هزار و یک هیچ
منتقدان برنامه«کات» تلویزیون همشهری از سریال «هزارویکشب» گفتند
گروه 24
در برنامه این هفته «کات» مسعود فراستی و سعید قطبیزاده درباره سریال «هزارویکشب» صحبت کردند. به گزارش همشهری، پربازیگرترین سریال شبکه نمایش خانگی ۱۰آذر منتشر شد. هزار و یک شب که به آن بازی تاج و تخت (Game of Thrones) ایرانی لقب دادهاند، ساخته مصطفی کیایی و محصول مشترک ایران و ترکیه است. فیلمنامه این سریال کار نغمه ثمینی، نمایشنامهنویس و فیلمنامهنویساست که پیش از این در سریال شهرزاد با حسن فتحی همکاری کرده بود.
ضمن اینکه مصطفیکیایی هم در نوشتن متن مشارکت داشته است. در برنامه این هفته«کات»، مسعود فراستی و سعید قطبیزاده این سریال را نقد کردند.

مسعود فراستی: حیف از پرویز پرستویی که در این سریال حضور دارد
بهنظرم این سریال از تمام سریالهای ایرانی که نقدش کردیم، مفتضحتر است. نمیدانم با چه طرف هستم. تکههایی از فیلمها و سریالهای خارجی با سرمایه سرسامآور و کلی بازیگر نتیجهاش شده کسالت و حتی بدتر. حیف از پرویز پرستویی است که بازیگر
درجهیکی است و اینجا نقشی دارد که اصلا تعریف نشده است.
کلاژی است از نقشهای مختلف خارجی و ایرانی و اصلا آن را نمیفهمیم. حیف از هدیه تهرانی که بعد از مدتها دارد بازی میکند و بازی هم نمیکند، چون نقشی ندارد. ویژگی این سریال این است که بریز و بپاش وحشتناک کرده، اما حاصلش هیچی جز
کسالت نیست.
سریال میخواهد علمی-تخیلی باشد، اما پشتش قواعد این ژانر وجود ندارد. اینکه شما تکههایی از فیلمهای علمی-تخیلی را کلاژ کنید، به نتیجه نمیرسید. باید به اندازه دهنمان حرف بزنیم. کیایی 2 تا فیلم خوب دارد. من از فیلم«ضدگلوله» دفاع کرده بودم. هنوز هم دفاع میکنم. یک کمدی خوب دیگر هم دارد. این فیلمساز از این فیلمها به این سریال رسیده است؟
هزینه وحشتناک برای سریالی صرف شده که بینندگانش هم راضی نیستند.
دختر نمیخواهد ازدواج کند، اما چه چیزی باعث میشود ازدواج کند؟ درصورتش مطلقا هیچ حسی نیست. درصورتی که کلوزآپهای زیادی هم دارد. پدر برای چه قرارداد را امضا میکند؟ هیچکدام تبدیل به شخصیت نشدهاند، نه پدر، نه دخترها و نه شخصیتی که پرویز پرستوییدر نقشش بازی میکند. همه کاریکاتور هستند.
روابط انسانی در سریال بسیار بد است،مثل رابطه پرویز پرستویی با این دختر و با همسرش.
سعید قطبیزاده: فیلمنامه «هزارویکشب» فیلمفارسی است
بهنظرم سریال کسالت و عصبانیت میآورد. بدون اینکه بخواهم ذرهای کلیگویی کنم، واقعیت این است که این ملال و کسالت همراه یک نوع حالت عصبانیت موقع دیدن سریال سراغ بیننده میآید. این از کجا میآید؟ حتی تیزرش به زبانهای مختلف و با زیرنویس است. پروپاگاندا به شکل وحشتناک ولی خمیرمایه صفر. خود آقای کیایی بهتر از من میداند خمیرمایه در درجه اول فیلمنامه است. وقتی خط و ربط داستان و شخصیتها و موقعیتها را نمیدانم، کنجکاو دیدن چه چیزی باید باشم؟ همین 4 قسمت نشاندهنده این است که قصه اصلا وجود ندارد. ممکن است این بحث مطرح شود که سریال اصلا قصهگو نیست. من میگویم موقعیتها باید مشخص شود. بهنظرم عامیانهاش این است که آفتابه لگن هفت دست، شام و ناهار هیچ. این همه بازیگر مطرح سینما و تلویزیون، این تولید عجیب، این مراحل سنگین بعد از تولید، صحنه پردازیها و...همه اینها
برای چیست؟
پرویز پرستویی، هدیه تهرانی، بهرام رادان و محسن کیایی بازیگران بسیار خوبی هستند. فیلمهای خوبی از اینها در سینما دیدهایم، ولی واقعیت این است که پرستویی همان مدل بازی در فیلمهای کمدیاش را در این کار آورده و شخصیت گنگستر بازی میکند.
سریال در 4 قسمت اول جوری است که من فقط میتوانم بگویم غریب بود. اصلا مسئله خوب بودن یا بد بودن نیست. این سریال فارغ از این دستهبندیها مسئله غریبی است.
تصویرها انگار نتیجه دیدن فیلمهایی مثل «نوسفراتو» و فیلمهای ترسناک و فانتزی است. فیلمنامه فیلمفارسی است. یک آدم پولدار که میخواهد از موقعیتش استفاده و با یک دختر 20ساله ازدواج کند. دختر هم انگار یک تکه گوشت بیهویت است که حتی لحظهای که میخواهد سر سفره عقد بنشیند، اندوهی درصورتش
نمیبینیم.