاده کنند. در همان روزها زیرساختهای سختافزاری و نرمافزاری آموزش مجازی به دبیرستان دوره دوم البرز هم راه پیدا کرد و مریم سعدی را به تکاپو انداخت دانشآموزان مناطق کمبرخوردار را تحت پوشش آموزشهای مجازی مدرسه قرار دهد: «همیشه آرزو داشتم راهی پیدا کنم که دانشآموزان نقاط محروم از آموزش باکیفیت برخوردار شوند و وقتی استودیوهای ضبط و امکانات سختافزاری تهیه برنامههای آموزشی آنلاین فراهم شد با همکاری مسئولان آموزشی و مدیران مدارس محروم، شرایطی را بهوجود آوردیم که دانشآموزان این مناطق در منزل، مدرسه یا هر فضای دیگری به کلاسهای مجازی استادان مدرسه البرز دسترسی داشته باشند.» بعد از برچیده شدن بساط کرونا این حرکت خودجوش سعدی و گروه آموزشی مدرسه متوقف نشد: «اولین دوره پویش جهاد علمی البرز ۵ سال پیش برگزار شد و در گام اول هزار و ٢٠٠مدرسه شبانهروزی دخترانه و پسرانه نقاط محروم تحت پوشش قرار گرفتند، اما از سال بعد خدمات پویش به کل مدارس دولتی متقاضی گسترش پیدا کرد و در بسیاری از مدارس عشایری هم شرایط استفاده دانشآموزان از این امکانات فراهم شد.»
برای عدالت آموزشی
درحالیکه بیش از ۵ سال از اجرای پویش جهاد علمی البرز میگذرد، هر روز پیامهای محبتآمیزی از سوی دانشآموزان عشایری و روستایی بهدست مریم سعدی میرسد که خستگی تلاش برای آنها را از تن او و دبیران البرز میتکاند: «در یکی از پیامها دانشآموزی نوشته بود من از عشایر هستم و چون نیمی از سال را کوچ میکنیم، نمیتوانم به مدرسه بروم و همیشه نگران بودم که نتوانم در کنکور قبول شوم، ولی با آموزشهای مدرسه البرز توانستم در دانشگاه دولتی قبول شوم... دانشآموز دیگری هم لحظاتی بعد از اعلام نتایج کنکور به من پیام داد و گفت بعد از خانوادهام نخستین کسی که دوست داشتم خبر قبولیام را بشنود شما بودید.» درواقع اتفاقی که برای فرزند سعدی افتاده باعث شده او برای کاهش بیعدالتی آموزشی دانشآموزان گوشه و کنار کشور مصمم شود: «سال١٣٩٧ که پسرم حسین در آزمون ورودی دبیرستان ماندگار البرز پذیرفته شد، من هم عضو انجمن اولیا و مربیان مدرسه شدم. پسرم دانشآموز مستعدی بود و من انتظار داشتم او با امکانات این مدرسه نمونه دولتی به شایستگیهایش برسد، اما خیلی زود متوجه شدم مافیای کنکور و صاحبان مراکز آموزشی خصوصی که در مدارس مختلف بهدنبال جذب دانشآموز هستند.» پیشنهاد یکی از اعضای انجمن این حقیقت تلخ را برای سعدی برملا کرده است: «این عضو انجمن معتقد بود پسرم با سختکوشی و امکانات یک مدرسه دولتی نمیتواند نتیجه مناسبی بهدست آورد و پیشنهاد کرد حسین را به مؤسسهای آموزشی بسپارم که با گرفتن هزینهای نجومی دانشآموزان مستعد را به صندلی دانشگاههای برتر کشور میرساند. »
آرزوهای بزرگ
مریم سعدی پیشنهاد او را نپذیرفت و فرزندش با سختکوشی و امکانات آموزشی مدرسه در رشته پزشکی پذیرفته شد، ولی این پیشنهاد تلنگری بود تا سعدی را تشویق کند که برای کوتاه کردن دست مافیای کنکور و ارائهدهندگان خدمات آموزشی تجارتمحور در کنار مسئولان آموزشی مدرسه البرز بایستد. توسعه عدالت آموزشی در دبیرستان البرز مقدمهای برای بلندترشدن سقف آرزوهای سعدی و در سر پروراندن انتقال امکانات آموزشی تهران به نقاط محروم کشور شد؛ آرزو و ایدهآلی که در بستر اجرای پویش جهاد علمی البرز مسیر خود را طی میکند.
مادرانههای خانم سعدی
مادر مهربان پسران البرز شاید همان روزی که برای آقای دکتر شدن پسرش راه و چاه کلاسهای عجیب و غریب کنکور را پیش پایش گذاشتند، در مادری برای پسران و دختران کمبضاعت شهرها و روستاهای دورافتاده کشور مصمم شد، شاید هم سررشته همه ماجراهای زندگی او به اهواز برسد؛ شهری جنوبی که مریم سعدی روزهای درس و مدرسه را در آن گذرانده است: «خانوادهام برای تحصیلم کاملا از من حمایت کردند و بعد از تشکیل خانواده و مادر شدن هم تحصیلاتم را تا مقطع دکتری ادامه دادم، اما بسیاری از همکلاسیهایم بهدلیل محرومیتها و محدودیت امکانات آموزشی شهر اهواز مجبور شدند در نوجوانی درس و مدرسه را رها کنند. من در آن دوره از دیدن حسرت دختران مستعد شهرم رنج میبردم و دوست داشتم برای آنها و دیگر دانشآموزان محروم کاری انجام دهم. همین حس هم باعث شد خدمت در آموزشوپرورش را به فعالیتهای پژوهشی که دلمشغولی مورد علاقهام است، ترجیح دهم.» دغدغه دشوار و پرچالش فراهم کردن امکانات آموزش مجازی برای دانشآموزان گوشه و کنار کشور، مادرانههای مریم سعدی برای پسران دبیرستان البرز را کمرنگ نکرده و او در کنار برنامهریزی آموزشی مدرسه، از غصهها و دلواپسیهای کوچک و بزرگشان هم غافل نمیماند. وقتی یکی از پسرها با گلایه از زمین و زمان در اتاق سعدی را میزند، کمکردن غصههای او مهمترین وظیفهاش میشود و وقتی خبر موفقیت دانشگاهی آنها را میشنود، به رسم همه مادرها باد به غبغبش میافتد! سعدی محاسن پسرهای مدرسه را هم مادرانه و با اغراق میشمرد و روی تکتک آنها بهاندازه حسینآقا فرزند خودش خودش عرق و تعصب دارد. خانم دکتر سعدی دیگر فقط مادر تنها پسر خونیاش نیست و در موفقیت و سربلندی پسران دبیرستان البرز و بسیاری از دانشآموزان نقاط محروم کشور سهمی دارد.