• پنج شنبه 27 آذر 1404
  • الْخَمِيس 27 جمادی الثانی 1447
  • 2025 Dec 18
پنج شنبه 27 آذر 1404
کد مطلب : 269197
لینک کوتاه : newspaper.hamshahrionline.ir/rR902
+
-

جیب‌بر خیابان جنوبی

‌دردسر بزرگ خلافکار

100فیلم شاخص 33
‌دردسر بزرگ خلافکار

ساموئل فولر، جایگاه دنجی در فیلم‌های رده «ب» و فیلم‌های ژانر پیدا کرده بود، اما هنگامی که نظام استودیویی‌ فروپاشید، مجبور شد ‌ محصولات مستقل کم هزینه‌ای بسازد. او هیچ پول و ستاره‌ای در بساط نداشت و فقط با دکورهای ساده کار می‌کرد. اما از درون تمام محدودیت‌ها، فیلمی برجسته به نام «جیب‌بر خیابان جنوبی» پدید آمد. مثل خیلی‌های دیگر ساموئل فولر هم با ستایش‌های پرشور فرانسوی‌ها جدی گرفته شد. منتقدان جوان کایه دو‌سینما، مجله سینمایی تأثیرگذار و معتبر فرانسوی، با شیفتگی از فیلم‌های رده ب فولر نوشتند؛ فیلم‌هایی که با هزینه‌های اندک و به‌عنوان تولیدات حاشیه‌ای استودیوها ساخته می‌شدند مورد بازخوانی انتقادی قرار گرفتند و به مرور منتقدان آمریکایی هم ساموئل فولر را جدی گرفتند. اندرو ساریس در طبقه‌بندی معروف کارگردانان سینمای آمریکا ساموئل فولر را در رده دوم موسوم به دور از بهشت قرار می‌دهد. او فولر را به همراه عده‌ای دیگر جزو کارگردانانی می‌داند که به مرتبه خدایان نمی‌رسند؛ خواه به‌دلیل چندپارگی دید شخصی‌شان و خواه به‌دلیل مشکلات ناشی از دوره کاری هنری گسسته. در عوض پیتر وولن، فولر را در رده کارگردان‌های پانتئون‌نشین قرار می‌دهد. پس از چاپلین و فورد او نفر سوم کارگردانان پانتئون‌نشین است.
داستان این فیلم از آنجا آغاز می‌شود که شخصیت مکوی، خلافکار خرده پا کیف دختری به نام کندی را می‌زند و دچار دردسر بزرگی می‌شود. کیف حاوی میکروفیلمی محرمانه است که کندی بدون اینکه بداند چیست برای نامزدش به نام جویی می‌برد. جویی که جاسوس کمونیست‌هاست و خود را وکیل معرفی می‌کند، کندی را وادار به پیداکردن سارق می‌کند. زن سابقا جیب بری جای مکوی را لو می‌دهد. نه کندی می‌تواند او را وادار به تحویل کیف کند، نه صحبت‌های میهن‌پرستانه مأموران. مکوی راضی به تحویل کیف نمی‌شود، چرا که فقط می‌خواهد چند دلار کاسب شود. ساموئل فولر درباره این فیلم گفته است: یکی از نخستین انتخاب‌هایم برای بازیگران، تلماریتر بزرگ برای نقش مُوِ خبرچین بود. او در اعماق فقر است ولی تفاوت بین خودش و خلافکارهایی مانند جویی را می‌فهمد. یک شب، بعد از اینکه تمام روز به هر دری زده تا چند تا کراوات و اطلاعات بفروشد به اتاق درب و داغانش برمی‌گردد. یک صفحه فرانسوی روی گرامافونش می‌گذارد. جویی از میان سایه‌ها هفت‌تیر به‌دست وارد می‌شود و کفش‌های کثیفش را روی تخت تمیز مو می‌گذارد. او برای گیرآوردن میکروفیلم عجله دارد. دوربین‌ به طرف گرامافون چرخش می‌کند. ترانه رمانتیک فرانسوی پخش می‌شود و صحنه با صدای هولناک تپانچه پایان می‌یابد.

 

این خبر را به اشتراک بگذارید