در ستایشخانواده
بررسی 5 فیلم مهم سال2025 با حضور آرش خوشخو و محمدناصر احدی
گروه 24
در برنامه24 که چهارشنبه هفته گذشته از تلویزیون همشهری پخش شد، آرش خوشخو، نویسنده و منتقد سینما و محمدناصر احدی، روزنامهنگار و منتقد سینما، روبهروی هم نشستند و درباره مهمترین فیلمهای سال2025 گفتوگو کردند.
علیرضا محمودی، فیلمنامهنویس و منتقد سینما اجرای این برنامه را بر عهده داشت. در اینجا فقط گفتوگوی این دو منتقد درباره 5فیلم مهم سال را آوردهایم.
نبرد پشت نبرد one battle after another

آرش خوشخو: فیلم به جای اینکه خط داستانی منطقی داشته باشد، پر است از موقعیتهای جذاب. بازی دیکاپریو و شان پن خیلی خوب است. فیلم شگفتانگیزی است و به مسئله پیام در سینمای آمریکا نگاه سخرهآمیزی دارد؛ یعنی اصلا پیام وجود ندارد. آنچه دست آخر باقی میماند خانواده است؛ همان پیام کلاسیک سینمای آمریکا که میگوید خانوادهات را بچسب.
محمدناصر احدی: شروع فیلم آنقدر توقع را بالا میبرد که آنچه در ادامه پیش میآید پاسخگوی توقعی که ایجاد کرده نیست. موسیقی عالی و بازیها چشمگیر است، ولی چقدر با یک فیلم متعارف متفاوت است؟ نسبتی که فیلم با سیاست برقرار میکند، بهرغم ظاهرش، خیلی محافظهکارانه است. نکته جالب فیلم برایم این بود که انگار مهمترین کار انقلابیایکهآدمها در زمانه فعلی میتوانند انجام دهند این است که از خانوادهشان حمایت کنند.
موج نو nouvelle vague

آرش خوشخو: به قول دوست منتقدم، نیما حسنینسب «موج نو» را انگار هوش مصنوعی ساخته به این معنا که فیلم مکانیکی است و انگار از حس و حال اینکه درباره یکسری فیلمساز بزرگ است عاری است. اما من فیلم را با کمال لذت دیدم.
محمدناصر احدی:درباره یک مقطع تاریخی است و فیلم حس و حال این مقطع تاریخی را که در آن چطور گفتن از چه گفتن مهمتر بوده، به خوبی منتقل میکند. گدار در میان موج نوییها نماد برتریدادن به چگونه گفتن بود و انتخاب «ازنفسافتاده» بهعنوان نماد این مقطع تاریخی درست بوده است. خود فیلم هم بهشدت لینکلیتری است.
بار عاطفی Sentimental Value

آرش خوشخو: یکی از چالشبرانگیزترین فیلمهای امسال برای من همین فیلم «بارعاطفی» بود. من فیلمهای یواخیم تریه را دوست ندارم اما دلیلش را نمیدانم. شاید به این دلیل که موقعیتهای کلیشهای قابل حدس را با مغزی پیچیده طوری به مخاطب نشان میدهد که برایش خوشایند باشد. انگار فیلم در سطح حرکت میکند و به جای اینکه با کشف و شهود ساخته شده باشد همهچیز حسابشده است. تلقی کارگردان از بازیگری در سکوت هم نکتهای است که من را آزار میداد.
محمدناصر احدی: اگر فیلم را با سینمای برگمان مقایسه کنیم، بازنده است چون تقریبا هر فیلمی در مقابل آثار برگمان همین وضعیت را دارد. برخلاف برگمان، فیلم یواخیم تریه موقعیت را آنچنان روانشناختی و هستیشناختی با انگیزههای مبهم نمیکند و به همین دلیل با مخاطب بیشتری ارتباط برقرار میکند، هرچند در جاهایی سطحی است و ایدههای رهاشده و بهسرانجامنرسیده دارد.
چاره دیگری نیست no other choice

آرش خوشخو: پارک چان ووک موقعیتهای دراماتیک را آنقدر مبالغهآمیز میکند که بدل به کمدی میشود. اما من سینمای کرهجنوبی را تحسین میکنم که توانست زبان جهانی پیدا کند. طبقه متوسط کرهجنوبی بسیار شبیه طبقه متوسط ایرانی است. آنچه در این فیلم برایم جالب است سبک مبالغهآمیز کارگردان است که از درام کمدی میسازد.
محمدناصر احدی:کارگردان با هجو کردن از زیر بار پاسخدادن به سؤال اخلاقی فیلم طفره میرود. مهمترین کار فیلم این است که بگوید ما برای حفظ زندگی و درآمد و جایگاه حرفهای و اجتماعیمان چقدر داریم پا روی اصول اخلاقی میگذاریم، اما با رندی جوابی نمیدهد. شخصیت اصلی برای بهدستآوردن شغل دلخواهش «تقریبا» 3نفر را میکشد، اما این موضوع جوری نشان داده میشود که در نهایت خیلی گناهکار نباشد.

آرش خوشخو:

من کلا حاشیه صوتی و دیالوگ را خیلی دوست دارم و برای کسی مثل من که کلمه خوشایند است «ماه آبی» یک ضیافت است. دیالوگهایی که شخصیتها را بیان میکردند موقعیتها را به ما اطلاع میدادند و کلا این خرافه را که سینما یعنی تصویر به چالش میکشیدند.
محمدناصر احدی:

همانقدر که سهگانه «پیش از...» لینک لیتر درباره عشق است، این فیلم درباره ناکامی در عشق است. فیلم در انتقال حس فروپاشی زندگی عاطفی، حرفهای و جسمی یک هنرمند موفق عمل میکند،فیلمی درباره پسزده شدن و حذفشدن با دیالوگهای خوب و بازی متقاعدکننده اتان هاوک. شخصیت لورنز هارت بدبین و تلخ است، اما خیلی شیرین به ما شناسانده میشود.